موضوع : پژوهش | مقاله

وضعیت علم سیاست در ایران



از مدت ها پیش بررسى وضعیت علوم سیاسى در ایران در دستور کار فصلنامه و گروه علوم سیاسى دانشگاه باقرالعلوم (ع) قرار گرفت. در همین جهت سرفصل جدیدى، توسط گروه علوم سیاسى دانشگاه مذکور و با همکارى اساتید برجسته علوم سیاسى کشور تهیه و جهت بررسى و تصویب نهایى به شورایعالى برنامه ریزى و کمیته علوم سیاسى ارسال شد، که تا کنون به سرانجام نرسیده است. همچنین گزارش هایى در شماره هاى قبلى فصلنامه علوم سیاسى درج گردید که با استقبال خوب اساتید و مراکز علمى و اجرایى سیاسى در کشور مواجه شد. تحقیق حاضر از جمله پژوهش هاى گروه سیاست در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى است که جهت بررسى و تجزیه و تحلیل وضعیت ((علم سیاست در ایران)) در نظر سنجى از اساتید علوم سیاسى ایران صورت گرفته است. این پژوهش در راستاى برگزارى کنگره ((علم سیاست در ایران)) صورت گرفت که امید است در سال 1382 از سوى پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى و با همکارى سایر مراکز دانشگاهى و پژوهشى برگزار شود. فصلنامه علوم سیاسى و گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى پیشاپیش از نظرگاه هاى پیشنهادى صاحب نظران علوم سیاسى در مورد تحقیق حاضر و کنگره آتى ((علم سیاست در ایران)) استقبال مى کنند.


1. طرح مسإله
اساتید و پژوهشگران علوم سیاسى در حال حاضر بر این باورند که برنامه آموزش علوم سیاسى در دانشگاه هاى ایران از حیث قالب و محتوا اشکالاتى کلى دارد، از جمله:
1ـ چندان علمى نیست.
2ـ چنان که لازم است، کاربردى نیست؛
3ـ در حد بایسته، بومى نیست؛
4ـ دروس موجود، فاقد ارتباط و تسلسل منطقى هستند.

2. اهداف مطلوب و مشترک
تدوین و تعریف علم سیاسى با ویژگى هاى شاخص زیرین مى تواند، مطلوب مشترک صاحب نظران و مدرسان علوم سیاسى باشد: ((علمى، کاربردى، بومى، منطقى، مرتبط و منسجم)).
عملیاتى کردن و تشریح چنین شاخص هایى مستلزم یک سلسله فعالیت هاى علمى و پژوهشى مستمر و یارى و همراهى جامعه اندیشمندان علوم سیاسى است.

3. روش ها و راه کارها
گروه علم سیاست در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى به منظور مشارکت و آغاز این حرکت علمى، در نظر دارد مجموعه مقالاتى با عنوان ((ایران و علم سیاست)) با همکارى خبرگان و نخبگان این علم تإلیف و تدوین کند.
انعقاد گفتمان دانشوران در ابواب مختلف علم سیاست، برپایى کنگره سالانه علوم سیاسى، ایجاد انجمن هاى علمى و صنفى، ایجاد حلقه هاى نقد و بحث درباب معرفت سیاسى، انتشار مجله تخصصى علم سیاست، بر قرارى ارتباط مستمر با گروه هاى علوم سیاسى در دانشگاه هاى معتبر منطقه و جهان، ارتباط و نیاز سنجى مستمر از عرصه عمل سیاسى، راه اندازى کار گاه ها و آزمایشگاه هاى علوم سیاسى و... روش ها و ابزارهایى هستند که مى توانند در دراز مدت به توسعه و تحول علم و عمل سیاسى در ایران مدد نمایند.

4. چارچوب مجموعه مقالات ((ایران و علم سیاست))
مجموعه ((ایران و علم سیاست)) مبتنى بر رعایت و توجه به نکات زیر است:
1ـ مانند سایر معارف، علم سیاست نیز به صورت جملات خبرى و قضایاى منطقى است.
2ـ کم و کیف علم سیاست نیز مانند سایر علوم تابع و مخلوق علل زیر است: انگیزه پژوهشگر، نوع موضوع، مجهول و سوال، روش و متد تحقیق، کاربرد.
هر پژوهشگر از ابتدا با انگیزه خاصى به سراغ گزینش موضوع مى رود و مبتنى بر همان انگیزه، وجه خاصى از موضوع را انتخاب کرده و سوالات و مجهولاتى را در همان راستا طرح مى کند. نوع متد و روش تحقیق نیز در چگونگى معارف حاصله اثر دارد. همچنین کاربرد نظرى و عملى اى که مورد توجه پژوهشگر است نیز در گزینش نوع موضوع، اثر داشته و منجر به حصول بخش خاصى از معرفت مى شود.
3ـ انقلاب اسلامى بزرگ ترین واقعه سیاسى تاریخ معاصر ایران و یکى از وقایع سیاسى بزرگ منطقه و جهان در چند دهه اخیر است.
4ـ هر شکل از معرفت و اندیشه سیاسى، پدیده هاى سیاسى خاصى را ایجاد مى کند و بر عکس، وقایع سیاسى خاص نیز معارف و افکار سیاسى متناسب با خود را خلق مى کنند.

سوالات و مجهولات
1ـ چه نوع افکار و معارف سیاسى موجب پیدایش واقعه کلان انقلاب اسلامى گردیده است؟
2ـ انقلاب اسلامى، به عنوان یک رخداد کلان سیاسى، چه نوع علوم و افکار سیاسى ایجاد مى کند؟
3ـ به طور کلى تعامل و تإثیر متقابل علم سیاست و انقلاب اسلامى به عنوان ((علم و عمل، عین و ذهن)) سیاسى چه بوده است؟

فرضیه
1ـ انقلاب اسلامى ایران به عنوان یک پدیده و متغیر بزرگ و پیچیده سیاسى، متغیرهاى مستقل علم سیاست، یعنى انگیزه پژوهشگر، موضوع، مجهولات، متدها و کاربردها را به طور اساسى متحول مى کند.
2ـ انقلاب اسلامى تا چند دهه، کلان ترین موضوع علم سیاست ایران است.

تقارن ها و اهمیت موضوع
با توجه به مناسبت ها و تقارن هاى زیر، برقرارى تناسب و رابطه بین مسائل ایران و علم سیاست اهمیت مضاعفى دارد: آغاز دهه سوم انقلاب اسلامى، یادمان یکصدمین سال تإسیس مدرسه علوم سیاسى، پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم، پایان هزاره دوم و آغاز هزاره سوم، بحث گفت وگوى تمدن ها و عصر جهانى شدن.
یکصد سال قبل درست در آستانه انقلاب مشروطیت رجال علمى و عملى ایران مدرسه علوم سیاسى را به تإسى از ملل اروپایى و با درک نیاز کشور به سامان دهى اساس سیاسى به وجود آوردند. تقارن و توالى ایجاد مدرسه علوم سیاسى به عنوان یک حرکت علمى ریشه اى، با وقوع انقلاب مشروطیت به عنوان یک پدیده عمیق و کلان سیاسى، نمى تواند تصادفى باشد، بلکه نشان دهنده رابطه بنیادین علم و عمل ـ عین و ذهن است. سیاست ایران طى این یک قرن فراز و نشیب هاى فراوانى را به بهاى بسیار زیاد تجربه کرده که بزرگ ترین آن شکل گیرى انقلاب اسلامى است. یکى از علل پر زیان و پر هزینه شدن تاریخ و توسعه معاصر ایران، گسست رابطه علم و عمل ـ عین و ذهن مى باشد که این آسیب در حوزه سیاست شدیدتر بوده است. نسل جدید فرهیختگان، با پشت سر داشتن تجربه پرهزینه و پربهاى یکصد سال گذشته و با در پیش داشتن چشم انداز قرن بیست و یکم و هزاره سوم، داراى مسوولیت بسیار سنگینى است تا با پیوند علم و عمل ـ عین و ذهن سیاسى، جایگاه شایسته اى براى تداوم و توسعه موجودیت این ملت در نظام جهانى تضمین کند.
بنابراین همه عالمان و عاملان سیاست را به مشارکت در بازخوانى، بازنگرى و بازنویسى علم سیاست فرا مى خوانیم.

