سلوک عالمان در مسجد سهله
موضوع : پژوهش | مقاله

سلوک عالمان در مسجد سهله

مجله  فرهنگ زیارت  دیماه سال 1388 شماره چهار 

مقدمه
مسجد سهله که مشهور است پس از ظهور امام عصر (عج) محل زندگى ایشان و خانواده‌شان و نیز محل بیت‌المال و تقسیم غنائم میان مسلمانان خواهد بود، در ورودى شهر کوفه قرار دارد. کوفه بعد از دوره فتوحات اسلامى، در همین مکانى بود که به شهر تبدیل شد. این شهر در فاصله ده کیلومترى از نجف اشرف و صدوپنجاه کیلومترى بغداد واقع شده است.

مسجد سهله، بعد از مسجد کوفه ساخته شد و یکى از بزرگ‌ترین مساجدى است که در قرن اول هجرى در کوفه بازسازى شد. این مسجد از سمت شمال غربى مسجد جامع که در فاصله دو کیلومترى آن قرار دارد، قابل مشاهده است و ابتدا در زمینى بایر و غیر مسکونى ساخته شد.

از مسجد سهله با نام‌هاى دیگرى نیز یاد شده است: مسجد قُرا، مسجد بِرِّى، مسجد سُهَیل، مسجد عبد قُبَیس و مسجد بَنِى‌ظَفَر، ولى «سَهله» مشهورتر از بقیۀ نام‌هاست.

نام‌گذارى به «قُرا» به سبب وجود روایتى از امیرمؤمنان على (ع) است که فرمود: در شهر کوفه چهار مکان مقدس وجود دارد که هریک، داراى مسجدى است. از حضرت نام آنها را پرسیدند؛ فرمود: یکى از آنها مسجد سهله است. مسجد سهله محل اُتراق خضر نبى (ع) است و هیچ اندوهگینى به این مسجد وارد نمى‌شود، مگر این‌که خداوند اندوه او را مى‌زداید و ما اهل‌بیت، مسجد سهله را به نام مسجد قُرا یاد مى‌کنیم.[1]

نام «بِرِّى» نیز از مادۀ «بِرّ» به معناى نیکوکار مى‌باشد. [2] از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: در مسجدى نماز مى‌خوانید که شما آن را سهله مى‌نامید، ولى ما اهل بیت به آن مسجد «بِرّى» مى‌گوییم.[3]

نام «سُهَیل» براى مسجد سهله نیز به سبب روایتى است که از امام باقر (ع) نقل شده است [4] و شاید «سُهَیل» ، نام یکى از افرادى است که در بازسازى این مسجد مشارکت داشته و شاید نام یکى از عابدانِ این مسجد است.

نام «عَبدقُبَیس» نیز به سبب ساخته شدن این مسجد در محلۀ بنى عبد قبیس مى‌باشد؛ همان‌طور که نام «بنى‌ظفر» نیز به دلیل واقع شدن مسجد در محدودۀ بنى‌ظَفَر است که در دوره‌هاى مختلف بازسازى مسجد سهله مشارکت داشته‌اند.

«سَهله» در لغت، تپّه‌اى است پوشیده از شن سرخ رنگ و «سِهله» شن دانه درشتى است که دانه‌هایش قابل مشاهده مى‌باشد.[5]

در روایتى از اُم‌سلمه، همسر گرامى پیامبر اسلام (ص) نقل شده است: جبرئیل (مدت‌ها پیش از واقعه کربلا) مقدارى از خاک سرخ‌رنگ زمین کربلا را براى پیامبر (ص) آورد [6] که در این روایت از چنین خاکى تعبیر به «سَهله» شده و به همین علت نام «سَهله» شهرت بیشترى براى این مسجد ارزشمند پیدا کرده؛ چون در سرزمینى است که پوشیده از شن سرخ‌رنگ است.

