دائرة المعارف اطلاعات و امنیت در آثار و متون اسلامى
«دائرة المعارف اطلاعات و امنیت در آثار و متون اسلامى» کتابى دربردارنده مجموعهاى از آیات و روایات درباره امنیت و اطلاعات است. این مجموعه در سه جلد تدوین شده است. نویسنده در بیان علت نگارش کتاب آورده است که موضوعات مهم زیادى مانند اطلاعات و امنیت وجود دارد که محققین تا امروز به آنها نپرداختهاند. این در حالى است که آنها در این مرحله از رشد حکومت اسلامى و افزایش حرکتهاى اسلامى در جهان اسلام داراى اهمیت بسیارى هستند. تنوع و پراکندگىهاى بسیارى در کتابهاى حدیثى وجود دارد و کسى نیست که اقدام به جمعآورى، مرتب و تنظیم نمودن آثار و متون اسلامى کند. ضرورت مشخص شدن چهارچوب تحقیق در مورد این مسائل و ارائه نمونههایى از متون نظرى و عملى مربوط به آنها سبب شده است تا وى به نگارش اثر حاضر اقدام کند.
به گفته نویسنده، «این کتاب مهمترین آثار و متون قرآنى و روایى و تاریخى را که یا به صورت مستقیم در کار اطلاعات و امنیت و مسائل آنها و امور مربوط به آنها دخیل است و یا این که مىشود از آنها در این زمینهها به گونهاى استفاده کرد، عرضه مىدارد. این کتاب اصلى را بنا نهاده است تا مدخلى باشد براى تحقیق پیرامون امور فقهى، تاریخى و برنامهریزى براى مسائل تجسسى و مراقبتى و امنیتى و ضد جاسوسى و آن چه در ارتباط با آنها مىباشد از قبیل: روشها و پرداختنها و توجهات عملى».
در تنظیم این کتاب مراحل زیر انجام شده است:
1. گردآورى آیات قرآن کریم و احادیث شریف و وقایع عملى تاریخى که در عصر پیامبر و ائمه و با راهنمایى آنها انجام پذیرفته بود؛
2. بررسى این متون و تلاش در جهت استفاده از مضامین و اشارات مقدماتى آنها نسبت به مطالب مورد نیاز؛
3. تقسیمبندى، طبقهبندى و مرتب ساختن مطالب بر اساس استفاده مورد نیاز.
نویسنده کتاب کوشیده تا اخبار، اقوال و وقایع تاریخى را همان گونه که در منابع اصلى است، ذکر نماید؛ به این معنا که تمام اسناد، الفاظ و مضامین آنها بدون هیچ نوع دخل و تصرفى آمده است تا محققین قادر باشند جمیع جوانب را مورد بررسى قرار دهند و آنها را تحت معیارهاى فنى و مسائل تاریخى، مورد تحلیل و بررسى قرار دهند. از آن رو که مقصود از تألیف کتاب، تنها ارائه مواد خام براى اهل تخصص بوده است تا آنها عهدهدار ادامه بحث و اخذ نتیجه باشند، نویسنده عقیده دارد که به بحث سندیت، مقایسه متون و دیگر الزامات پژوهشى مطرح در مسائل فقهى توجه زیادى نشده است. بنابراین، کتاب براى صدور احکام فقهى و قابل اجرا کفایت نمىکند و در مسائل فقهى باید به نظر مراجع تقلید و کارشناسان مراجعه شود.
