دیپلماسی فرهنگی امریکا و فرانسه
سیاست توسعه کاربرد زبان ملی، بخشی از دیپلماسی فرهنگی نسبتاً خاموش بسیاری از کشورهای جهان به ویژه ابرقدرت هاست. این کشورها در تحقق این مهم از سیاست ها و راهکارهای متنوعی به تناسب پیشرفت های زمانی سود جسته اند. در این نوشتار به برخی از مهم ترین شیوه های اعمال شده توسط دو کشور فرانسه و امریکا در گسترش زبان فرانسه و انگلیسی به منزله دو زبان زنده و شایع پرداخته شده است. برخی از آن چه تحت عنوان راهکار یا سیاست فرهنگی گفته شده، در حقیقت پی آمد پنهان و غیرمقصود یا نتیجه قهری برخی سیاست های اعمال شده در طول تاریخ و به عبارتی شانس ها و موفقیت های ویژه ای است که به نوعی به گسترش، تثبیت، ارتقا و برتری زبانی خاص در کنار سایر برتری های فرهنگی منتهی شده است. نکته مهم این که گسترش زبان بیش از آن که به صورت مستقل، مطرح باشد، تابعی از مجموعه روابط و مناسبات مختلف جوامع انسانی است و بالطبع میزان موفقیت در این عرصه، مرهون موفقیت و کسب وجهه و جایگاه در سایر زمینه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی است. مجموع سیاست ها و راهکارهای خرد و کلانی که چه به صورت آگاهانه و برنامه ریزی شده و چه به صورت قهری که به رونق دیپلماسی فرهنگی به طور عام و به گسترش و توسعه این دو زبان به مثابه نماینده دو کانون فرهنگی ذی نفوذ کمک کرده بدین صورت است:
1. برتری موقعیت صنعتی، سیاسی و اقتصادی: «دویست یا سی صد سال پیش، تقریباً از 1650 تا 1750، فرانسه از نظر فکری و سیاسی در اروپا بر ملل دیگر برتری داشت و به علت تفوق کشور فرانسه، زبان فرانسه نیز به عنوان یک زبان کمکی بین المللی رونق گرفت. البته این به علت مزیتی در ذات زبان فرانسه در مقایسه با زبان های دیگر نبود، بلکه صرفاً مربوط به عواملی غیرزبانی بود. بعداً وقتی که فرانسه جایگاه برجسته ای را اشغال کرد، درباره آن افسانه ها بافته شد که این زبان به ویژه «روشن»، «دقیق»، «عقلانی» و مانند اینهاست. به نظر می رسد که زبان انگلیسی به تدریج در ظرف دویست سال گذشته جایگاه فرانسه را اشغال کرده است. علت این امر هم در آغاز، پیشتازی مردم انگلیس و بعداً پیشتازی مردم امریکا در زمینه های تجارت، صنعت و علوم می باشد. تفوق یافتن و رونق گرفتن زبان ها همیشه از این مجرای طبیعی صورت می گیرد. مردم، زبانی را انتخاب می کنند که از استعمال آن بتوانند حدکثر بهره را ببرند». [1]
2. برتری موقعیت فرهنگی، علمی و رسانه ای: «... سلسله مراتب دیگری وجود دارد که حول جایگاه برخی زبان ها به عنوان زبان های بین المللی ـ زبان بین المللی غیررسمی ـ یعنی رایج ترین زبان دوم افراد، زبان تجاری، زبان رسانه ها، زبان علمی، زبان دانشگاهی و نظایر آنها شکل گرفته است. براساس تقریباً تمام شاخص های موجود، زبان انگلیسی بی چون و چرا در رأس این سلسله مراتب است. برای مثال، بیش از دو سوم دانشمندان جهان به انگلیسی می نویسند، سه چهارم نامه های جهان به انگلیسی نوشته می شود و 80 درصد تمام اطلاعات سیستم های بازیابی الکترونیکی به انگلیسی نگه داری می شود.... [2]