5. محورهاى مقاله نویسى
1ـ انگیزه ها و اهداف پژوهشگر و پژوهش سیاسى در ایران؛
2ـ موضوعات (جزئى و کلى، خرد و کلان) سیاسى در ایران؛
3ـ سوالات و مجهولات علم سیاست در ایران؛
4ـ روش ها و متدهاى تحقیق در علم سیاست ایران (امکان به کارگیرى روش هاى حضورى، عرفانى، شهودى، عقلى و نقلى)؛
5 ـ تاریخ اندیشه و معرفت سیاسى در ادوار مختلف تاریخ ایران (ایران باستان، دوران اسلامى تا صفویه، پهلوى، انقلاب اسلامى)؛
6ـ رابطه علم و عمل سیاسى در ایران؛
7ـ تاریخ آموزش سیاسى در ادوار مختلف ایران؛
8 ـ دامنه و ماهیت علم سیاست در جهان امروز (به خصوص در کشورهاى شاخص همچون آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه)؛
9ـ جایگاه موضوع علم سیاست در عرصه هستى (رابطه موضوع علم سیاست با سایر موجودات)؛
10ـ ارزش و اهمیت و کاربرد علم سیاست در جهان امروز؛
11ـ بسترها و مولفه هاى سیاست و حکومت در ایران (تاریخ، جغرافیا، جامعه، نظام جهانى)؛
12. نقد و ارزیابى آموزش علوم سیاسى در ایران.

6. جریان شناسى و جریان سازى سیاسى
نگارنده که طى سه دهه گذشته توفیق داشته در علم سیاست تعلم، تحقیق و تعلیم داشته و از دور نیز دستى بر آتش عمل سیاسى دارد، بر اساس این تجربیات، صفحات قبلى به نگارش در آمد و تشخیص ها و تجویزهایى درباره علم سیاست در ایران ارائه شد. با توجه به وسعت و پیچیدگى این موضوع، برداشت هاى یک نفر نمى تواند کامل و تمام باشد. نظر به اهمیت شناخت دقیق سیاست و ضرورت سامان دهى آن به عنوان یک هدف کلان ملى، لازم است به طرق مختلف ((خرد جمعى)) عالمان و عاملان سیاست بسیج شوند. بنابراین براى شروع یک حرکت فراگیر و سازنده پرسش نامه اى تنظیم شد تا آحاد اساتید و صاحبه نظران ما را در این جریان شناسى و جریان سازى علمى یارى کنند. پرسش نامه مذکور و نتایج حاصله را در ادامه مى خوانید.

7. پرسش نامه
در زمستان 1379 نزدیک دویست نسخه پرسش نامه به وسیله دستیاران طرح براى مراکز آموزش عالى که داراى رشته علوم سیاسى هستند ارسال شد. تعدادى پرسش نامه نیز به یکى از مسوولان وزارت کشور و یک نفر از مسوولان استاندارى تهران تحویل شد که عاملان سیاست به آن پاسخ دهند که پس از بارها پیگیرى جوابى داده نشد.
از پرسش نامه هاى ارسالى به دانشگاه ها نزدیک پنجاه نمونه، معادل 25 درصد کل نسخه هاى ارسالى، برگردانده شد که در بهار 1380 استخراج گردید و نتایج حاصله مورد تحلیل و تإلیف قرار گرفت.

1. اطلاعات فردى پرسش شوندگان

الف) سن
بزرگ تر از 60 سال ـ 3 نفر ـ بزرگ تر از 30 سال ـ 14 نفر
بزرگ تر از 50 سال ـ 6 نفر ـ بزرگ تر از 20 سال ـ 5 نفر
بزرگ تر از 40 سال ـ 6 نفر

ب) جنسیت
مرد 45 نفر
زن 1 نفر

ج) مدارک تحصیلى
دکترا33 نفرکارشناسى 1 نفر
کارشناسى ارشد1 نفردانشجوى دکترى2 نفر

د ـ کشور اخذ مدرک تحصیل
ایران24 نفراتریش2 نفر
فرانسه6 نفرآلمان2 نفر
کانادا3 نفربلژیک1 نفر
استرالیا2 نفرفیلیپین1 نفر
آمریکا2 نفرانگلستان1 نفر

ه') دانشگاه هایى که اساتید آنها به پرسش نامه ها پاسخ دادند، به شرح زیر هستند:

2ـ نتایج استخراج پرسش نامه ها
سوال 1ـ برنامه ها و دروس علوم سیاسى در دانشگاه هاى ایران را چه میزان علمى و عملى مى بینید؟
الف ـ کم 22%ب ـ متوسط 70% ج ـ زیاد 7%
سوال 2ـ به نظر شما برنامه ها و دروس علوم سیاسى دانشگاه هاى ایران تا چه میزان نیازمند بازنگرى و بازنویسى هستند؟
الف ـ کم 2% ب ـ متوسط 28% ج ـ زیاد 70%
سوال 3ـ فارغ التحصیلان علوم سیاسى ایران تا چه میزان مى توانند مسائل سیاسى کشور را به طور صحیح قابل توضیح و قابل تصمیم گیرى کنند؟
الف ـ کم 35% ب ـ متوسط 58% ج ـ زیاد 7%
سوال 4ـ به نظر شما علوم سیاسى رایج در دانشگاه هاى ایران تا چه میزان در عمل سیاسى قابل اجرا و کاربرد است؟
الف ـ کم 50% ب ـ متوسط 46% ج ـ زیاد 2%
سوال 5 ـ به نظر شما عمل سیاسى و تصمیم گیرىهاى کلان ملى در ایران تا چه میزان مبتنى بر علم و تحقیقات سیاسى است؟
الف ـ کم 70% ب ـ متوسط 22% ج ـ زیاد 2%
سوال 6 ـ فاصله بین علم سیاست و عمل سیاسى در ایران را چگونه برآورد مى نمایید؟
الف ـ کم 26% ب ـ متوسط 30% ج ـ زیاد 43%
سوال 7ـ مشکلات و آسیب هاى سیاسى موجود در کشور را تا چه میزان برآورد مى کنید؟
الف ـ کم 4% ب ـ متوسط 26% ج ـ زیاد 66%
سوال 8 ـ بحران ها و تنش هاى سیاسى کشور را تا چه میزان معلول فاصله علم سیاست و عمل سیاسى در ایران مى دانید؟
الف ـ کم 11% ب ـ متوسط 41% ج ـ زیاد 43%
سوال 9ـ شاخص هایى چون ((علمى، کاربردى، بومى، منطقى، مرتبط و منسجم)) بودن را تا چه میزان براى یک برنامه علوم سیاسى در ایران مفید و کارآمد تشخیص مى دهید؟
الف ـ کم 6% ب ـ متوسط 15% ج ـ زیاد 72%
سوال 10ـ انجام مجموعه مقالات ((ایران و علم سیاست)) را براى اعتلا و توسعه علم و عمل سیاسى در ایران تا چه میزان مفید و ضرورى تشخیص مى دهید؟
الف ـ کم 9% ب ـ متوسط 41% ج ـ زیاد 43%
سوال 11ـ حضرت عالى براى اعتلاى علم و عمل سیاسى در ایران چه پیشنهاداتى دارید ـ در پاسخ به این پرسش اساتید نکاتى را یادآور شده اند که ذیلا گزیده اى از مهم ترین آنها نگاشته مى شود:
1ـ دقت در گزینش علمى اساتید.
2ـ نظارت بر عملکرد اساتید و دانشجویان.
3ـ محدود کردن ساعات تدریس و اجبارى شدن یک پژوهش در سال براى اساتید.
4ـ علوم سیاسى موجود آسیب هایى دارد لیکن مشکل آن است که عاملان سیاست، به دلیل آشنا نبودن با این علم از ظرفیت ها و توانمندىهاى موجود آن نیز استفاده نمى کنند.
5 ـ عدم انطباق علم و عمل سیاسى حاصل متغیرهاى دیگرى است.
6 ـ استفاده از دانش سیاسى اساتید علوم سیاسى در تصمیم گیرىهاى کلان ملى.
7ـ تإمین نیازها و رفاه که فرصت براى اعتلا پدید مىآورد.
8 ـ ارتباطى مشابه مراکز صنعتى و دانشکده هاى فنى بین مراکز تصمیم گیرى و دانشکده هاى علوم انسانى به طور اعم و علوم سیاسى به طور اخص برقرار شود.
9ـ به جاى احراز مسوولیت هاى اجرایى توسط تحصیل کردگان این رشته ها، از تعداد بیشترى از آنان به طور سیستماتیک به عنوان مشاوران علمى در حوزه ها و سطوح مختلف استفاده شود.
10ـ حضور دانشجویان در هنگام تحصیل در موسسات مختلف و حداقل دو ترم کارآموزى.
11ـ تصمیمات سیاسى به صورت چند مرحله اى اتخاذ شود و در صورت تحقق هر مرحله به مراحل دیگر به آرامى عبور شود.
12ـ علم ابزار عمل است، از این رو علم سیاست اسلامى نیازمند سیاست مدار واقعى مسلمان که علم را کاملا فراگرفته و به حیطه عمل منتقل کند مى باشد.
13ـ تمرکز دروس و برنامه هاى آموزشى سیاسى به تحولات بین المللى و نیازهاى کنونى و عصر حاضر خصوصا پس از دهه 1990.
14ـ تمرکز بر پژوهش به جاى آموزش.
15ـ جهان شناسى، جهان فهمى و فهم جایگاه جمهورى اسلامى ایران در منظومه فکرى و فنى جهان.
16ـ تعامل با جهان، حفظ حاکمیت دینى ملى و با داشتن اعتمادبه نفس که از طریق علم دانشگاه و شایسته سالارى به دست مىآید.
17ـ بهره ورى از هسته اى از اندیشمندان علم سیاست و حوزه علمیه.
18ـ نگاه به علوم سیاسى مانند سایر علوم نگاهى تخصصى و آکادمیک باشد و به میزان قابل توجهى از عامى گرى در علوم سیاسى و بهره مندى غیرمتخصصانه از علوم سیاسى جلوگیرى گردد.
19ـ چاره اندیشى مجموعه دانشگاهى در راستاى علوم سیاسى براى معضلات اجتماعى و ارائه راهکارهاى علمى و عملى براى مسائل اجتماعى و ضرورت پذیرفتن تصمیم گیرندگان سیاسى کشور از این گونه چاره اندیشى هاى آکادمیک نیز از اولویت هاست.
20ـ استفاده از نظریه ها و رهیافت هاى متنوع و غنى علوم سیاسى براى رفع مشکلات جامعه و هدف دار بودن سیاست کشور و عدم فعالیت سیاسى محققان علم سیاست.
21ـ ایجاد ارتباط بین عاملان سیاست.
22ـ کاربردى کردن علم سیاست از طریق شناسایى علمى مشکلات و معضلات جامعه و تجزیه و تحلیل علمى حل معضلات جامعه و ارائه به سیاست مداران و پیگیرى و نظارت براى اجراى راه حل ها.
23ـ دروس سیاسى را در دانشگاه ها به سمت روزآمد شدن و کاربردىتر کردن باید سوق داد.
24ـ ایجاد ارتباط بین مراکز آموزشى و نهادهاى سیاسى.
25ـ خارج کردن تحقیقات از شیوه تإمین نیاز مالى محقق و نیاز ازدیاد آمار پژوهشکده ها.
26ـ پژوهش ها براساس نیازهاى داخلى داده هاى داخلى باشد تا یافته هاى داخلى (بومى) به ظهور برسند.
27ـ به شدت با ترجمه یا پژوهش ترجمه اى به عنوان راهکارهاى بومى مبارزه شود. علوم دریافتى حتما باید در کوره تحقیق داخلى گداخته شده و شکل و حالت بومى واقعى بیابد.
28ـ برپایى نشست هاى مشترک کادر علمى علوم سیاسى و مقامات اجرایى تا دو طرف از تحولات تئوریک یا مشکلات اجرایى کشور و واقعیت هاى ملموس از نزدیک آشنا گردند مثل شوراى روابط خارجى آمریکا.
29ـ کانون یا انجمنى متشکل از اندیشمندان، دانشآموختگان و نخبگان علم سیاست تشکیل گردد.
30ـ توجه داشته باشیم که علم سیاست یک علم جهانى است و حالت اختصاصى ندارد، درست همان حالتى که علم پزشکى دارد. بنابراین در همان حد بیمارىهاى بومى یا منطقه اى، در علم سیاست نیز پرداختن به برخى ویژگى هاى بومى تکافو مى کند و نه بیشتر.
31ـ احترام واقعى به علم و دانش و فنآورى و قبول اصول پذیرفته شده جهانى در زمینه هاى گوناگون.
32ـ فکر نکنیم تافته جدا بافته اى هستیم و بنابراین مى توانیم در زمینه هاى سیاسى و غیره هر کارى دلمان خواست انجام دهیم یا این که هر نظر و عقیده غیرمتعارف و غیراصولى را بر زبان بیاوریم و اعلام کنیم.
33ـ به حقوق حقه مردم، جامعه و افراد اعتماد داشته باشیم و در توسعه سیاسى به ویژه در قالب مفاهیم متعالى اسلامى آن بکوشیم.
34ـ اعتلاى علوم از جمله علم سیاست مستلزم تإمین عالمان این حوزه از جهات مختلف مادى و معنوى است. ارزش قائل شدن براى اهل علم، احترام به شخصیت آنها، پدید آوردن فضاى آزاد و به روز براى این تفکر و عمل. از بین بردن دغدغه هاى فکرى اهل علم از جمله دغدغه مشاغل متعدد و ساعات متوالى تدریس براى تإمین معیشت.
35ـ اعتلاى عمل سیاسى نیز مستلزم سپردن کار به کاردان است. به علاوه، اجتناب دولت مردان از پذیرش مشاغل متعدد از جمله ملزومات است. اهتمام جدى واحد به یک عمل براى اعتلاى آن ضرورى است.
36ـ ابتدا مى بایست تحول جدى در سرفصل و عناوین دروس علوم سیاسى در مقاطع مختلف در راستاى کاربردى کردن و بومى کردن علوم سیاسى ایجاد کرد. وضعیت موجود در رشته علوم سیاسى هیچ کدام از مشکلات جامعه فعلى ما را حل نخواهد کرد، زیرا بیشتر حالت کلیشه اى از این رشته و کشورهاى غربى دارد.
37ـ براى اعتلاى علم سیاست توجه به محققان ارزنده و غربال کردن آنها از افراد فاقد صلاحیت همراه با گزینش علمى دانشجو و برنامه ریزى صحیح.
38ـ براى اعتلاى علم سیاست استفاده از صاحب نظران در تدوین سیاست هاى کلان.
39ـ کسانى که علم سیاسى را ابتدا (و نه بعدا) بیاموزند.