نویسنده کار خود را در باب اطلاعات و امنیت از مسائلى آغاز کرده است که اغلب در زمره توصیههاى اخلاقى و فردى به شمار مىآید؛ همچون غیبت، تهمت، تجسس و امثال آن. اما مطالعه این موارد نشان مىدهد که این امور ارتباط زیادى با مسائل اجتماعى مىیابند. به نوعى مىتوان گفت در حکمِ اصول اولیه و دستمایه کارهاى امنیتى و اطلاعاتى به شمار مىروند. از این رو آشنایى با این موارد ضرورت دارد و نویسنده نیز به خوبى نسبت به اهمیت این مباحث و مسائل آگاه بوده است. براى مثال تجسس در بسیارى آیات و روایات، حرام و ناروا دانسته شده است؛ در حالى که به نظر مىرسد این امر از جمله نخستین مراحل کارهاى اطلاعاتى و امنیتى به شمار مىرود. آگاه شدن از چگونگى این کار و جواز یا عدم جواز آن به نحوى که منجر به گناه نگردد، بحثى با اهمیت و خواندنى در این حوزه است.
براى نمایش چگونگى پرداختن نویسنده به مباحث کتاب، به شیوه وى در بحث تجسس اشاره مىشود.
در ابتدا آیهاى از قرآن در این باب ذکر شده است: «اى کسانى که ایمان آوردهاید از بسیارى از گمانها بپرهیزید، زیرا که برخى از گمانها گناه است؛ و از احوال درونى همدیگر تجسس نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید، آیا دوست مىدارید که گوشت مرده برادر خود را بخورید؟ البته که از چنین کارى بیزار مىباشید، از خدا بترسید، خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است». 3
سپس احادیث فراوانى از صحیح بخارى، تحف العقول، اصول کافى، مستدرک الوسائل و... ذکر شده است. براى مثال روایتى از امام صادق (ع) مىفرماید: «دورترین حالت بنده نسبت به خداوند این است که فردى در حق دیگرى برادرى کند در حالى که او لغزشهاى وى را به خاطر سپارد تا روزى به سبب این لغزشها او را سرزنش کند». 4
احادیث دیگر در این باب و نیز احادیث مشابه حدیث فوق به نقل از راویان و کتب حدیثى مختلف ذکر شده، سپس دیدگاه کلى بیان شده است. در این قسمت اشاره شده که چون انسان داراى شأن و حرمت است، نباید حرمت دیگران را خدشهدار نمود. مبدأ اجتماعى رفتار و روابط بر دو پایه استوار است: احترام به حقوق دیگران و عدم تجاوز به حریم مردم از طریق جست و جو در عیوب و اسرار پوشیده و امور شخصى آنان. اما به اعتقاد نویسنده کتاب، مسئله تفتیش و جست و جو در کنار اصلِ با اهمیت دیگرى به نام اصل مصلحت نظام قرار دارد. به جهت اهمیت قانون مصلحت، در هر جا که این دو اصل با یکدیگر تزاحم نمودند، اصل مصلحت، مقدم مىشود. این مطلب نشان مىدهد که منع تجسس قاعدهاى عام نیست و استثناهایى نیز دارد. از جمله قیود این اصل عبارت است از:
1. ممنوعیت تجسس از مسلمانان به گونهاى که ممنوعیت شامل غیر مسلمانان نمىشود؛
2. ایمان به معناى خاص؛ یعنى روایاتى که در آنها از تجسس لغزش مؤمنان نهى شده است، تنها گروه خاصى از مسلمانان را دربر مىگیرد؛
3. برخى قیود ذکر شده در برخى اسناد مانند صحیحه ابن ابى یعفور، از جمله این قیود است که مىگوید تجسس زمانى حرام است که مردم از آشکار شدن آنها جلوگیرى کنند و سعى در پوشیده ماندن آنها داشته باشند. در غیر این صورت جست و جو حرام نیست؛
4. بسیارى از احادیث بیانگر این هستند که نهى جست و جو تنها به بخش منفى مسائل دیگران مربوط است و از همین رو جست و جو به منظور آشنا شدن با صفات نیک و در راستاى شناخت و توانایى و فضیلت افراد، به قصد به کارگیرى آنها و مسئولیت دادن به آنها در زمینههاى خاص در جامعه و دولت مانعى ندارد؛
5. گاه منع تجسس در مورد مطلق عیوب و اسرار نیست، بلکه در مورد عیوب و اسرار شخصى افراد است که به مصالح نظام و جامعه ارتباطى ندارد؛
6. تنها تجسسى مورد نهى است که با اهداف فاسد و براى بىاعتبار کردن، سرزنش و نکوهش افراد انجام مىشود. اما اگر اهداف عقلانى و شرعى در میان باشد و به ویژه در جهت حفظ نظام و جامعه اسلامى و حمایت از آنها در برابر توطئهها، تجسس صورت گیرد، در برخى موارد این گونه تجسس واجب هم مىشود.