3. سابقه کهن سلطه استعماری: در برخورد دو جامعه زبانی، می توان زبان قومی را که به واسطه برتری نظامی، اقتصادی یا سیاسی به سرزمین دیگری وارد شده اند، زبان زبرین و زبان مردم بومی آن سرزمین را که زیر سلطه نظامی، اقتصادی یا سیاسی تازه واردان قرار گرفته اند، زبان زیرین نامید. «هم چنان که حکومت های اروپایی گستره نفوذ خود را به ماورای دریاها می کشاندند، زبان های رسمی قدرت های اروپایی به صورت زبان های استعمارگران شد. هنگامی که استعمارزدایی در قرون نوزدهم و بیستم به نیروی حرکت دست یافت، این زبان های رسمی حکومت های ملت محور تازه تشکیل یافته، همان گونه که بود، باقی ماند. »[3]
4. تقدس بخشی در قالب ترجمه کتاب مقدس به این زبان: برخی زبان شناسان، موقعیت زبان لاتین در اروپای قرون وسطی به منزله زبان دین و فرهنگ را با نقش زبان عربی در امپراطوری اسلامی، قیاس کرده اند. مهم ترین عامل کسب این امتیاز ترجمه کتاب مقدس به این زبان بود. «ترجمه کتاب مقدس به لاتین سبب شد که این زبان بعدها به صورت زبان کلیسا، زبان دینی مسیحیان غرب در آمد. »[4]
5. ایفای نقش در راستای توسعه روابط فرهنگی: «گسترش زبان یک ملت به معنی تأثیرگذاری فرهنگی آن و اوج گیری روابط فرهنگی است. به عنوان مثال، هنگامی که زبان انگلیسی تبدیل به زبانی جهانی می شود، فرهنگ انگلیسی و آمریکایی نیز به همراه آن فراگیر می شود و امکان گسترده ای را برای روابط فرهنگی بوجود می آورد. بنابراین گسترش فعالیت های مربوط به آموزش زبان، موجب توسعه روابط فرهنگی خواهد شد. »[5]
6. ایفای نقش به منزله یک زبان میانجی: «زبان های طبیعی مانند انگلیسی، به رغم بی قاعدگی ها و استثنائات دستوری فراوان و تفاوت های قابل ملاحظه میان گفتار و نوشتار و نیز به رغم آن که غالباً زبان کشورهای سلطه گر به شمار می روند، به واسطه پشتوانه علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آنها، بیشتر مورد توجه گویندگان سایر زبان ها قرار دارند و غالباً به عنوان زبان میانجی به کار گرفته می شوند. البته موقعیت کنونی زبان انگلیسی ممکن است در روند تحولات اجتماعی، سیاسی، و علمی جهان دستخوش تغییر گردد، همان گونه که در مورد برخی دیگر از زبان ها نیز چنین شده است. مثلاً زبان فرانسه نیز در یک دوره به دلایل غیرزبانی، اعتبار بالایی داشته و در سطح جهان به عنوان زبان میانجی به طور گسترده ای به کار گرفته می شده است، اما به موازات کاهش نفوذ سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی فرانسویان، امروزه از میزان کاربرد این زبان به عنوان یک زبان میانجی نیز کاسته شده است. »[6]