40ـ داشتن علم سیاست شرط لازم و نه کافى براى عمل سیاست است.
41ـ اعتلاى علم سیاست: امکانات بیشتر و مزاحمت هاى کمتر.
42ـ اعتلاى عمل سیاسى: مدارس ویژه کاربردى براى دارندگان علم سیاست که مى خواهند وارد عمل سیاسى شوند.
43ـ هیچ پیشنهاد مشخصى ندارم ولى اعتقاد دارم تا یک رابطه کارکردى میان نظام آموزش و نظام هاى اقتصادى، سیاسى و به ویژه علوم انسانى و از جمله علوم سیاسى ایجاد نشود هر تلاشى فقط یک سرگرمى یا کاسبى است. ایجاد این رابطه کارکردى نیز مستلزم برخى روندها در تحولات سیاسى اجتماعى و اقتصادى است.
44ـ گرچه دغدغه هاى طراحان این طرح بجا و قابل تقدیر است، ولى نگاه دیدگاه و مفاهیم و راهکارهایى که در طرح ارائه شده است به نظر من چشم انداز روشنى را نشان نمى دهد، به عبارت دیگر، مسإله اى را که تقریبا همه دست اندرکاران علوم انسانى و از جمله علم سیاست به آن وقوف دارند و از فرط وقوف و تکرار با بى توجهى از کنار آن مى گذرند، موردتوجه قرار مى دهد. البته این کار خوبى است، اما راهکار روشنى براى حل مسإله ارائه نمى کند، آنچه ارائه مى شود فقط طرح مسإله و اهمیت مسإله است.
45ـ به نظر مى رسد علوم سیاسى آن چنان که در مقدمه طرح آمده ایجاد کردنى نیست؛ علوم سیاسى دانستنى است که حکومت نمى تواند آن را موافق طبع خود و بنا به میل خود تغییر دهد. بلکه دانشى است که مى تواند موجب تحول در حکومت شود.
46ـ گزینش نخبگان علمى ـ روان شناختى و اخلاقى براى مسوولیت هاى سیاسى براى عمل.
47ـ انجام پژوهش و تدوین مجدد سرفصل و عناوین دروس علوم سیاسى.
48ـ ارتباط نزدیک بین سازمان هاى آموزشى و دستگاه هاى اجرایى از طریق بورسیه کردن دانشجویان.
49ـ علم و عالمان بایستى شإن و منزلت مناسب در جامعه پیدا کنند. در جامعه غیرعلمى اعتلاى علم ممکن نیست. نظام آموزشى و پژوهشى کشور، متناسب با نیازهاى متنوع ما در عرصه ملى و فراملى نیست.
50 ـ تا زمانى که فرهنگ سیاسى نخبگان حکومتى و غیرحکومتى تعادل محور و عقل محور نباشد و در عرصه فعالیت سیاسى، مبانى دینى و انسانى به طور ابزارى مورد بهره بردارى واقع شود، اعتلاى عمل سیاسى مشکل است.
51 ـ پیوند میان نخبگان علمى هرچه بیشتر مدنظر قرار گیرد، چراکه پشتوانه اعمال سیاسى باید نظریه و علم سیاست باشد تا ورودى سیستم ارزش علمى و اجرایى داشته باشد.
52 ـ حوزه دین از حوزه دولت جدا شود. متخصصان و تحصیل کردگان علوم سیاسى در جایگاه واقعى شان قرار گیرند. اندیشمندان و تحصیل کردگان علوم سیاسى در صدر نشینند؛ به قول امام على (ع) فاضلان درصدر نشینند و جاهلان در حاشیه.
53ـ پیشنهاد این که عمل سیاسى در دست عالمان سیاسى قرار گیرد.
54 ـ علم پیش شرط عمل است، عمل بى علم به مثابه دوستى خاله خرسه است. بنابراین عامل سیاست باید در وهله نخست عالم به سیاست باشد، کارها باید به کاردان سپرده شود تا تدبیر بهترى اتخاذ شود. صرف سخن گفتن از ارزش علم چندان مفید نیست، بلکه باید به عالمان بها داد. منزلت بخشیدن به عالمان از راه پاسداشت دانش و اندیشه شان و فراهم کردن بستر لازم (یعنى آزادى اندیشه) جهت بروز خلاقیت محقق مى شود.
55 ـ از اخلاق باید آغاز کرد. بدون اخلاق هیچ ساختمانى استحکام ندارد به خصوص در چارچوب اندیشه و ارزش هاى دینى.
56 ـ دست یابى به علم سیاست مبتنى بر فرهنگ، تاریخ، نیاز و اهداف حاکمیت ملى در ایران.
57 ـ دست یابى به یک چارچوب یا مدل عقلانى و ناب درباره اندیشه سیاسى اسلامى.
58 ـ حضور معتقدان به ایجاد علم سیاست بر مبناى رهیافت هاى دینى و بومى و تجارب بشرى در مسند تدریس مراکز آموزش عالى.
59 ـ تلاش براى تقویت فرهنگ ملى و حاکم ساختن روحیه مدارا به جاى پرخاش و حذف و نیز لحاظ کردن فرهنگ برخاسته از انقلاب در آموزش ها.
60 ـ تحول کیفى در نظام آموزش و پژوهش کشور، ارتقاى سطح منازعات از جناحى به ملى، نصب العین قرار دادن شایسته سالارى در تمامى عرصه ها، ترویج تفکر نقد و نقادى و آسیب شناسى انقلاب و نظام سیاسى.
61 ـ به کتاب ها و مقالات زیر رجوع شود:
علیرضا ازغندى، پیشینه آموزش علم سیاست در ایران، معاونت پژوهشى دانشگاه شهید بهشتى سال 72.
علیرضا ازعندى، ((خاستگاه علوم سیاسى در ایران عصر مشروطیت))، مجله سیاست خارجى، شماره 4، (زمستان 73).
علیرضا ازغندى، ((آموزش علم سیاست در ایران))، مجله علمى پژوهشى دانشگاه، شماره 9 (تابستان 72).
علیرضا ازغندى، ((آموزش دانشگاهى علم سیاست))، مجله علمى پژوهشى دانشگاه، شماره 10 (زمستان72).
علیرضا ازغندى، علم سیاست در ایران، انتشارات کتاب باز، 1378.
سوال 12ـ حضرت عالى براى اجراى بهتر طرح مجموعه مقالات ((ایران و علم سیاست)) چه محورها و افرادى را توصیه مى فرمایید.
گزیده پیشنهادات اساتید ذیلا نگاشته مى شود:
1ـ ایجاد تماس ها و گردهمایى بیشتر بین اساتید؛
2ـ ضرورت تلاش عالمان سیاست و تشکیل انجمن؛
3ـ بخشى از مسائل ایران بلکه عمده آنها ناشى و در ارتباط با خارج از مرزهاى ایران است، بنابراین بومى نگریستن به نظرم تعصبات شخصى و ملى و قومى را ترجیح داده است؛
4ـ بررسى علمى میزان درست انطباق آموزه هاى سیاسى با واقعیت هاى اجتماعى و سیاسى کشور؛
5 ـ یکى از اساتید نیز ظاهرا در نقد وضع موجود و در پاسخ به این پرسش افرادى با مشخصات زیر را براى انجام بهتر علم و عمل سیاسى پیشنهاد کرده اند: مهندسین برق، معدن و راه و ساختمان، پزشکان گوش، حلق و بینى و داخلى و دندانپزشکان، متخصصان شیلات، خطاطان و متخصصان کار چاق کنى؛
6 ـ بررسى سهم آموزش علوم سیاسى در سامان دهى ایران؛
7ـ تإثیر اسلام و انقلاب اسلامى بر ادبیات سیاست در ایران؛
8 ـ براى تبیین موضوع به نظر مى رسد بهترین شیوه برگزارى همایش یک روزه با حضور اساتید و صاحب نظران است که در گفتمان حضورى به تشریح چگونگى اجراى طرح بپردازند؛
9ـ همه اساتید دانشگاهى و محققانى که تعداد آنها بسیار اندک است مى توانند مفید باشند مشروط بر این که امکانات پژوهش و انگیزه هاى پژوهشى کافى فراهم شود. تإکید باید به تحقیق مسائل و نیازهاى بومى براساس فرهنگ تاریخ بومى قرار گیرد؛
10ـ آمار ـ همکارىهاى منطقه اى ـ تحقیقات میدانى و نه کتابخانه اى؛
11ـ تئورىسازى باتوجه به مصادیق و مشکلات عینى موجود و نه این که تئورىهاى غربى را بومى کنیم. تئورىهاى اندیشمندان غربى البته مى تواند در پویایى اندیشه و فکر از لوازم تحقیق محسوب گردد اما شرط کافى نیست؛
12ـ پاسخ اغلب سوالات این پرسش نامه روشن و بعضا بدیهى است و اساسا نیازى به پرسش نامه نبوده است. پرسش نامه براى کشف و شناخت مجهولات است؛
13ـ علم سیاسى متعالى چیست؟ عمل سیاسى متعالى چیست؟
ـ مطالعه جامع فرهنگ سیاسى (نخبگان حکومتى، غیرحکومتى، توده مردم)؛
ـ مطالعه ارتباط جامع دین و سیاست (عمل سیاسى در پرتو دین ایدئولوژیک)؛
ـ آسیب شناسى قانون اساسى جمهورى اسلامى، گستره، عمق و ماهیت نظام حزبى؛
ـ آسیب شناسى نظام و نظم مشارکتى (گروهى و توده اى) در جمهورى اسلامى ایران.
14ـ افرادى که به ارزش هاى اخلاقى عامل و عالم باشند و صادق و متواضع و جدى و کوشا؛
15ـ علم و سیاست و انقلاب ـ مقایسه مفاهیم سیاسى در غرب و اندیشه دینى، مطالعه تطبیقى علم سیاست غربى و اسلامى در حوزه هاى هستى شناسى، انسان شناسى و جامعه شناسى ـ بازشناسى بستر تکوین علم سیاست در غرب و ایران. بررسى تعامل تعاریف سیاسى و عمل سیاسى در دوران بعد از انقلاب، مطالعه مقایسه اى مفاهیم علم سیاست در غرب و اندیشه دینى، علم سیاست و سیاست در اندیشه حضرت امام ـ جست وجوى تعریف مفاهیم سیاسى در اندیشه امام، علم سیاست در کشورهاى جهان اسلام و مبناهاى تکوین آن، چگونگى مواجهه کشورهاى چین، کره جنوبى، مالزى و پاکستان با علم سیاست غربى.

