صحنه هجوم نه سنگر دفاع
مجله پیام زن فروردین 1371، شماره 1
11
یکی از ویژگیهای عمده انقلاب اسلامی و رهبری راستین آن، که نقش بسزایی در پیروزی و استمرار آن داشته است، حالت هجومی به دشمن است. آنچه به خوبی در دوران مبارزه، مشهود بود، عدم توانایی دشمن در پیش بینی صحیح حرکتهای بعدی انقلاب بود. از این رو، به اتخاذ مواضعی نسنجیده، دست می زند. دشمن، به طور کامل در موضع تدافعی افتاده بود و این ضربات هجومی انقلاب اسلامی بود که یکی پس از دیگری بر پیکر او فرود می آمد و قدرت تصمیم گیری را از او سلب می نمود.
جایگزینی موضع تدافعی به جای حرکتهای هجومی، نشانه ضعف و سرآغاز شکست و خواری است. این قاعده، یکی از اصول قطعی میادین نظامی و سیاسی است و بر عرصه های دیگر، که هر یک به فراخور خویش، میدان نبرد، تلقی می شود حاکم است، و صحنه مبارزه و تهاجم فرهنگی از آن جمله است.
امیرالمؤمنین علی(ع) در توبیخ کسانی که در مقابل تهاجم مکرر دشمن، از خود حساسیت درخور شایسته ای نشان نمی دادند، فرمود:
«فواللّه ما غزی قوم قط فی عقر دارهم الاّ ذلّوا»(1)
«به خدا سوگند! هیچ قومی میان خانه اش مورد هجوم قرار نگرفت، مگر اینکه به خواری کشیده شد.»
با دقت در این کلام گهربار، معلوم می شود که تنها نبرد نظامی، مورد نظر نیست؛ بلکه مبارزات دیگری نیز وجود دارد که دشوارتر و خطرناکتر بوده و از شمول این قاعده کلی نیز خارج نیست.
بی شک، قضیه تهاجم فرهنگی، که بارها توسط دلسوزان نظام و انقلاب، مطرح شده و در رأس و رساتر از همه، از زبان و قلم مبارک رهبری معظم انقلاب «دام ظله» تراوش و تبیین شده است، میدان گسترده و حساسی است که کشیده شدن به مواضع انفعالی و تدافعی نسبت به آن، خطر عمده ای را متوجه انقلاب و نسل آن خواهد نمود.
اینک، دشمن پس از دریافت ضربات کوبنده اولیه و آزمونهای متعددی که پشت سر نهاده و در همه آنها ناکامی را با تمام وجود احساس نموده است، دست به هجومی گسترده زده است.
باید هجوم برد
هر مبارزه ای در برخی از مراحل شکل گیری، بناچار برای ارزیابی وضعیت موجود و نشان دادن واکنش مناسب و برنامه ریزی تهاجم خویش، نیازمند انتخاب آگاهانه موضع دفاعی نسبت به برهه هایی از حرکت خویش می باشد. این مرحله، بسان راهرویی است که عبور از آن اجتناب ناپذیر است، ولیکن توقف در آن، سبب ایجاد حالت انفعالی نسبت به دشمن شده و مانع رسیدن به مقصد و باعث از دست دادن پیروزیهای قبلی است.
اگر دشمن بتواند روحیه تهاجم به ارزشهای استکباری را در ما، به سستی سوق دهد و کم کم حساسیتها را نسبت به مظاهر فرهنگ غربی و آبشخورهای آن، تقلیل دهد پیروزی بزرگی را به دست آورده است.
حضرت علی(ع) در این رهنمود عام خویش، اذهان را متوجه این نکته اساسی نموده است که نشستن در خانه و انتظار کشیدن، چیزی جز ذلت و خواری به ارمغان نخواهد آورد.
اگر در منابع دینی ما تأکید شده است که جامعه ای که «امر به معروف و نهی از منکر» را رها کند، گرفتار سلطه ستمکاران می گردد و دیگر دعای او سودی نخواهد بخشید، شاید بتوان گفت که این «امر و نهی» یعنی هجوم به ارزشهای شیطانی.