7. اشاعه و نفوذ فرهنگی: «هنگامی که تحولات فرهنگی از یک جامعه به جامعه دیگر سرایت می کند، سبب ورود پدیده های فرهنگی تازه و واژه های مربوط به آنها، به فرهنگ و زبان جامعه دوم می گردد. مثلاً به دنبال اختراعات و اکتشافات یکی دو قرن اخیر در کشورهای اروپایی و پیدایش پدیده های تازه ای، مانند اتومبیل، تلفن، تلویزیون، کولر، شوفاژ، کامپیوتر، رادار، ویدئو و غیره و معرفی آنها به جوامع دیگر، واژه های مربوط به این پدیده ها در زبان های انگلیسی و فرانسه نیز به بسیاری از زبان های دیگر از جمله زبان فارسی راه یافته اند. »[7]
8. سلطه سیاسی: یکی از زبان شناسان در خصوص تضعیف موقعیت زبان فارسی در شبه قاره می نویسد: «اگر زبان فارسی در شبه قاره هند از رونق افتاد و دچار زوال شد به این خاطر بود که تمدن پشتوانه آن با ضعف روبرو گشت. تمدن ضعیف، زبانش را منزوی می بیند و تمدن غالب زبانش را گسترش می دهد... سلطه سیاسی فقط یکی از جنبه های تسلط و تفوق یک تمدن برتر و یکی از نمودهای جریانات عظیم اجتماعی است که خالق و پرورش دهنده زبانهاست.... »[8]
9. گسترش سریع فرآورده های رسانه ای: «کاربرد جهانی انگلیسی همراه با فراورده های رسانه های امریکایی که سراسر دنیا را در همین دوره روبیده اند و جریان تولید آنها به شکل انبوه ادامه دارد، به گسترش این زبان در جهان، یاری داده اند... توسعه بیشتر این برتری معنایی اساسی، با اولویت بخشیدن به این زبان در امور تجارتی، علمی و فرهنگی و به ویژه با گسترش سریع کامپیوتری کردن در بیست سال اخیر مشخص می شود. ایجاد پایگاه های داده پردازی الکترونیکی که دارایی های داده ای گسترده ای را به صورت نتایج حوزه ها و نظام های ویژه، از جمله در زمینه های پزشکی، زیست شناسی، شیمی و علوم انسانی و اجتماعی گردآوری می کنند، تنها با کامپیوتری کردن امکان پذیر است. »[9]
یکی از پژوهش گران می نویسد: «به نظر می رسد انگلیسی وارد نوعی مرحله خود گستری جهانی شده است، همان گونه که روزگاری فرانسه، زبانی جهانی شده بود. در این مرحله تمامی زبان های فوق، ملی و بسیاری زبان های ملی در یک شبکه ارتباطی وابسته به یک دیگر با هم گره می خورند تا نظامِ در حال ظهور زبان جهانی را تشکیل دهند... عوامل بسیاری در ایجاد این پدیده مشارکت دارند، اما نفوذی که این زبان بر تولیدات اطلاعاتی و تصویری انگلیسی ـ امریکایی می گذارد، غیرقابل اندازه گیری است. برای مثال، مطالعه منظم و گسترده، روی نمونه های زیادی از روزنامه های ریاضیات غیرآمریکایی آشکار کرد که از 32 هزار مقاله منتشر شده در طول سال های 1970، 1975، 1980، 1985 نسبت مقاله های انگلیسی از 52 درصد تمامی مقالات مورد بررسی در سال 1970 به 65 درصد در سال 1985 رسید. در همین مدت، نسبت مقالات فرانسوی از 17 به 10 درصد و آلمانی از 13 به 7 درصد کاهش یافت، در حالی که مقالات روسی از 13 به 16 درصد افزایش یافت. »[10]