3. نمودار آمارى داده ها
سوال اول، برنامه ها و دروس علوم سیاسى در دانشگاه هاى ایران را چه میزان علمى و عملى مى بینید؟
سوال دوم، به نظر شما برنامه ها و دروس علوم سیاسى دانشگاه هاى ایران تا چه میزان نیازمند بازنگرى و بازنویسى است؟
سوال سوم، فارغ التحصیلان علوم سیاسى ایران تا چه میزان مى توانند مسائل سیاسى کشور را به طور صحیح قابل توضیح و قابل تصمیم گیرى نمایند؟
سوال چهارم، به نظر شما علوم سیاسى رایج در دانشگاه هاى ایران تا چه میزان در عمل سیاست قابل اجرا و کاربرد است؟
سوال پنجم، به نظر شما عمل سیاسى در ایران تا چه میزان مبتنى بر علم و تحقیقات سیاسى است؟
سوال ششم، فاصله بین علم سیاست و عمل سیاسى در ایران را چگونه برآورد مى نمایید؟
سوال هفتم، مشکلات و آسیب هاى سیاسى موجود در کشور را تا چه میزان برآورد مى کنید؟
سوال هشتم، بحران ها و تنش هاى سیاسى موجود را تا چه میزان معلول فاصله علم سیاست و عمل سیاسى در ایران مى دانید؟
سوال نهم، شاخص هایى چون ((علمى، کابردى، بومى، منطقى، مرتبط و منسجم)) بودن را تا چه میزان براى یک برنامه علوم سیاسى در ایران مفید و کارآمد تشخیص مى دهید؟
سوال دهم، انجام مجموعه مقالات ایران و علم سیاست چقدر ضرروى است؟