امامان و مسجد سهله
مسجد سهله یکى از مقدس‌ترین مکان‌ها بعد از مسجد کوفه شمرده مى‌شود؛ چرا که خانۀ ادریس نبى و حضرت ابراهیم و عبدصالح خدا خضر نبى (علیهما السلام) در این مسجد قرار دارد.[7]

به درستى که برترین مساجد به ترتیب مسجدالحرام، مسجد النبى، مسجد کوفه و مسجد سهله مى‌باشد.[8]

روایات فراوانى درباره مسجد سهله از ائمه معصومین (علیهما السلام) نقل شده که به جایگاه و تقدّس این مسجد و لزوم زیارت آن اشاره دارد. از امیرمؤمنان على (ع) نقل شده است: مسجد ابن ظفر مسجد بابرکتى است. به خدا قسم در طبقه‌اى از طبقات بالاى این مسجد (در آسمان) سنگى بسیار بزرگ و سبز رنگ است که خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نکرده مگر این‌که تصویرى از چهره آن پیامبر بر روى آن سنگ نقش بسته و این مسجد، همان مسجد سهله است.[9]

در روایت دیگرى امام صادق (ع) از ابوحمزه ثمالى درباره عمویشان «زید» پرسیدند: آیا عمویم زید را در شبى که از شهر خارج شد، ملاقات کردى؟ ابوحمزه پاسخ داد: بله. امام (ع) پرسیدند: آیا در مسجد «سُهَیل» نماز خواند؟ ابوحمزه عرض کرد: مسجد سُهَیل کجاست؟ آیا مرادتان همان مسجد سهله است؟ امام (ع) فرمود: بله؛ اگر زید دو رکعت نماز در مسجد سهله خوانده بود و از خدا امان مى‌خواست، خداوند او را همواره در پناه خویش حفظ کرده بود.[10]

علما و مسجد سهله
علماى بزرگ ما پیوسته بر مداومت بر زیارت مسجد سهله و نماز خواندن در آن تشویق کرده‌اند. عالم بزرگ شیعه شیخ طوسى در کتاب خویش مى‌گوید:

شایسته نیست که نمازهاى یومیه واجب، جز در مسجد انجام شود، (مانند این‌که) کسى گذرش به مسجد سهله مى‌افتد و در آن نماز مى‌خواند و مستحب است که در وقت بین دو نماز مغرب و عشاء در مسجد حضور داشته باشد.[11]

سید بن طاووس شب‌هاى چهارشنبه به زیارت مسجد سهله مى‌رفت و مى‌گفت:

اگر خواستى به مسجد سهله بروى، در وقت بین نماز مغرب و عشاء در شب چهارشنبه برو که این وقت از سایر اوقات فضیلت بیشترى دارد.[12]

برخى از علما مانند آیت‌الله شیخ جعفر کاشف‌الغطاء براى دفع بلا به مسجد سهله پناه مى‌آوردند. خود ایشان مى‌گوید:

در سالى که طاعون آمد، من به همراه چهل نفر به مسجد سهله پناه بردیم و ظاهراً همۀ اهالى شهر (به جز چند نفرى که در مسجد سهله بودند) ، به سبب بیمارى طاعون فوت کردند و بعد از برطرف شدن این بیمارى کسى باقى نمانده بود.

شیخ محمدحسن صاحب جواهر به مسجد سهله علاقه فراوان داشت و هم او بود که حرکت به سوى مسجد سهله در چهارشنبه شب‌ها را پایه‌گذارى کرد و زمانى که قصد رفتن به مسجد سهله را مى‌نمود، دستور مى‌داد که خیمه‌ها و وسایل و مواد غذایى کافى را براى استفاده در زمان استراحت در بین راه شهر نجف اشرف تا مسجد سهله آماده کنند. او و شاگردان و اطرافیانش بر اسب‌هاى زین شده سوار مى‌شدند و گروه‌هاى بسیارى از مردم با آنها همراه مى‌کردند و شب را در آن‌جا بیتوته مى‌کردند و احداث این ساختمان، مربوط به این برنامه بود.

برادر بزرگ‌تر صاحب جواهر، شیخ محمدحسین که طلبه‌اى باهوش و مستعد بود نیز همراهشان مى‌رفت، تا این‌که در یکى از این سفرها به‌طور اتفاقى و از روى اشتباه، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در عنفوان جوانى، در حالى‌که در مسیر مسجد سهله بود، کشته شد.