روابط دیپلماتیک و تبادل هیئت های فرهنگی؛ اعطای بورس های تحصیلی به دانشجویان خارجی؛ تأسیس مدارس؛ دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در کشورهای مختلف هم چون دانشگاه امریکایی بیروت؛ تأسیس دفتر برنامه های آموزش زبان انگلیسی برای تهیه و اجرای برنامه های ویژه برای مناطق و کشورهای مختلف؛ اجرای برنامه های مشترک با مؤسسات کشورهای میزبان؛ کمک های بلاعوض در زمینه های آموزشی، هنری، ورزشی؛ مشارکت فعال در فعالیت های فرهنگی؛ اعزام مستشار به کشورهای مختلف؛ انتشار گسترده آثار و منابع علمی؛ صدور تکنولوژی و اقلام صنعتی؛ صدور اقلام و مصنوعات فرهنگی متنوع، هم چون فیلم های تلویزیونی و سینمایی و برنامه های سرگرم کننده؛ فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی و رسانه های الکترونیک هم چون ماهواره ها، اینترنت، شبکه های رادیویی و تلویزیونی بین المللی، کتب و نشریات پرتیراژ جهان گستر در چهارچوب جریان یک سویه اطلاعات؛ برگزاری نمایشگاه های بین المللی؛ سازمان های بین المللی مختلف فعال در فرایند جهانی شدن هم چون: یونسکو، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی؛ نفوذ گسترده غول های صنعتی و اقتصادی و شرکت های چندملیتی؛ راه اندازی سایت های مختلف آموزش زبان در اینترنت؛ برگزاری مسابقات ورزشی؛ تأسیس دانشگاه های مکاتبه ای و مجازی برای گسترش نفوذ در میان طالبان تحصیلات عالی در کشورهای مختلف؛ تأسیس انجمن ها و محافل ادبی؛ برنامه های آموزش زبان به صورت تبادلی (هم چون تبادل معلم زبان انگلیسی با معلم زبان ژاپنی)؛ اقدام سفارت امریکا در برگزاری دوره های آموزش زبان انگلیسی، کارگاه های آموزشی توسط مدرسان امریکایی و تهیه و توزیع منابع و متون درسی استاندارد و وسایل کمک آموزشی برای دوره های آموزش زبان؛ القای این نگرش که پیشرفت همه جانبه در گرو بهره گیری از شاه کلید ورود به دنیای مدرن، یعنی برخورداری از زبان بین المللی است؛ تبلیغ شعارهایی هم چون یک جهان، یک زبان در عرصه جهانی شدن؛ استانداردسازی زبان از طریق تدوین فرهنگ ها، واژه نامه ها، کتاب های دستوری، قواعد املایی و تلفظی و سایر تکنیک های معانی بیانی؛ ضرورت مشارکت اقشار مختلف در فعالیت های تخصصی؛ ضرورت تلاش در جهت تولید، ذخیره سازی و انتقال اطلاعات در مجامع علمی در سطح جهان؛ ضرورت وحدت یابی زبانی در کشورهای دارای تنوع زبانی هم چون هند و در نتیجه توافق نسبتاً جمعی در بهره گیری از
یک زبان شناخته شده و دارای اعتبار همگانی؛ ضرورت ایجاد آمادگی برای جذب توریست از کشورهای اروپایی و آمریکایی؛ احساس خودباختگی در مقابل هیمنه مظاهر فرهنگی غرب و آموزش زبان انگلیسی به مثابه راهی برای کاهش نسبی این نقیصه و متقابلاً جهل به زبان انگلیسی را شاخص بیسوادی و کم اعتباری فرهنگی تلقی کردن؛ احساس نیاز کشورهای جهان به برقراری ارتباط همه جانبه و ضرورت ترجمه برخی آثار فرهنگی خود، جهت عرضه در محیط های بیرونی از دیگر عوامل گسترش زبان انگلیسی به حساب می آید.