نویسنده، سیاق فوق را در خصوص سایر مباحث کتاب نیز رعایت کرده است. از دیگر مواردى که به آنها پرداخته عبارتند از: تهمت، وجوب نادیده گرفتن لغزش دیگران، فاش ساختن عیبها، فاش کردن اسرار دیگران، غیبت، سخنچینى و بدگویى، توهین و بدرفتارى نسبت به دیگران.
در بخش دوم به عناوین رهبرى و نظام، خیرخواهى براى امام و امت، شناخت زمانه و اهل آن و هوشیارى و احتیاط توجه شده است. در این بخش بى آن که توضیحى در خصوص اهداف و چگونگى فصول آن داده شود، به ذکر احادیثى در هر باب بسنده شده است. براى مثال در بحث رهبرى و نظام، احادیث، اغلب در خصوص نیاز به رهبرى و نقش آن در انسجام امت، تثبیت نظام و امنیت و حفظ نظام است. در دیدگاه کلى انتهاى این قسمت به این مطلب اشاره شده که با توجه به ضرورت وجود حکومت و رهبر براى جامعه و با توجه به این که رهبر وظایفى مانند تثبیت حکومت و حمایت و حفاظت از آن، ایجاد امنیت در داخل و خارج، حفظ شریعت، تحقق عدالت اجتماعى و امثال آن را عهدهدار است، فراهم آوردن امنیت نیازمند تجهیزات امنیتى است تا به مقابله با دشمن بپردازد و مراقب و مواظب عناصر مخرب و جنایتکار در داخل و خارج جامعه باشد.
بخش سوم اثر حاضر مشتمل بر چهار فصل است. آن طور که از عناوین فصول برمىآید، این فصول در خصوص چگونگى کسب اطلاعات از دشمن است. مشروعیت جمعآورى اطلاعات از دشمن غیر مسلمان، اهداف و آمادگى دشمن، جاسوسى، شناسایى، کمین و مراقبت و وظایف سازمانى نیروهاى شناسایى از جمله فصول این بخش است.
بخش چهارم به مباحثى مانند چگونگى جاسوسى در کشور غیر مسلمان، جمعآورى اطلاعات، ترور دشمنان اسلام، عملیات تخریب، جنگ روانى، گروگانگیرى و نیرنگ مىپردازد.
جلد دوم کتاب در ادامه مباحث گذشته و در بخش پنجم عهدهدار فصولى است که در آن جمعآورى اطلاعات را مورد توجه قرار مىدهد. این کار در سطح داخلى مورد توجه است. برخى علل و اسباب بازرسى و نظارت که در این فصل مورد توجه قرار گرفته است، عبارتند از: اظهار مخالفت با امام و رهبر، متهم بودن به فراهم آوردن مقدمات شورش، رعب و وحشت از حالتهاى خرابکارانه، ارتباط با مجرمان و محکومین و بسنده کردن به اطلاعات رسیده جهت اجراى تحقیق و نظارت.
