بصیرت دانشجویی
حدود یک سال پیش کسی فکر نمی کرد کار دنیا به اینجا کشیده شود. حکومت های دیکتاتور منطقه دستخوش حوادثی این چنین شوند. حدود دو سال پیش هنگامی که آتش فتنه در تهران مشتعل بود، آمریکا ناگهان در یک تغییر رفتار دست آهنینش را از درون دستکش مخملی بیرون آورد و سر مست از حوادث تهران ذوق زده شد. قرار بود با انتخاب اوباما چهره گاوچران آمریکا دچار تغییر شود و البته او مامور شده بود تا با ملت ها با احترام رفتار کند و خوی گاوچرانی را تعطیل کند. اما شدت این ذوق زدگی تا بدان جا بود که یادشان رفت همه ی نقشه هایشان و البته شروع کردند به بلبل زبانی. آن روزها هیچ کس در هیچ کجای دنیا فکرش به امروز نمی رسید.
کمی عقب تر برویم، چند سال قبل، رایس وزیر امور خارجه وقت آمریکا طرح خاورمیانه بزرگ را روی میز قرار داد. از دیدگاه ایالات متحده وقت برقراری نظم نوین جهانی بود....
آن روز هم کسی فکر امروز را نمی کرد.
باز هم عقب تر برویم و به زمان کلینتون سفر کنیم. زمانی که یک آمریکایی وقتی در خیابان های خاورمیانه راه می رفت، غرور عجیبی وجودش را می گرفت و ملت ها او را با حسرت نگاه می کردند. روزگاری که آمریکا در قوی ترین حالت خود بود، روزگاری که بیشتر ملت ها آرزوی آمریکایی شدن داشتند.
آن روز هم کسی فکر امروز را نمی کرد.
یک سال پیش زنگ خطر در وزارت خارجه آمریکا به صدا درآمد.
مصر...
ملت های تحت سلطه آمریکا یکی یکی از خواب غفلت بیدار شدند. ملت ها دیگر می خواستند خودشان باشند، خودشان سرنوشت خودشان را مشخص کنند. امام -ره- سال ها پیش از آن فرموده بودند:... و شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان، بپاخیزید... و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوری های ازاد و مستقل به پیش روید که با تحقق آن،همه مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند.به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است.
امام-ره- سی سال پیش این سخنان گهر بار را فرمود و عین آن را امروز مشاهده می کنیم.
جالب است که همواره شرق از غرب الگو می گیرد اما همین چندی پیش بود که معترضان امریکایی اقدام به برپایی چادر در پارک ها نمودند البته به تقلید از چادرهای جوانان مصری در میدان قاهره !
اما رفته رفته اعتراضات در امریکا در حال مشتعل شدن است.جالب اینجاست که مردم امریکا در ابتدا چیز زیادی نمی خواستند،حرفشان این بود که چرا هزینه های کشور را ما باید بدهیم و حالش را یک درصد ببرند. اما دیگر امروز اعتراضات به اصل نظام سرمایه داری ست.نظامی که در آن حتی ثروت های ملی نیز غیر ملی می باشد.نظامی که هزینه های لشکر کشی ها و قلدرهایش را مردم عادی باید بدهند و لذت هایش را طبقه حاکم ببرند.
امروز دیگر شکاف بین طبقه قلدر حاکم در ایالات متحده و مردم عادی بر همگان مبرهن است.اما جالب اینجاست که به جای آنکه مسئولان امریکایی توان خود را بگذارند تا مسئله را به ظاهر حل کنند و در واقع نگران وضعیت بحرانی خود باشند هم چنان نگران ازادی و حقوق بشر در سوریه و ایران و... می باشند.
شدت این نگرانی ها تا آن جاست که خانم کلینتون در برنامه های شبکه های فارسی ضد انقلاب شرکت می کند و از وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز تاسف می کند. ای کاش او ابتدا از پنجره اتاقش بیرون را نگاه می کرد و وضعیت خیابان ها رو می دید و پس از آن تاسف می خورد.
چرا که امروز مستحق ترین ملت ها برای ابراز تاسف، مردم مظلوم امریکا هستند.اما نکته بسیار جالب این ماجرا آن جاست که ایالات متحده ایران را تهدید به حمله نظامی هم می کند و اوباما دائم می گوید همه سناریو ها روی میز است. در واقع همان حرف بوش را تکرار می کند و این جاست که عمق نگاه استراتژیک اقا به مسئله در ابتدای ریاست جمهوری اوباما مشخص می شود.
اما هدف از نوشتن این یادداشت تنها طرح یک سوال است از مقامات آمریکایی.
ببخشید، شما با همان یک درصد حاکم در ایالات متحده می خواهید به ایران حمله کنید؟
جالب است که یک درصد سیصد میلیون نفر، می شود سه میلیون. و البته این سه میلیون هم تنها کاری که بلدند، قلدری و بی عدالتی و خون مردم را در شیشه کردن می باشد.
نگارنده فکر نمی کند که این یک درصد اصلا بتوانند با تفنگ آبپاش هم کار کنند چه برسد به توپ و تانک.
اما نکته جالبی که به نظر می رسد، احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران است. اما نه به خاطر اسرائیل و حقوق بشر و بمب اتم و این ها که البته این ها همه بهانه اند. بلکه به خاطر سرپوش گذاشتن بر مسائل و مشکلات داخلی خود. بهترین راه حل برای خروج از بحران آمریکا و غرب به راه انداختن یک جنگ اساسی در دنیاست.
کاش خانم کلینتون این یادداشت را ببیند و به سوال نگارنده ی این سطور پاسخ دهد.
و در پایان یادداشت یکی از پلاکاردهای دانشجویانی را که به دور UCF اصفهان حلقه زدند ، بازگو می کنم :
Threat is useless We know you
The hateful 1
تهدید بی فایده است. ما شما را می شناسیم ، یک درصد منفور !
منبع: / روزنامه / کیهان ۱۳۹۰/۹/۱۲
نویسنده : علی شفیعی
نظر شما