موضوع : پژوهش | مقاله

در خُم ها برگشودند!


امروز اول ماه محرم است. اگر خوب دقت کنی، می‌بینی که با حلول ماه محرم که از قضا، آغاز آن، اول سال قمری است، رنگ غم برجان عالم و آدم زده شده است.
با اینکه سال‌هاست کارم نوشتن است، اقرار می‌کنم در این عرصه بسیار احساس ناتوانی می‌کنم. واقعا نمی‌دانم از چه بنویسم و ازکجا آغاز کنم!
امروز به این می‌اندیشیدم که ما مسلمان‌ها نسبت به پیروان محترم دیگر ادیان چه توفیقاتی داریم که آنها حتی از داشتن یکی از آنها بی‌بهره و محروم هستند؛ یکی ازاین توفیقات امام حسین است.
دیروز در فرمایش‌های آیت‌الله العظمی وحید خراسانی ـ که در دیدار با مبلغین در آستانه ماه محرم فرموده‌اند ـ می‌خواندم که فرموده‌اند:مرحوم آخوند ـ خراسانی ـ هنگامی که از دنیا رفت، آن مردی که در دقت نظر، حاشیه رسایلش آیتی است و در حاشیه مکاسبش در هر سطری اهل فقه می‌دانند، چقدر هنر کرده، با این قدرت فکری وقتی او را دیدند اهلش، گفت: ما تا در دنیا بودیم، نفهمیدیم سید الشهدا کیست، وقتی آمدیم به اینجا فهمیدیم او کیست. هنوز باز زود است. آخوند در حیات برزخی دیده او را.
سالها پیش از بزرگی ـ آیت‌الله سید احمد نجفی ـ شنیدم که نام امام حسین بر هر چه زده شود، به آن رنگ جاودانگی می‌بخشد.
نمونه ها فراوانند: جناب حر، از شهدای کربلا و محتشم کاشانی از شعرا.
این را در یکی از فقرات زیارتنامه‌های سیدالشهدا هم می‌توان دید: «اشهد ان دمک سکن فی الخلد واقشعرت له اظله العرش»
عباس که دیگر خود حسین است و هر جا حسین است، او هم با سرافرازی در آنجا حاضر و ناظر است.
برخی عرفا از پیراهن مشکی عزای امام حسین به احرام سالک در سفر سیر و سلوک معنوی‌اش برای نزدیکی حضرت حق یاد می‌کنند که تعبیر بسیار زیبایی است.
در وصیت‌نامه مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی خوانده‌ام که وصیت کرده بود، پیراهن عزا و دستمالی را که وی در روضه‌های جدش (سیدالشهدا) با آن اشک‌هایش را پا ک می‌کرده، با جسد او در قبر بگذارند.
از عارفی شنیدم راه برطرف کردن پلیدی‌های روحی و باطنی این است که وقتی در مصیبت امام حسین اشکت جاری شد، آن را به دهان ببری.
عارفی دیگر می‌گفت: راه با آبرو شدن در دنیا این است که وقتی در مصیبت سیدالشهدا اشکی از دیده‌ات جاری شد، با دستت آن را مانند حالتی که در وضو داری به تمام صورتت پخش کنی.
به تازگی کتابی را برای بررسی پیش از چاپ به من داده بودند که به نقل از یکی از عرفای در قید حیات در آن آمده بود: علت اینکه امام حسین را کفن نکردند، این بود که هیچ چیز در عالم نمی‌تواند امام حسین را بپوشاند!
آن بزرگ در بیانی دیگر فرموده بود: علت اینکه پیراهن عزای امام حسین سیاه رنگ است، این است که بر خلاف لباس سفید که کوچکترین لکه‌ای را در خود نشان می‌دهد، همه آلودگی‌های باطنی عزادار را می‌پوشاند و آبرویش را در پیش دیگران می‌خرد.
می‌گویند در عرفان آخرین منزل سالک حیرت است؛ در کربلا حیرت نخستین منزل است! آدم درمی‌ماند با دیدن این همه تابلوهای شگفت‌آور در کربلا به کدام نگاه کند و از کدام درگذرد؟!
به تازگی در کتابی می‌خواندم که مرحوم آیت‌الله سیدعلی آقا قاضی، استاد مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله العظمی بهجت، نزدیک بیست سال در سیر و سلوک خود درمانده و از این جهت نگران بود که چرا بر او فتح بابی نمی‌شود. در روزهایی که او به زیارت سیدالشهدا به کربلا رفته بود، پس از آنکه در خود حال خوشی احساس کرد، برخاست تا از حرم حسینی به حرم اباالفضل برود.
در بین‌الحرمین، فرد ناشناسی را دید که بدون هیچ مقدمه ای به او می‌گفت: سیدعلی آقا، امروز حتی پیامبران الهی فیوضات خود را از حضرت عباس می‌گیرند. تا پای سید به حرم عباس رسید، از کرم مولا اباالفضل العباس باب‌های معرفت بر او گشوده شد و شد آن اعجوبه عالم عرفان. «ای که هستی در کف غم‌ها اسیر هر چه می‌خواهی ز عباسم بگیر»
نمی‌شود مست حسینی شد، ولی از خُم عباس جامی ننوشید. به هر جا نامی از میخانه باقی است، در آن میخانه‌ها عباس ساقی است. اگر توفیق یار باشد در این روزها از نکته‌های کمتر گفته قیام امام حسین بیشتر خواهم نوشت؛ حسینی که می‌دانم زندگی و حساب و کتاب قبر و قیامت من به دست با کفایت برادر اوست!


منبع: / سایت خبری / تابناک ۱۳۹۰/۹/۷
نویسنده : غلامعلی رجایی

نظر شما