همچنین در این قسمت به برخى اقدامات حکومت اسلامى براى کنترل و نظارت گروههاى سیاسى و عقیدتى مخالف خود نیز اشاره دارد. براى مثال روایاتى از رفتار امام على (ع) در برابر خریت بن راشد که از آن حضرت جدا شد و به کوفه گریخت، ذکر شده است. امام خطاب به کارگزارش، عبداللَّه بن قعین، در کوفه در نامهاى درخواست نمود تا وى درباره افرادى که زیر دست او هستند و از کوفه گریختهاند تحقیق کند و در مناطق مختلف جاسوس بگمارد و حضرت را در جریان امر قرار دهد. کارگزار امام پس از کسب اطلاعاتى در این زمینه خدمت امام رسید و وى را باخبر نمود. امام از او خواست که خریت را آزاد کند و به رغم درخواست عبداللَّه براى دستگیرى وى فرمود: اگر هر کسى را به این اتهام و مانند آن دستگیر کنیم، زندانهاى ما پر از زندانى خواهد شد، نیازى نمىبینم که بدون دلیل به مردم فشار وارد کنیم و یا آنها را به حبس محکوم کنم و نیز آنها را بخواهم مجازات کنم، مگر این که مخالفت آنها به طور آشکار براى من معلوم شود. 5
در ادامه این بخش، زمینههاى مراقبت و نظارت، شناخت مردم، وسایل مورد نیاز در جمعآورى اطلاعات که عبارتند از: کارشناسان، بازرسان و سرپرستان، نظارت بر دستگاههاى ادارى، بازرسى در امور قضایى، نیروهاى انتظامى، امور نظامیان و بازار مورد توجه قرار گرفته و خصوصیات و شرایط این افراد بیان شده است.
ششمین بخش به تحقیقات، همانند تحقیق و شناسایى مجرمین، تهدید و ترساندن، آزمودن و امثال آن اختصاص دارد. آن گونه که از عناوین برمىآید، تحقیق، به امور پس از انجام جرم یا رخدادِ اتفاقى اطلاق مىگردد. تعدد محققین، پرسش و پاسخ، تخلیه اطلاعات، ایجاد توهم به هنگام تحقیق، تظاهر به دانستن حقیقت، تحت فشار قرار دادن، تکیه بر بررسى و تجزیه و تحلیلهاى پزشکى، تجربى و علمى و مخفى نگاه داشتن نتایج منفى تحقیقات از دیگران از مسائلى است که در تحقیق مورد توجه قرار مىگیرد. براى مثال، پیامبر به دبیران و کاتبان خود دستور مىداد تا نام و اسامى افرادى را که باید درباره آنها تحقیق شود و یا موضوعات و حوادثى را که درباره زندگى آنها رخ داده است بررسى کرده و گزارش جامعى به عمل آید و آن را یادداشت کنند. على (ع) در این باره مىفرماید:... سپس اسامى شاکى و شکایت کننده و شهود را بنویسید و نیز گفتههاى شاهدانى را که شهادت مىدهند ثبت و یادداشت کنید. نویسنده کتاب با توجه به روایاتى که ذکر مىکند نتیجه مىگیرد که اگر براى شخصى جداگانه و مخصوص تشکیل پرونده شود و تمام اطلاعات فردى ضرورى در مورد شرح حال و خصوصیات فردى و زندگى مربوط به او درج گردد، اشکالى نخواهد داشت.