4. تحلیل داده ها و یافته ها

الف) علم سیاست و انقلاب اسلامى
قبل از پیروزى انقلاب اسلامى رشته علوم سیاسى فقط در چند مرکز آموزش عالى همچون دانشگاه تهران و دانشگاه ملى دایر بود. هریک از این مراکز برنامه ها و دروس خاص خودشان را داشتند. پس از پیروزى انقلاب اسلامى تا یکى دو سال اوضاع به همین شکل بود و همانند کل کشور، بحران هاى سیاسى شدیدى نیز در دانشگاه ها به وجود آمده و تشکلات سیاسى فعالیت هاى وسیعى در دانشگاه ها داشتند و عملا آموزش و پژوهش در حاشیه قرار گرفته بود و دانشگاه ها شباهت زیادى به باشگاه ها و احزاب سیاسى پیدا کرده و هر روز منازعات و کشمکش هاى سیاسى پرهزینه اى بین هواداران گروه ها اتفاق مى افتاد. در پى توسعه و تشدید این اوضاع، سرانجام در اردیبهشت سال 1359 با تمهیدات دولت و تشکل هاى اسلامى دانشجویى، دانشگاه ها تحت عنوان انقلاب فرهنگى بسته شد. بنابراین تحت تإثیر عمل سیاسى جارى در کشور، علم و دانشگاه ها به اشکال گوناگون دچار توقف شد. این امر پیام بسیار مهم و قابل اعتنایى براى عالمان سیاسى در ایران دارد:
در سطح تحقیق: علم و دانشگاه در سطح کلان ملى به شدت از عمل سیاسى متإثر مى شود.
در سطح تجویز: دولت و عمل باید متإثر از دانشگاه و علم باشد.
فعالیت دانشگاه ها و رشته هاى علمى مختلف حدود سه سال متوقف بود و در این فاصله ستاد انقلاب فرهنگى براى هر رشته کمیته اى مرکب از اساتید آن رشته تشکیل داد تا برنامه هاى آموزشى را مطابق تحولات و نیازهاى ناشى از انقلاب اسلامى بازنگرى و بازنویسى کنند. مشاهده مى شود که انقلاب اسلامى به عنوان یک واقعیت سیاسى کلان آثار شدیدى بر علم و دانشگاه داشته و آن را تا حد تعطیل و تغییر پیش برده است.
ستاد انقلاب فرهنگى مقرر کرد هر کمیته علمى براى رشته خود برنامه واحدى تدوین کند و همه دانشگاه ها برنامه واحدى را اجرا نمایند. بنابراین ((وحدت)) به عنوان یک شعار دینى و سیاسى، دانسته و ندانسته در حیطه علم نیز اجرا شد. رشته هاى مهندسى و پزشکى سریع تر بازنگرى و بازنویسى شده و در دانشگاه ها بازگشایى شدند؛ اما مشکلات در رشته هاى علوم اجتماعى و بالاخص علوم سیاسى وسیع تر و شدیدتر بود، زیرا مفروض این بود که معارف انسانى و اجتماعى مبتنى بر پیش فرض هایى بوده و مبادى و مبانى خاص خود را دارند و از نوع هستى شناسى، شناخت شناسى و انسان شناسى هر مکتب متإثر مى شوند؛ از این رو انتظار بود که علوم اجتماعى اسلامیزه شده و از لحاظ محتوایى تغییرات اساسى بکند. انتظارات و مطالبات از علوم سیاسى بسیار زیادتر بود، چون انقلاب اسلامى یک نظام سیاسى تاریخى در ایران را براندازى کرده و در حال تإسیس و تحکیم یک نظام سیاسى دینى بود. دولت اسلامى جدید نظرا و عملا مکتب ها و مدل هاى سیاسى شرق و غرب را به چالش طلبیده و متقابلا تمام موجودیتش مورد تهدید بود. بنابراین ضرورى مى نمود که انقلاب اسلامى به صورتى متدیک و تئوریک آنها را تنقید و تخریب کرده و خود را تعریف و تئوریزه کند. تشکیل کمیته برنامه ریزى علوم سیاسى نیز با مشکل روبه رو بود، چراکه اساتید علوم سیاسى قبلى به دلایل مختلف منزوى شده بودند؛ عده اى به خارج کشور رفته و عده اى برکنار گردیده بودند؛ افراد معدودى که براى تشکیل کمیته علوم سیاسى جمع شدند نیز ترکیب خاصى داشتند که همین امر در برنامه آموزشى این رشته و دروس آن کاملا بازتاب یافت و مانع انسجام ذاتى و منطقى در آن شد. تعدادى از این اعضا فارغ التحصیلان انگلستان و آلمان بوده که تحصیلات کلاسیک غربى داشته و به اعتبار این که انقلاب و نظام را قبول دارند در کمیته فعالیت مى کردند. افراد دیگر بعضا از فعالان سیاسى انقلاب اسلامى بودند که در اصل مطالعات و تحصیلات حوزوى داشته و در عین حال مطالعات و تإلیفات سیاسى نیز داشتند. نتیجه اسلامیزه شدن رشته علوم سیاسى گنجاندن چند درس اسلامى بود. سرانجام حاصل کار کمیته علوم سیاسى به صورت برنامه اى واحد، مدون و منتشر شده و رشته سیاسى در دانشگاه هایى مختلف بازگشایى گردید.
پس از چند سال فعالان سیاسى از کمیته مربوط کنار رفته و ترکیب آن عملا از دانشآموختگان علوم سیاسى دانشگاه هاى اروپا و آمریکا بود. برنامه علوم سیاسى هرچند سال یکبار در کمیته مربوط بازنگرى مى شد و 20 تا 30 درصد آن تغییر مى یافت که بخشى از این تغییرات شامل دروس اسلامى بود. همین امر موجب تنش هایى در بین دانشجویان و مسوولان دانشکده ها و مسوولان کشور مى گردید و حتى به تریبون هاى مجلس و نماز جمعه نیز کشانده شد و به نوعى با صف بندىهاى سیاسى و جناحى موجود در کشور نیز تطبیق داده شد، به این صورت که مثلا هواداران جناح راست، طرفدار حفظ و گسترش دروس اسلامى تلقى شده و جناح چپ خواهان محدودیت، حذف و تغییر دروس اسلامى قلمداد شدند که به تعاریف و تئورىهاى غربى به عنوان یک رهآورد علمى اعتنا نشان مى دادند. تئوریسن ها و افراد شاخص این دو جناح نیز بعضا وارد تحصیلات سیاسى شدند و جاى پاى نگرش هاى دوگانه فوق در نوع تحلیل ها و تصمیم هاى دو جناح دیده مى شد. انتخابات ریاست جمهورى در دوم خرداد 1376 و نتایج آن به عنوان یکى از نقطه هاى عطف بسیار مهم در تاریخ سیاسى ایران، به نوعى حاصل تقابل و تعامل دو نگرش فوق مى تواند تلقى شود. تلقى این است که تئوریسن هاى جناح چپ به مدد تئورىهاى علوم اجتماعى و علوم سیاسى غربى که در دانشگاه ها فراگرفته بودند، توانایى هاى بیشترى در جریان شناسى و موج شناسى سیاسى جامعه به خصوص جوانان داشتند و به مدد همین معارف و تئورىها توانستند با جریانات و امواج سیاسى همسو شده و در رقابت انتخاباتى پیروز شوند. همچنین با تجدید انتخاب آقاى خاتمى در خرداد 1380 باید بررسى کرد که براى حفظ و اداره کشور این معارف سیاسى و اجتماعى چقدر توانمندى و قابلیت دارند؟ و اگر دارند تطبیق و تطابق آنها با آموزه هاى دینى ما چیست؟
اما سرنوشت کمیته هاى برنامه ریزى چنین شد که در اردیبهشت سال 1379 یعنى در بیستمین سال انقلاب فرهنگى، معاونت وزارت علوم تحقیقات و فنآورى طى بخش نامه اى اعلام کرد که دانشگاه هاى که داراى هیإت ممیزه هستند در برنامه ریزى آموزشى مستقل هستند. بدین ترتیب عملا بیست سال برنامه ریزى واحد و متمرکز سریعا غیرمتمرکز گردید، بدون این که جمع بندى و ارزیابى علمى و دقیقى از گذشته به عمل آید.
نکته مهم براى عالمان سیاسى آن است که امروزه به تاسى و تبعیت از بینش تکثر جبهه دوم خرداد، علم و دانشگاه ها نیز دانسته و گاهى ندانسته به سمت تکثر و تنوع سوق داده شدند. همچنان که در اوایل انقلاب متإثر از جو وحدت گرایى، علم و دانشگاه به سمت برنامه هاى واحد سوق داده شدند. این تحولات و تعاملات نشان مى دهد که در ایران به خصوص در این دو دهه تا چه میزان علم از عمل متإثر بوده است. حال باید دید این روند چه منافع و مضارى داشته است؟ آیا هنجار آن است که عمل از علم متإثر باشد و دانشگاه فضاى عمل را ترسیم نماید؟ یا باید بین علم و عمل، تعاملى دایمى و منطقى برقرار باشد؟
انجام تحقیق و صدور تجویز درباره پرسش هاى فوق اصالتا سیاسى است و براى تثبیت، توسعه، تداوم و تحکیم نظام حیاتى است.
نکته شایان توجه در تعامل علم و عمل آن است که در دهه اول انقلاب تلقى و انتظار آن بود که حوزه علمیه معدن معارف بوده و براى مسائل کلان کشور تحقیق و تجویز داشته باشد. در راستاى این برداشت، کم نبودند دانشگاهیانى که براى روزآمد شدن راهى قم شده و به علوم حوزوى اقبال کردند؛ اما در دهه دوم و پس از خاتمه جنگ، مسیر عوض شد و فراوان بودند تحصیل کردگان حوزوى که راهى دانشگاه شدند و به تحصیل در این رشته از علوم پرداختند. علوم اجتماعى بالاخص علوم سیاسى فراوان مورد اقبال حوزویان قرار گرفت. برآورد و ارزیابى مصالح و مفاسد این رفت و آمد طى دو دهه اخیر نیازمند پژوهش هاى عالمانه و منصفانه است.
از دیگر نکات قابل توجه، تإسیس دفتر همکارى حوزه و دانشگاه در سال 1360 است. این دفتر با همکارى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و ستاد انقلاب فرهنگى و با عنایت ویژه امام خمینى (ره) پى ریزى شد و در رشته هاى جامعه شناسى، اقتصاد، حقوق و علوم سیاسى، روان شناسى و تربیتى کمیته هاى مشترکى با حضور اساتید حوزه و دانشگاه به وجود آمد. این گروه ها وظیفه داشتند مطالب علوم اجتماعى و علوم انسانى را مورد بازبینى و بازنگرى قرار داده و منابع و متونى که مورد قبول دین باشد تإلیف کنند. کار این دفتر همچنان ادامه دارد و کتب و آثار فراوانى از آن عرضه شده که مورد اعتناى اصحاب تعلیم و تحقیق است.