ماجرا از این قرار بود: یکى از افرادى که به دستور شیخ جعفر کاشف‌الغطاء مشغول فراگیرى آموزش نظامى و تیراندازى در بیابان‌هاى اطراف شهر بود تا در برابر وهابیونى که دائماً، کربلا و نجف را مورد هجمه‌هاى خود قرار مى‌دادند، بایستد و دفاع کند، تیرى شلیک مى‌کند و به سبب انحراف در تیراندازى، شیخ محمدحسین مورد اصابت گلوله قرار گرفته و رحلت مى‌کند.[13]

صاحب جواهر در بستر بیمارى‌اى که منجر به رحلت ایشان شد، از طرف یکى از عیادت‌کنندگان مورد پرسش قرار گرفت که اگر خداى نکرده براى شما اتفاقى افتاد، مرجع تقلید چه کسى خواهد بود؟ صاحب جواهر براى پاسخ به این سؤال دستور داد تا بزرگان از میان علما و مجتهدین جمع شوند. آنان نیز بلافاصله به نزد صاحب جواهر رسیدند. برخى با دیدن وضعیت جسمانى صاحب جواهر گمان کردند که ایشان، او را به عنوان مرجع تقلید بعد از خود انتخاب مى‌کند و برخى احتمال مى‌دادند که صاحب جواهر یکى از فرزندانش را براى این مهم پیشنهاد مى‌کند؛ چون در میان فرزندانش کسى بود که لایق چنین منصبى باشد. هنگامى که تمامى مدعوین آمدند، صاحب جواهر سراغ «شیخ مرتضى انصارى» را گرفتند، ولى او در جلسه حاضر نبود. کسى را به دنبال او فرستاد. وقتى شیخ انصارى آمد، صاحب جواهر به او گفت: آیا مرا در چنین موقعیتى تنها مى‌گذارى؟ شیخ مرتضى پاسخ داد: در مسجد سهله مشغول دعا براى شفاى شما بودم. صاحب جواهر فرمود: «زمام امور دینى را که به من سپرده شده بود، اکنون امانت الهى در نزد توست؛ پس تو نیز از احتیاطاتت کَم کن؛ چرا که دین، دین آسانى است».[14]

مرحوم آیت‌الله سید کاظم یزدى (صاحب عروة الوثقى) نیز رفتن به مسجد سهله را که در برخى از شرایط و اوقات خاص، بقیه مردم در فکر دیگرى بودند، بر امور دیگر ترجیح مى‌داد و بسیارى از مردم نیز از این سلوک آن مرحوم پیروى مى‌کردند.[15]

تصاویر به دست آمده از آیت‌الله سید محمدسعید حبّوبى نیز حاکى از مواظبت ایشان بر زیارت مسجد شریف سهله مى‌باشد؛ همان‌گونه که در تصویر سمت چپ مشاهده مى‌شود، آیت‌الله محمدباقر قاموسى تکیه داده‌اند و نفر بعدى شیخ محمد سخیلى و سپس نوجوانى به نام محمود حبّوبى است که به نشانه جهاد، شمشیرى در دست دارد. در سمت راست تصویر، مرجع بزرگ شیعه آیت‌الله سید محسن حکیم و در جلوى ایشان، فرزندش، سید یوسف است. این تصویر نیز نشان از مواظبت آیت‌الله حکیم بر زیارت مسجد سهله دارد و این‌که همیشه فرزندان و افراد دیگر خانواده‌اش را به زیارت و توقف لحظاتى هر چند اندک در این مسجد، تشویق مى‌کرد. سعى مرحوم آیت‌الله سید محسن حکیم بر این بود که این منطقه را به بهانه‌ها و مناسبت‌هاى مختلف آباد گرداند. بازسازى مسجد «زید» و «صعصعه» که در کنار مسجد سهله قرار گرفته، نمونه‌اى از فعالیت‌هاى مرحوم سید محسن حکیم مى‌باشد.

در شرح حال محقق بزرگ، آیت‌الله شیخ آقا بزرگ تهرانى آمده است که ایشان از نجف تا مسجد سهله را (که تقریباً در فاصله ده کیلومترى آن قرار دارد) در شب چهارشنبه هر هفته به مدت چهل شب، پیاده مى‌رفت.[16]

از جمله ملازمین مسجد مقدس سهله، حضرت آیت‌الله العظمى سید محمدعلى حکیم (دام‌ظله) و فرزندان مکرمشان مى‌باشند که در رأس فرزندانشان، مرجع بزرگ آیت‌الله سید محمدسعید حکیم است که به‌طور جدّى در نوسازى و تعمیر مسجد سهله دخیل مى‌باشد.[17]

مرحوم آیت‌الله سید جمال‌الدین گلپایگانى نیز بسیار به مسجد سهله مى‌رفت و بسیار هم در مسجد توقف مى‌نمود و حتى شب را در مسجد بیتوته مى‌کرد. او در این شیوه، پیرو سلوک استادش شیخ على محمد نجف‌آبادى در آداب زیارت مسجد سهله بود.