روشن است، جامعه ای که استفاده از توان خویش در مقابله با مظاهر سلطه دشمن را به کناری نهد، آن گاه که دچار حاکمیت همان دشمن گردید، تنها باید به سرزنش خویش بنشیند و انتظار استجابت دعایش را نیز نداشته باشد.
اینکه چه عواملی زمینه تضعیف حساسیتهای جامعه اسلامی نسبت به رشد مظاهر فرهنگ دشمن را فراهم می کند، موضوعی است که باید مستقلاً بدان پرداخت، اما چگونه می توان در جامعه ای شاهد زیر سؤال رفتن و حتی منکوب شدن ارزشهای روشن و اصولی انقلاب اسلامی بود که سالها برای دستیابی به آن سرمایه گذاری و مبارزه شده است؟
در دوران جنگ تحمیلی، این باور را داشتیم که در برابرمان دشمنی قرار گرفته است که اصل هستی انقلاب و نظام اسلامی را نشانه رفته است. از این رو، ایستادگی و هجوم به دشمن را تنها راه نجات می شمردیم. باید در میادین دیگر نیز بویژه عرصه نبرد فرهنگی و اخلاقی که مرز و سنگر محدود و مشهودی ندارد، به این باور دست یابیم.
انتقال تجربیات
نسل جدید انقلاب، در سالهای مبارزه و پیروزی نبوده است تا از نزدیک، واقعیتهای سلطه استعماری، و دشواریهای مبارزه و اهداف آن را لمس کند. باید آن تجربه ها و دستاوردها را به او انتقال داده، راه و رسم هجوم به ارزشهای جهان استعماری را به او بیاموزیم. باید روحیه مبارزه با مظاهر نظم سلطه جویی نوین! دشمن را در او زنده و تقویت نمود. باید به او آموزش داد که اگر با سلطه فرهنگی آمریکا و غرب از در ستیز و هجوم بر نیایی زمینه بازگشت به دورانی را فراهم خواهی کرد که پدران و مادران تو شاهد رنجهای امت اسلامی و خواری ارزشهای والا و اصیل آن بودند، و جمعی بر مردم حکومت می کردند که به چیزی جز دنیای پست خویش، اندیشه نمی کردند.
قدرت برخورد
اسلام عزیز، اسلامی که امام راحل(قده) آموزش دادند، بخوبی قدرت برخورد با دشمن در میادین مختلف سیاسی، نظامی و فرهنگی را داراست، چرا که بر سه محور قرآن، عرفان و برهان استوار است، متکی بر وحی است؛ ریشه در فطرت دارد و اندیشه های سالم و استوار، جز به آن نمی اندیشند.
انقلاب آمد تا هنر، فرهنگ، ادبیات، ورزش و هر چه از این مقوله است را از ابتذال و انحطاطی که دامنگیر آن بود، نجات دهد. آمد تا ارزشهای خویش را در قالب ابزار یاد شده نشان دهد و در تهاجم به فرهنگ غرب و نمودهای آن، از آنها بهره برد. هر چند ممکن است در تحلیل و تفسیر ابزار فوق، ابهاماتی وجود داشته باشد، اما به هیچ وجه نمی توان پذیرفت که جامعه اسلامی و نسل انقلاب، در برابر هجوم بیرونی دشمن و عوامل خودباخته و موذی یا ناخودآگاه آنان، به موضعی تدافعی کشیده شود و در خانه بماند و تهاجم فرهنگی ـ اجتماعی دشمن را نظاره کند و به چشم خود ببیند که چگونه چهره هایی که از ابهت انقلاب و ارزشهای آن به سوراخ، خزیده بودند و نامهایی که نمود فرهنگ آریامهری بود و ارزشهایی که ابزار کارآمد فرهنگ سلطه اجانب بود دوباره به صحنه آیند و توسط ایادی آنان به تجلیل و تحلیل گرفته شوند.
«به خدا سوگند هیچ قومی میان خانه اش مورد هجوم قرار نگرفت، مگر اینکه به خواری کشیده شد.»
راستی برای هجوم به فرهنگ دشمن چه راهی به نظرتان می رسد؟ برای ما نیز بنویسید. مجله امیدوار است بتواند دیدگاههای شما را در منظر خوانندگان گرامی قرار دهد. به انتظار نامه ها و پیشنهادتان هستیم.
نظر شما