رخنه کردن و نفوذ در دستگاههاى کفر و الحاد، تقیه و احتیاط، توجیهات و رهنمودهاى عملیاتى، آموزشهاى کاربردى و عملى براى نیروهاى اطلاعاتى در بخش هفتم اثر مذکور مورد بحث قرار گرفته است. با توجه به این که وارد شدن در سازمانها و نهادهاى حکومت متجاوز و ستمگر حرام است، اما روایات نشان مىدهد که این حرمت اطلاق ندارد و گاه مىشود به صورت مشروط به انجام این کار مبادرت شود. از جمله این موارد زمانى است که اهداف زیر در آن مستتر باشد: یارى رساندن به مؤمنان و کمک به آنها، جلوگیرى از رسیدن خسارت به مؤمنین و آزادى اسیران آنها، تکمیل اطلاعات امنیتى و حفاظتى، خنثى کردن توطئهها و نقشههاى دشمنان داخلى، خرابکارى در درون تشکیلات دشمن. براى مثال روایتى است که یکى از یاران حضرت در مورد نفوذ در تشکیلات حاکمان ستمگر براى فراهم آوردن زمینههایى که دشمن را از انجام اقداماتى باز دارد، نامه نوشت و حضرت در جواب او مىنویسد که هر کس چنین هدفى داشته باشد نفوذش کار حرامى به حساب نمىآید. 6
تقیه و احتیاط، پوشاندن ایمان و عقیده، تغییر شکل دادن، دروغ گفتن در چهارچوب عملیات اطلاعاتى مثل منتسب کردن خود به دشمن و اظهار دوستى و خیرخواهى نسبت به آنان و یا به توریه سخن گفتن از جمله مباحث دیگرى است که در این بخش مورد توجه قرار گرفته است.
در زمینه عملیاتهاى اطلاعاتى و سرى، نگارنده با توجه به روایات موجود نتیجه مىگیرد که معصومینعلیهم السلام دو نوع آموزش را تعلیم مىدادند. نوع اول آموزشهاى عمومى بود که نیروها در تمامى مراحل و شرایط آنها را دقیقاً اجرا مىکردند؛ همانند تحقیق درباره اطلاعات صحیح، شناخت پیدا کردن به وسیله اخبار و اطلاعات، رها نکردن منطقه مأموریت جز به دستور فرمانده، مخفى کردن اطلاعات از همگان و ضرورت رسانیدن اطلاعات به فرماندهى. اما دسته دیگر آموزشها که آموزشهاى خاص بودند عبارت بودند از: سرپوش گذاردن بر روى هویت فردى، پاسخ ندادن جهت جلوگیرى از تحریک دیگران، استفاده از زیرکى و هوشیارى به هنگام اجراى مأموریت، دخالت نکردن در امورى که از محدوده مأموریت محوله بیرون است، اقدام نکردن به کارهایى که دشمن را تحریک مىکند، تکیه به هوش و حافظه و یادداشت نکردن اطلاعات، سوزاندن نامهها و مدارک محرمانه، ممنوعیت سوزاندن مدارکى که در آنها آیات قرآن وجود داشته باشد، انتخاب محل مناسب براى سخن گفتن و انتخاب مکانهاى مخفى براى اجتماعات و ایجاد معابرى در مراکز اجتماعات به نحوى که معابرى مخفى در نظر گرفته شود تا افراد دشمن در ورود و خروج به آن دچار سرگردانى شوند و از محل اجتماعات مطلع نگردد. حضرت على (ع) در نامهاى به یکى از طلایهداران لشکر خود در جنگ صفین نوشت: بدانید که پیش قراولان هر ملت و امتى دیدهبانان و جاسوسان آنها هستند... شما دو نفر وقتى از سرزمین خود بیرون مىروید از راهنمایىها و آموزشهاى نیروهاى طلایهدار خود خسته نشوید و از مسیرهاى موجود در کوهها و درختان و پوششهاى دیگر در هر کجا که دیدید غافل نشوید و مراقب دشمن خود باشید تا مبادا یورش برد و یا براى شما کمین بگذارد.... 7
جلد سوم دایرة المعارف مذکور به موارد و امور جزئىترى در مسائل و امور اطلاعاتى و امنیتى مىپردازد. مراحل و وسایل جمعآورى اطلاعات در این جلد مورد توجه قرار گرفته است که برخى از آنها عبارتند از: جاسوسان، پیش قراولان سپاه، نیروهاى نفوذى در سرزمین دشمن، راهنمایان و بلدچیان، بازرسان و صاحبنظران، اسراى جنگى، اطلاعاتىهاى داوطلب، عموم مردم و....