دیپلماسی زبانی ـ فرهنگی فرانسه
کشور فرانسه هر چند در بسیاری از سیاست ها و راهکارهای فوق با کشور امریکا در گسترش زبان انگلیسی اشتراک داشته و به طور طبیعی از یک دیگر الگو گرفته اند، اما از برخی جهات نیز از خط مشی های اختصاصی تبعیت کرده است. عمده ترین شیوه های اعمال شده توسط این کشور بدین صورت است:
اعزام مبلغان مذهبی، تأسیس مدارس، مراکز آموزش عالی و کانون های فرهنگی فرانسوی زبان، در کشورهای مختلف؛ تأسیس نمایندگی های دیپلماتیک و کنسولی در سفارت خانه ها و تأسیس اداره کل روابط فرهنگی جهت انجام فعالیت های فرهنگی در ضمن فعالیت های مرسوم دیپلماتیک؛ تأسیس مؤسسات علمی و پژوهشی؛ اعزام هیئت های باستان شناسی؛ تأسیس بیمارستان و مراکز خدمات درمانی و اعزام تیم های پزشکی؛ اعطای بورس های مختلف تحصیلی؛ تحصیل در قالب قراردادهای مشترک و در چهارچوب کنوانسیون های پژوهشی و آموزشی میان دانشگاه ها و مؤسسات فرانسوی با مراکز مشابه در سایر کشورها؛ انجام پژوهش های مشترک؛ [11] تأسیس زبانکده ها و مراکز آموزش زبان فرانسه در کشورهای مختلف تحت نظارت و اِشراف اساتید مجرب فرانسوی زبان؛ تأسیس رشته زبان و ادبیات فرانسه و رشته هایی هم چون علوم سیاسی، حقوق و مدیریت با محوریت زبان فرانسه در کشورهای مختلف؛ تأسیس انجمن ها و محفل های ادبی و هنری، خانه های فرهنگ و نمایشگاه های عرضه مصنوعات فرهنگی و صنعتی در کشورهای مختلف؛ تأسیس کتابخانه و کمک به تجهیز کتابخانه های ملی و دانشگاهی؛ همکاری با سازمان ها و مؤسسات اداری، فرهنگی، قضایی، صنعتی، تجاری، کشاورزی در کشورهای مختلف؛ بهره گیری از تکنولوژی ها و محصولات متنوع رسانه ای هم چون ماهواره ها، شبکه های رادیویی و تلویزیونی، کتب و نشریات علمی و برنامه های سرگرمی؛ سرمایه گذاری در تولید اقلام رسانه ای هم چون فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی و ترجمه آنها به زبان های مختلف و پخش آنها با زیرنویس و دوبلاژ به زبان فرانسه در رسانه های ملی و محلی کشورهای استفاده کننده؛ حمایت از سینماگران و هنرمندان کشورها برای تولید فیلم های متناسب با ارزش های فرهنگی جامعه فرانسه؛ ایجاد اتحادیه های هم زبانان؛ [12] انتشار مطبوعات فرانسوی زبان در کشورهای مختلف؛ جذب مهاجران خارجی در قالب صنعت توریسم و نفوذ از طریق سازمان های غیردولتی داخلی و شرکت های چندملیتی.
پی نوشت ها
1. رابرت ا. هال، زبان و زبان شناسی، ترجمه محمدرضا باطنی (تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر، 1373) ص 240.
2. جان تاملینسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجمه محسن حکیمی (تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، 1381) ص 112.
3. جان. ب تامپسون، رسانه ها و مدرنیته، ترجمه مسعود اوحدی (تهران: سروش، 1380) ص 78.
4. شاهرخ مسکوب، هویت ایرانی و زبان فارسی (انتشارات باغ آینه، 1373) ص 37.
5. حسین سلیمی، فرهنگ گرایی، جهانی شدن و حقوق بشر (تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1379) ص 70.
6. یحیی مدرسی، جامعه شناسی زبان (تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1368) ص96.
7. همان، ص 256.
8. قاسم صافی، مجموعه سخنرانی های نخستین سمینار پیوستگی های فرهنگی ایران و شبه قاره هند (مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، 1372) ص446.
9. هربرت شیلر، وسایل ارتباط جمعی و امپراطوری امریکا، ترجمه احمد میرعابدینی (تهران: سروش، 1377) ص 96.
10. همان، ص 95.
11. سایت سفارت فرانسه در تهران.
12. جوزف نای، کاربرد قدرت نرم، ترجمه سید رضا میرطاهر، فصلنامه راهبرد دفاعی، سال دوم، شماره ششم (زمستان 1383) ص 3.
منبع: / فصلنامه / علوم سیاسی / 1385 / شماره 36، زمستان ۱۳۸۵/۱۰/۰۰
نویسنده : سید حسین شرفالدین
نظر شما