آیت‌الله گلپایگانى در یکى از زیارت‌هایش، به‌طور اتفاقى با آیت‌الله سید احمد کربلائى مسجد سهله را زیارت مى‌کند؛ آن هم درحالى‌که سید احمد مشغول خواندن زیارت مقام مهدى (عج) بود و چنان مناجاتى مى‌کرد که باعث جذب آیت‌الله گلپایگانى به مرحوم سید احمد مى‌شود.[18]

آیت‌الله خوئى نیز بر رفتن به مسجد سهله در شب چهارشنبه هر هفته مواظبت مى‌کرد و در آن‌جا یک تا یک‌ونیم ساعت درنگ کرده، دعا مى‌نمود و نماز مى‌خواند و بر انجام این کار اهتمام بسیار داشت.[19]

دربارۀ آیت‌الله سید عبدالأعلى سبزوارى نیز نقل شده است که به زیارت مسجد سهله در شب‌هاى چهارشنبه ملتزم بود. هم‌چنین نقل شده که ایشان در یکى از سال‌هاى عمر شریفش دچار بیمارى قلبى شده بود و متولى رسیدگى پزشکى به ایشان دکترى به نام موسى اَسَدى بود که علامه سید محمد کلانتر او را در آن روزها براى مداواى آیت‌الله سبزوارى آورده بود. پزشک مى‌خواست که آیت‌الله سبزوارى به علت وضعیت اضطرارى‌شان به بیمارستان منتقل شوند، ولى مرحوم سبزوارى این پیشنهاد را رد نمود؛ چون مى‌دانست راه حل بهترى براى شفاى سریع‌تر دارد و آن دعا کردن و توسل به امام صادق (ع) بود. ازاین‌رو آیت‌الله سبزوارى نذر کرد که اگر خدا او را از این بیمارى شفا دهد، یک دوره کامل فقهى از احکام شریعت مقدس بنویسد. در همان شب از خواب برمى‌خیزد و بدون این‌که از درد و رنج بیماریش شکوه‌اى کند و على‌رغم اصرار خانواده‌اش به ماندن در خانه، نیمه‌شب عزم رفتن به مسجد سهله مى‌کند.

وقتى روز بعد، پزشک ایشان را معاینه مى‌کند، با شگفتى تمام مى‌بیند که بیمارى از وجود ایشان رخت بربسته و کاملاً شفا یافته است و این واقعه‌اى خارق‌العاده بود. این‌گونه بود که مرحوم سبزوارى به‌واسطه وفاى به نذرى که کرده بود، شروع به نوشتن دوره بزرگ فقهى و استدلالى در سى جلد نمود و آن را «مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام» نام نهاد که این کتاب از جمله موسوعه‌هاى فقهى جدید مى‌باشد. سید حسین فرزند مرحوم آیت‌الله سبزوارى درباره پدر بزرگوارش چنین مى‌گوید:

زمانى که نیروهاى رژیم سابق به شهر نجف اشرف حمله کردند و شهر را با موشک‌هاى زمین به زمین بمباران نمودند و مردم به بیرون شهر فرار کردند، پدرم در مسجد سهله بود. به مسجد رفتم تا از حال ایشان جویا شوم و از ترس سلطه و هجمه نیروهاى رژیم سعى کردم که ایشان را قانع کرده و از مسجد خارج و به بیرون شهر ببرم. ایشان از من پرسیدند: مردم دارند از نجف بیرون مى‌روند؟ گفتم: بله، به خاطر شدت حملات بیرون رفتند. پدرم در جواب فرمود: اگر مردم از ولایت امیرالمؤمنین امام على (ع) بر این شهر آگاه بودند، حتى از یک وجب از آن عقب‌نشینى و فرار نمى‌کردند. پس پدرم پیشنهاد من براى به خروج از شهر را رد کرد و اصرار نمود که در مسجد سهله بماند.