در خصوص کیفیت و چگونگى اطلاعات نیز به مواردى اشاره شده است مانند: پرسش، استراق سمع، ردیابى و دستیابى به اهداف دشمن از طریق حرکات عادى. براى مثال پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله پس از پایان جنگ احد، امام علىعلیه السلام را به منطقهاى فرستاد و فرمود به دنبال آن مرد برو و آنها را زیر نظر بگیر و ببین هدفشان از این کار چیست، اگر اسبان را رها کرده و مرکب خود را شتر گزیدند بدان که مىخواهند به طرف مکه بروند، اما اگر مرکبهاى خود را از اسبان انتخاب کردند و شتران را رها کردند بدان که آنها به شهر مدینه خواهند رفت. 8
علائم و صفات شناسایى مردم که در این جلد مورد توجه قرار گرفته است، جنبهاى بسیار عام دارند. به گونهاى که نه تنها براى کارهاى امنیتى بلکه براى تمامى اقشار جامعه و مردم عادى نیز مشترک مىباشد، مانند صفاتى که براى شیعه ذکر مىگردد و یا نشانههایى که ائمه در مورد شناخت گروههاى مختلف مردم بیان نمودهاند.
نحوه انتقال اطلاعات، ارزشیابى و سنجش اطلاعات، اعتماد و تکیه کردن به اطلاعات، خصوصیات و شرایط عمومى مأموران امنیتى، حفاظت و امنیت و... از موارد دیگرى است که در جلد سوم بیان شده است. حفاظت و امنیت حیطه وسیعى را دربر مىگیرد که شامل حفاظت از مرزها، شهرها، وسایل نقلیه، ارتش، پادگانها و اردوگاهها، تجهیزات و سلاح و رهبران و فرماندهان مىگردد. در این ارتباط کسانى که باید دستگیر و زندانى شوند عبارتند از: نیروهاى فاسد و مجرم، آشکار کنندگان کارهاى زشت و ناشایست، مخالفینى که بیم آن مىرود تا مردم و جامعه را فاسد کنند، نیروهایى که سعى دارند به دشمن پناهنده شوند، جاسوسان دشمن، دستگیرى افرادى که اسرار را براى دشمن فاش مىسازند و حکم بازداشت براى کسى که در معرض اتهام است.
برخى ملاحظات
کتاب فوق، چنان که ذکر شد، دایرة المعارف نسبتاً جامعى از مباحث اسلامى در حوزه اطلاعات است که مىتواند به ویژه در انجام تحقیقات و پژوهشها مورد استناد و توجه محققین قرار گیرد. کمبود منابع جامع و کامل در این زمینه، اهمیت اثر حاضر را افزون مىسازد. با توجه به این مسئله که این اثر یک دایرة المعارف، به معناى بسیار عام و آزد به شمار مىرود و نه یک کتاب و پژوهش علمى، نمىتوان از مؤلف انتظار داشت که در مطالب دخل و تصرفى نماید و یا نظرات و مفروضات شخصى خویش را بر آن تحمیل نماید. نگاهى به چگونگى انجام این کار نیز این مسئله را در مورد اثر حاضر تأیید مىنماید. نویسنده اثر تا جایى که امکانپذیر بوده، امانت را رعایت کرده است. با این حال نمىتوان از چنین آثارى انتظار داشت که بدون هیچ روش و شیوه مشخصى در گردآورى اطلاعات، به انجام این کار بپردازند.
نگاهى به عناوین فصول و بخشها و شیوه تقسیمبندى کتاب نشانگر آن است که به رغم تلاش جدى در جمعآورى اطلاعات و تکمیل مطالب، اما روش صحیح و جامعى براى طبقهبندى مطالب اتخاذ نگردیده است. برخى بخشهاى کتاب حتى از عنوان محروم بوده و مشخص نیست که فصول کتاب بر چه اساسى معین گردیده است. به ویژه این که بدون عنوان بخش و بدون هیچ مقدمهاى به ذکر روایات پرداخته شده است و خواننده نمىداند که این روایات در خصوص چه مسئلهاى است و تازه در پایان فصل و ذکر دیدگاه کلى است که خواننده تا حدودى با چند و چون مطلب آشنا مىشود و درمىیابد که مراد چه بوده و نویسنده چه غرضى براى طرح مطلب داشته است.