ب) تحلیل و تفسیر یافته ها و آمارها
تحلیل سوال اول: برنامه ها و دروس علوم سیاسى در دانشگاه هاى ایران را تا چه میزان مفید، علمى و عملى مى بینید؟
در این سوال شاخص مفید بودن دو مقوله است، یعنى این برنامه ها باید علمى و عملى باشند. آنچه نگارنده از علمى بودن در ذهن داشته آن است که مجموعه دروس ارائه شده در برنامه علوم سیاسى روىهم رفته یک منظومه معرفتى را تشکیل داده که اجزاى آن مکمل و متمم یکدیگر بوده و مهم ترین مفاهیم و مصادیق سیاسى را طرح کرده باشند، و برنامه اى عملى است که بتواند تصمیمات کلاسیک کشور را قابل توضیح، قابل تصحیح و قابل تصمیم گیرى و اعمال نماید. حال باید دید هرکدام از پرسش شوندگان چه تعریفى از علمى و عملى بودن داشته اند؟ مهم آن است که اولا، این دو مقوله را مهمترین غایت و شاخص علوم سیاسى دانسته، ثانیا، مجمع اساتید به تعریف و مفهوم نسبتا مشابهى از این دو برسند.
اکثریت بالنسبه بالایى یعنى 70 درصد از پرسش شوندگان میزان مفید بودن برنامه علوم سیاسى را ((متوسط)) تلقى کرده اند. چنین آمارى مى تواند معرف آن باشد که برنامه مذکور در وضعیتى از هنجار و مقبولیت قرار دارد. براى آزمون روائى و انتقال این مدعا چند شیوه قابل اجراست:
اولا، پاسخ هریک از پرسش شوندگان با اطلاعات فردى آنها (شامل سن، سابقه تدریس، محل تحصیل) تقاطع داده شود. انتظار آن است که پاسخ اساتید مسن تر و باتجربه تر را به واقعیت نزدیک تر بدانیم؛
ثانیا، پیشنهاد مى شود که برنامه علوم سیاسى موجود به چند نفر از اساتید سپرده شود تا مبتنى بر ملاک هاى فوق تعریف شده و تجربه شده، آن را از لحاظ علمى و منطقى بررسى و نقد نمایند؛
ثالثا، فارغ التحصیلانى که با این برنامه آموزش داده شده و به مشاغل اجتماعى و سیاسى در بخش دولتى و خصوصى راه پیدا کرده اند از لحاظ کارآیى و کارآمدى و بهره ورى مورد ارزیابى واقع شوند.
تحلیل سوال دوم: برنامه ها و دروس علوم سیاسى در دانشگاه هاى ایران تا چه میزان نیازمند بازنگرى و بازنویسى است؟
نتایج سوال دوم یافته هاى سوال اول را تإیید نمى کند، زیرا دقیقا 70درصد پرسش شوندگان به میزان زیاد برنامه علوم سیاسى را لازم التغییر دانسته اند. براى تعمیق و تدقیق یافته هاى این پرسش چند راهکار وجود دارد:
اولا، تقاطع دادن پاسخ هر فرد با مشخصات فردى او؛
ثانیا، مقایسه سوال اول و دوم در پرسش نامه هریک از پرسش شوندگان؛
ثالثا، از طریق مصاحبه یا پرسش نامه هاى تکمیلى باید روشن شود که دقیقا چه ابعادى از برنامه علوم سیاسى بایسته بازنویسى است.
به هرحال یک اکثریت قابل توجه یعنى 70 درصد اساتید برنامه علوم سیاسى را بایسته بازنگرى و بازنویسى دانسته اند. تبعا عدم پاسخ گویى به این خواسته و بى توجهى به این احساسات موجب تداوم و توسعه رکود علمى فعلى مى شود. در عین حال اگر برنامه جایگزینى نیز علمى و اندیشیده نباشد، دلزدگى و بى انگیزگى را تشدید خواهد کرد.
تحلیل سوال سوم: فارغ التحصیلان علوم سیاسى ایران تا چه میزان مى توانند مسائل سیاسى کشور را قابل توضیح و قابل تصمیم گیرى کنند؟
ترتیب سوالات طورى است که مى تواند منجر به دست یافتن به لایه هاى عمیق ترى از ذهن اساتید شده و باورهاى آنها را وسیع تر و عمیق تر بنمایاند. فقط 7 درصد از اساتید گزینه ((زیاد)) را انتخاب کرده اند. اگر اکثریت بالایى از دانشآموختگان سیاسى نتوانسته اند مسائل سیاسى کشور را قابل توضیح و قابل تصمیم گیرى کنند، آیا سرمایه گذارىهاى مربوط به صرفه بوده و قابل توجیه است؟
اگر فلسفه وجودى آموزش عالى تربیت نیروى انسانى ماهر و تإمین نیاز دستگاه هاى اجرایى است، چنانچه این وظیفه را به درستى انجام ندهد، موجودیتش با تردید مواجه مى شود.
جهت آزمون یافته هاى این پرسش نیز مى توان برخى راهکارهاى قبلى را استفاده کرد. ضمن آن که شایسته است یک جامعه آمارى نمونه از فارغ التحصیلان علوم سیاسى در رابطه با سوال سوم مورد آزمون قرار گیرند.
تحلیل سوال چهارم: به نظر شما علوم سیاسى رایج در دانشگاه هاى ایران تا چه میزان در عمل سیاسى قابل اجراست؟
همان طورکه قبلا مطرح شد، ترتیب و تقدم سوالات به نحوى است که مکنونات عمیق تر پرسش شوندگان به تدریج آشکار شده و به همان میزان آسیب هاى علوم سیاسى از دید اساتید واضح تر مى گردد. در پاسخ به این سوال 50 درصد اساتید توانمندى عملى و کاربردى علوم سیاسى را ((کم)) مى دانند، که این امر نشان دهنده ضعف و آسیب این برنامه است. مسلما هیچ یک از گزینه هاى سه گانه در سوالات ده گانه، نمى توانند با قاطعیت و اتقان، وضعیت علوم سیاسى ایران را ترسیم کنند، بلکه به مدد یافته هاى حاصله مى توان تا حدودى صورت مسائل و مشکلات این رشته را پیدا کرده و براى پژوهش هاى دقیق علمى یک سرى فرضیات موکد به دست آورد.
درباره این سوال نیز شایسته است بررسى مستقلى به عمل آید و محققان و اساتید مإمور شوند تا با روش هاى علمى و میدانى میزان کاربرد معارف سیاسى موجود را در سیاست کشور برآورد کنند. به هرحال واقعیت هرچه باشد، ذهنیت و برداشت اساتید نیز یک واقعیت است، زیرا انسان ها مبتنى بر دید و بینش خود اقدام و تصمیم گیرى مى کنند. زمانى که 96 درصد اساتید و مدرسان علوم سیاسى کاربردى بودن این برنامه را متوسط و کم مى دانند، چه نتایجى به بار خواهد آمد؟ آیا افت آموزشى و افت انگیزشى در هیإت هاى علمى ترویج نمى شود؟
تحلیل سوال پنجم: عمل سیاسى وتصمیم گیرىهاى کلان ملى در ایران تا چه میزان مبتنى بر علم و تحقیقات سیاسى است؟
مشاهده مى شود که 70 درصد اساتید بر این باورند که عمل سیاسى در کشور به میزان اندکى بر علم سیاسى استوار است. اگر چنین مدعایى را مقرون به صحت تلقى کنیم بدان معناست که عمل سیاسى در کشور دچار آسیب ها و بحران هاى شدیدى است و به صورتى روزمره و هیإتى اداره مى شود. در این صورت در درازمدت چنین دولت و حکومتى چه تضمینى براى موجودیتش است؟ اگر چنین آسیبى وجود دارد علل و زمینه هاى آن چیست؟ این سوالى است که شایسته تحقیق و تفحص است. درباره یافته هاى این سوال نکات زیر قابل تإمل است:
اولا، چون مطابق سوال چهارم 50 درصد اساتید، کاربردى بودن علم سیاست را کم تلقى کرده اند؛ بنابراین عدم ابتناى عمل سیاسى به علم سیاست قابل توجیه است، زیرا عاملان سیاست به دلیل ضعف علوم سیاسى، محق خواهند بود که به ادبیات سیاسى رایج در دانشگاه ها عنایت نکنند؛
ثانیا، در پاسخ به سوال پنجم، عالمان سیاست به نوعى عاملان سیاست را به چالش طلبیده و زیر سوال برده اند. حق مطلب آن است که عاملان سیاست خود بررسى کنند که اعمال و تصمیماتشان تا چه میزان علمى است.
اگر ماندگارى نظام را به عنوان شاخص کارایى دولتمردان تلقى کنیم، تصمیمات آنان قابل دفاع مى شود. به هرحال در مقابل مدعاى اساتید، باید فرصتى جهت پاسخ گویى سیاست مداران فراهم کرد تا عدالت برقرار شود ـ البته تعدادى از پرسش نامه ها براى مسوولانى در سطح وزارت کشور و استاندارى تهران ارسال شد که جوابى ارسال نکردند.
گاهى شنیده مى شود که دولتمردان نیز ایراداتى به اندیشمندان و اساتید وارد مى کنند؛ بدین معنا که معارف سیاسى موجود در دانشگاه ها را غربى، فلسفى، تاریخى و غیرکاربردى مى دانند. اینها مدعیاتى است که طبق یافته هاى پرسش نامه از سوى اساتید نیز کم وبیش طرح شده است؛ پس جا دارد که دولتمردان و سیاست مداران نیز روش و منش خود را نقادى کنند.
تحلیل سوال ششم: فاصله بین علم سیاست و عمل سیاسى در ایران را چگونه برآورد مى کنید؟
این فاصله را 30 درصد متوسط و 43 درصد زیاد برآورد کرده اند. به این ترتیب گزینه ((ج)) به نسبت دو گزینه دیگر بیشترین فراوانى را دارد. عقلا و منطقا اگر بین علم و عمل فاصله باشد، آسیب و زیانى در کار است و تجویز آن است که این فاصله و گسست ترمیم شده و بین علم و عمل ارتباط بر قرار شود. یافته هاى این پرسش با سایر یافته ها همخوانى دارد، زیرا از یک سو، علم سیاست متهم به کاربردى نبودن شده و از سوى دیگر، عمل سیاسى نیز متهم به غیر علمى بودن شده است. در این صورت گسست و شکاف بین عمل سیاسى طبیعى است. حاصل این سوال را مى توان به شرح زیر تلخیص کرد:
تشخیص اساتید: علمى نبودن عمل، عملى نبودن علم
تجویز اساتید: علمى کردن عمل و عملى کردن علم
تحلیل سوال: 7 مشکلات و آسیب هاى کشور چقدر است؟
66 درصد اساتید که اکثریتى بالاست، آسیب ها و مشکلات سیاسى کشور را زیاد برآورد کرده اند. اگر این امر قرین به واقعیت باشد زنگ خطرى است که همه عالمان و عاملان سیاست باید آن را جدى بگیرند.
براى توضیح و تبیین این یافته ها باید به نکات زیر توجه کرد:
اولا، ضرورى است یک آسیب شناسى سیاسى به صورتى عالمانه و منصفانه از ساختار و کارکرد نظام به عمل آید؛
ثانیا، علل و ریشه هاى این آسیب ها شناسایى شوند؛
ثالثا، آینده کشور در صورت تداوم این آسیب ها پیش بینى شود؛
رابعا، راه هاى برون رفت از بحران ها ارائه گردد.
همین جا مى توان براى علوم سیاسى و اجتماعى یک وظیفه و کمال علمى درنظر گرفت، بدین معنا که علمى مفید است که شبیه علم طب و علم مهندسى قادر به تشخیص آسیب ها و تجویز درمان ها باشد.
تحلیل سوال: 8 بحران و تنش هاى سیاسى کشور را تا چه میزان معلول فاصله علم سیاست و عمل سیاسى مى دانید؟
43 درصد پاسخ دهندگان که بیشترین فراوانى است، یکى از ریشه ها و علل بحران هاى سیاسى کشور را ناشى از فاصله علم سیاست و عمل سیاسى تلقى کرده اند. مسلما آسیب ها پدیده هاى کلان اجتماعى و سیاسى تک علتى نبوده و معلول مجموعه و زنجیره اى از علل هستند؛ لیکن همیشه یک یا چند علت مى توانند نقش بیشترى داشته باشند. عقلا و منطقا جدایى علم و عمل، یک آسیب و یک علت بسیار اساسى و موثر است و راه رفع این علت ها و معلول هاى آسیب زا و آسیب دیده، همان فرمول است که قبلا هم توصیه شده بود: علمى کردن عمل و عملى کردن علم.
تحلیل سوال: 9 شاخص هایى چون علمى، کاربردى، بومى، منطقى، مرتبط و منسجم بودن را تا چه میزان براى یک برنامه علوم سیاسى در ایران مفید و کارآمد تشخیص مى دهید؟
در پاسخ به این سوال 72 درصد پاسخ دهندگان به میزان ((زیاد)) چنین شاخص هایى را براى برنامه علوم سیاسى نافع و کارآمد دانسته اند. در تمام سوالات ده گانه هیچ فراوانى به این حد نبود. بنابراین کسانى که دست اندرکار بازنگرى و بازنویسى برنامه علوم سیاسى مى شوند اولا، ضرورى است اهداف و شاخص هایى را براى برنامه هاى جدید تعیین کرده، ثانیا، موظفند آنها را دقیقا تعریف کنند.
تحلیل سوال: 10 انجام مجموعه مقالات ((ایران و علم سیاست)) را براى اعتلا و توسعه علم و عمل سیاسى در ایران تا چه میزان مفید و ضرورى تشخیص مى دهید؟
هنگامى که اکثریت جامعه آمارى این پژوهش که حداقل 25 درصد کل اساتید علوم سیاسى ایران هستند، آفت هایى جدى در علم و عمل سیاسى ایران تشخیص مى دهند، انتظار آن است که راه هایى براى درمان آن تجویز کنند. مسلما درمان ها باید طولانى مدت و زیربنایى، متعدد و متنوع باشد؛ به عنوان یک حرکت جدى در این راستا مى توان برپایى کنگره ملى علوم سیاسى و طرح مجموعه مقالات ((ایران و علم سیاست)) را قرار داد تا بدین وسیله در همه عالمان و عاملان سیاست ذایقه و ذهنیت لازم جهت تشخیص آسیب ها و تجویز راه حل ها را ایجاد کرد.
در پاسخ به این سوال فقط 9 درصد انجام طرح ایران و علم سیاست را به میزان کم براى اعتلاى علم و عمل سیاست برآورد کرده و 43 درصد تا حد زیاد آن را مفید دانسته اند. همین میزان از فراوانى مشوق مجریان طرح است.