مرحوم آیت‌الله سید عبدالکریم کشمیرى از مرحوم آیت‌الله سید على قاضى نقل مى‌کند که ایشان معتقد بود رفتن به مسجد سهله در روز جمعه خوب است.[20] همان‌گونه که علامه سید محمدحسین طباطبائى دربارۀ مرحوم سید على قاضى چنین مى‌گوید:

مرحوم سید قاضى اتاقى در مسجد کوفه و هم‌چنین حجره‌اى در مسجد سهله داشت و تنها در آنها به سر مى‌برد و همیشه شاگردانش را به شب زنده‌دارى برخى از شب‌هاى خاص در مسجد کوفه و مسجد سهله توصیه مى‌نمود.[21]

ایشان توصیه مى‌کرد که اگر در حال نماز یا قرائت قرآن یا در حال ذکر و تفکر بودید و در همین حال چهره‌اى زیبا یا چیزهاى دیگرى از عالم غیب دیدید، توجه نکنید و به عبادت خویش مشغول باشید.[22]

در روایتى نقل شده است که هر کس چهل شب چهارشنبه پشت سر هم در مسجد سهله و به نیت دیدن امام عصر (عج) به عبادت و شب‌زنده‌دارى مشغول باشد، توفیق دیدن امام (عج) را به دست مى‌آورد.[23]

مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشى از کسانى بود که هر چهارشنبه به زیارت مسجد سهله اهتمام مى‌ورزید و حتى موفق به زیارت امام عصر (عج) و گفت‌وگو با ایشان شد.

بسیارى دیگر از علما و بزرگان نیز بر زیارت مسجد سهله مواظبت مى‌کردند و برخى به اندازه‌اى ملازم این مسجد مقدس بودند که در همان مسجد رحلت کردند؛[24] مثل حاج میرزا حسین خلیلى که در زمان بین المطلوعین، در روز جمعه و در حالى که مشغول دعا بود، به دیار باقى شتافت.[25]

 

 

[1] ابن‌فقیه، مختصر کتاب البُلدان، ص ١٧۴.

[2] ابن‌منظور، لسان العرب، ج ۴، ص ۵٣، واژه «برر» .

[3] حِمیَرى، قرب الاسناد، ص ١۵٩.

[4] شیخ طوسى، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ٣٧.

[5] زبیدی، تاج‌العروس، ج ١، ص ٧١٩٣.

[6] لسان العرب، ج ١١، ص ٣۴٩؛ مجلسى، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ٢۴٧.

[7] علامه محمدحسین طباطبایى، بحارالانوار، ج ٩٧، ص ۴٣۴؛ مختصر کتاب البلدان، ص ١٧۴.

[8] توضیح المسائل آیت‌الله بهجت، ص ١٨۵.

[9] میرزاى نورى، مستدرک الوسائل، ج ٣، ص ٣٩۶.

[10] شیخ طوسى، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ٣٧؛ بحارالانوار، ج ٩٧، ص ۴٣٧.

[11] شیخ طوسى، مصباح المتهجد، ص ٧۴٧.

[12] حسون البراقى، الیتیمة الغرویه، ص ٨١.

[13]محمدحسن نجفى، جواهر الکلام، ج ١، ص ۵ از مقدمه.

[14] باقر آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، ج٢٠، ص ١٣۴.

[15] سید محسن امین عاملى، اعیان الشیعه، ج ١٠، ص

[16] محمدرضا حکیمى، شیخ آقا بزرگ، ص ٧.

[17] احسان فتحى، پارساى مجاهد، ص ٢۵.

[18] محمدحسین حسینى، توحید علمى و عینى، ص ٢٠.

[19] عبدالکریم پاک‌نیا، آفتاب فقاهت، ص ٣۴.

[20] هادى هاشمیان، دریاى عرفان، ص ۴٠.

[21] طباطبایى، مهرتابان، ص ٣٣٢.

[22] صادق حسن‌زاده و محمود طیار مراغى، اسوه عرفان، ص ۴۴.

[23] نوری، جنةالمأوی، ج ۵٣، ص ٣١٠.

[24] نوری، جنةالمأوی، ج ۵٣، ص ٣١٠.

[25] این متن برگرفته از: دلیل عتبه مسجدالسهله، ص٢٠ - ٣٧.

نظر شما