با این تفصیل اگر دیدگاه کلى در ابتداى فصل بیان مىشد و احادیث و موارد تکمیلى در انتهاى مطلب ذکر مىگردید، بسیار مناسبتر و صائبتر بود و خواننده، بهره بهترى از مباحث مىبرد و زودتر به اصل مطلب دست مىیافت. گرچه باز هم جاى مقدمهاى در ابتداى فصل خالى خواهد بود.
مطلب دیگر که به نوعى در ادامه بحث قبلى است، عدم مشخص نمودن حوزه بحث از سوى مؤلف است. مناسب و شاید لازم و ضرورى بود که مؤلف در ابتداى کتاب تعریفى از امنیت و اطلاعات و حوزه مورد نظر خود ارائه مىداد. چنان که روشن است این حوزه، دایره بسیار گستردهاى را دربر مىگیرد که پرداختن بدان اگر با چهارچوبى مشخص انجام نشود، به انسجام کار آسیب خواهد رساند. امروزه واژه امنیت، حوزه معنایى وسیعى پیدا کرده است که از امنیت شخصى و روانى تا امنیت اجتماعى و ملى و فراملى را دربر مىگیرد. بحث اطلاعات نیز در کنار این بحث، مقوله مفصل و پردامنهاى است که حوزههاى تخصصى خود را داراست و این مسئله، لزوم تعریف و مشخص نمودن حوزه مورد نظر را در این کتاب افزونتر مىسازد.
با این همه نوع نگارش کتاب معین نمىسازد که آیا مؤلف در انجام این کار به دنبال کلید واژههاى خاصى بوده، و یا به دنبال مفاهیم و مضامینى که به نحوى در ارتباط با امنیت بوده است. این مسئله، چینش مطالب از سوى وى را با مشکل مواجه ساخته است، به نحوى که برخى مطالب مانند بحث جاسوسى در هر سه جلد و در بخشهاى مختلف طرح شده و گاه به همین بحث با عنوان دیگرى پرداخته شده است، بدون آن که نویسنده در جایى میان این مباحث ارتباطى برقرار نموده باشد. یا گستردگى مباحث به گونهاى است که گویى در برخى مباحث میان امنیت در زمان جنگ و صلح تفاوتى قائل نشده و یا در برخى مباحث که سعى در ارائه راهکارهایى به نیروهاى امنیتى براى کسب اطلاعات بوده است، شرایط بسیار عامى مطرح گردیده است که براى عموم مردم مطرح مىباشد و نه نیروهاى امنیتى.
پىنوشتها
1. مشخصات کتاب شناختى این اثر عبارت است از: على دعموش عاملى، (با نظارت سید جعفر مرتضى عاملى)، دائرة المعارف اطلاعات و امنیت در آثار و متون اسلامى، ترجمه: غلامحسین باقرى مهیارى و رضا گرمابدرى، سه مجلد، تهران: دانشگاه امام حسین (ع)، 1379.
2. فارغ التحصیل کارشناسى ارشد علوم سیاسى دانشگاه باقرالعلومعلیه السلام.
3. حجرات (49)، آیه 12.
4. اصول کافى، ج 5، ص 355.
5. همان، ج 2، ص 17 - 18.
6. همان، ج 2، ص 315.
7. همان، ص 412.
8. همان، ج 3، ص 82.
منبع: / فصلنامه / علوم سیاسی / 1385 / شماره 33، بهار ۱۳۸۵/۳/۰۰
نویسنده : نجمه کیخا
نظر شما