حاصل طرح: تشخیص ها و تجویزها
1ـ سیاست و حکومت اساسى ترین نهاد اجتماعى است، زیرا به طور بنیادى، سعادت و کمال انسان بهآن وابسته است.
2ـ اندیشه و دانش سیاسى دغدغه تشخیص ساختار و کارکرد سیاست و شناخت آسیب هاى آن را داشته، به ترسیم وضع مطلوب سیاسى مبادرت کرده و راه هاى تحقق آن را تجویز مى کند. بنابراین علم سیاست جایگاه رفیعى در مجموعه معارف بشرى دارد، زیرا پدیده سیاست جایگاه رفیعى در زندگى دارد.
3ـ تناسب، تعادل و تعامل بین علم و عمل سیاسى، پیش شرط انسجام، توسعه و قدرت ملى است.
4ـ تغییر در هریک از علم و عمل سیاسى موجب تحول در دیگرى مى شود.
5 ـ در عینیت و عمل سیاسى ایران تحولى انقلابى مبتنى بر آموزه ها و اندیشه هاى اسلام و متإثر از شرایط ملى و بین المللى اتفاق افتاده است.
6ـ تغییر انقلابى در جامعه و حکومت ایران مبتنى بر چه دانش و بینشى بوده است؟
7ـ تحقق انقلاب و تإسیس جمهورى اسلامى چه نوع دانش و معرفت سیاسى را اقتضا دارد؟
8 ـ اجماع نظر اساتید مطابق داده هاى پرسش نامه، برآوردى متوسط از برنامه آموزش علوم سیاسى دانشگاه ها داشته، در عین حال به میزان بسیار بالا آن را مستلزم بازنگرى و بازنویسى دانسته اند.
9ـ مطابق داده هاى پرسش نامه توان کاربردى فارغ التحصیلان علوم سیاسى متوسط و کم برآورد شده و قابلیت کاربردى علوم سیاسى موجود مورد تردید اساتید بوده است و در مورد ابتناى عمل سیاسى بر علم سیاست در ایران نیز اعتقاد به گسست شدید وجود دارد.
10ـ اساتید کم وبیش آسیب هاى سیاسى موجود در کشور را در حد بحران تلقى کرده و کم توجهى به علم سیاست را از علل مهم آن تلقى کرده اند.
11ـ در نهایت اساتید با یک اجماع بسیار بالا شاخص هایى چون علمى، کاربردى، بومى و... را براى یک برنامه علوم سیاسى کارآمد توصیه کرده و در حد بالایى تدوین مقالات ایران و علم سیاست را به عنوان شروع تحول پذیرفته اند.

منبع: / فصلنامه / علوم سیاسی / 1381 / شماره 18، تابستان ۱۳۸۱/۵/۰۰
نویسنده : محمد باقر حشمت زاده

نظر شما