امیرالمؤمنین از نگاه رضوی
مجله فرهنگ زیارت فروردین ماه سال 1389 شماره پنج
نویسنده : سیدجلال حسینی
درآمد
علی (علیه السلام) شخصیتی بزرگ و بی بدیل است که در طول تاریخ همواره مورد مدح و ستایش بزرگان بوده است. شناخت امیرالمؤمنین و ویژگی های ایشان، راه های گوناگونی دارد؛ اما بی شک بهتربن راه شناخت ایشان، روایات معصومین (علیهم السلام) است.
حضرت رضا (علیه السلام) در مناسبت های مختلف، به زوایایی از شخصیت آن امام همام اشاره فرموده است, که ما در این نوشتار به برخی از آنها اشاره میکنیم.
١. نصب امام توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله) به دستور خدا
در اندیشه رضوی، ولایت و امامت، تنها یک جایگاه سیاسی، اجتماعی نیست؛ بلکه امام از سوی خدا منصوب می شود تا زمین هیچ گاه از حجت خالی نباشد؛ چراکه «اگر زمین از حجت خالی باشد و یک لحظه بدون امام بماند، اهل خود را فرو میبرد».[1] از این رو رسول الله (صلی الله علیه و آله) به دستور خداوند علی (علیه السلام) را به جانشینی خود منصوب کردند.
حضرت رضا (علیه السلام) تحلیل جامعی از نقش اجتماعی امام و این که امام از سوی خداوند تعیین می شود و از مقام عصمت برخوردار است، بیان فرموده است: عبدالعزیز بن مسلم گوید: با امام رضا (علیه السلام) در مرو بودیم. روز جمعه ای در اوایل ورود، با عده ای در مسجد جامع اجتماع کردیم و سخن پیرامون مسئله امامت درگرفت و از اختلاف های بسیاری که درباره آن شده بحث به میان آمد. سپس من نزد آقای خود (امام رضا) آمدم و او را از این که مردمان در این باره سخن می گویند، آگاه کردم. امام لبخندی زد و فرمود: ای عبدالعزیز! مردمان ندانستند و در اندیشه های خود دچار فریب شدند. خدای عزّوجل جان پیامبر خود را نگرفت، مگر آن گاه که دین را برای او تمام کرد و قرآن را بر او فرو فرستاد، که در آن بیان هر چیز است؛ در آن حلال و حرام و حدود و احکام و همه آنچه را که مردمان به آن نیاز دارند، به تمامی واضح و آشکار ساخت، و خود فرمود:
«ما فَرَّطْنا فِی الْکتابِ مِنْ شَیءٍ»؛ در کتاب از هیچ چیز فروگذار نکردیم. و در حجّة الوداع که سال آخر عمر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود، این آیه نازل شد: « الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِیناً»؛ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم، و اسلام را دین شما برگزیدم.
امامت، متمّم دین است و پیامبر (صلی الله علیه و آله) از دنیا بیرون نرفت، مگر آن گاه که نشانه های دین را برای امت آشکار ساخت و راه درست را به ایشان نشان داد و آنان را بر راه راست قرار داد و علی (علیه السلام) را علم و امام ایشان معین کرد و هیچ چیز را که امت به آن نیازمند بودند، بیان ناکرده باقی نگذاشت. پس هر که گمان برد که خدای عزّ و جل دین خود را تمام نکرده، کتاب خدا را ردّ کرده و هر کس کتاب خدا را ردّ کند، به آن کفر ورزیده است.
آیا مردم قدر امامت و جایگاه آن را در امت می دانند که گزینش ایشان در آن روا باشد؟ امامت بلندمرتبه تر و گران مایه تر و استوارتر و ژرفتر از آن است که مردمان با خردهای شان بتوانند به آن برسند، یا با اندیشه های خود از آن آگاه شوند، یا امامی را به گزینش خویش اختیارکنند. امامت آن است که خدای عزّوجل، ابراهیم خلیل (علیه السلام) را پس از پیامبری و دوستی خود، به آن مخصوص گردانید و فضیلتی بود که او را بدان مشرّف ساخت و او را به آن نامور کرد و فرمود: «إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً»؛ من تو را برای مردمان، امام و پیشوا قرار می دهم؛ و چون خلیل (علیه السلام)
- که با این عنوان بسیار خشنود شده بود - پرسید: «وَ مِنْ ذُرِّیتِی»، خدای متعال فرمود: «لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»؛ عهد من (امامت) نصیب ستمکاران نخواهد شد.[2]
شیعه از دیرباز با استناد به قرآن کریم و آیه «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیک مِن رَّبِّک وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا به لغت رِسَالَتَهُ.. . و الیوم اکملت لکم دینکم و رضیت لکم الاسلام دینا» معتقد است که پیامبر در واقعه غدیر این دستور خدا را به اجرا گذاشت.
از موضوعاتی که امام رضا (علیه السلام) بر آن بسیار تاکید داشتند، مسئله واقعه غدیر بود و در احادیث مختلف به این موضوع پرداخته اند. علی بن طاووس در «اقبال» به ذکر مهم ترین فرمایشات حضرت رضا (علیه السلام) در این باره پرداخته که بخشی از آن را ذکر می کنیم:
- روز عید غدیر همان روزی است که خداوند دین را کامل گردانید و حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را در مقام خلافت و حکومت برای مردم برگزید و فضیلت و وصایت او را آشکار کرد و آن روز را روزه می گرفت.
- روز غدیر را «روز کمال» میگویند و آن روزی است که شیاطین رانده میشوند، و روزی است که در آن اعمال شیعیان و دوستان آل محمد (صلی الله علیه و آله) پذیرفته میشود، و روزی است که در آن خداوند، اعمال مخالفان را رد می کند و آن ها را ناچیز میشمارد.
- غدیر روزی است که خداوند به کاتبان اعمال مردم فرمان میدهد تا از نوشتن اعمال دوستان اهل بیت (علیهم السلام) و شیعیان آنها خودداری کنند و به احترام محمد (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) از آنان درگذرند.
- غدیر روزی است که در آن روز، باید جامه نیکو پوشید و لباس های سیاه را از تن به در کرد و آن روزی است که غم ها در آن زدوده می شود و گناهان شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمرزیده می شود.
- غدیر روزی است که خداوند در آن روز دین اسلام را کامل کرد و آن را پسندید و روز عید آل محمد (صلی الله علیه و آله) است. روز قبولی اعمال و آسایش مؤمنان است و روزی است که باید از خداوند، بسیار حاجب خواست و با یکدیگر دید و بازدید کرد.
- غدیر روز تبریک و تهنیت است و هرگاه مؤمنی برادرش را ملاقات کند، میگوید: «الحمد للَّه الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المؤمنین و الائمه». [3]
از امام رضا (علیهم السلام) در موضوع اثبات اساس امامت که از علی (علیه السلام) آغاز میشود، ٧٣ روایت نقل شده است. ٣علاوه بر این روایات، در مناظرات و پاسخ به سؤال ها نیز این مسئله را طرح و در هر فرصتی این اصل را بیان میفرمود.
٢. جایگاه امیر مؤمنان (علیه السلام)
شناخت کامل شخصیت والای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و جایگاه او در جهان هستی، در حد بشر نیست؛ چه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) خطاب به او می فرماید:
«یا علی لا یعرفک الاّّ الله و أنا»؛ ای علی! تو را هیچ کس نشناخت جز خدا و من.[4]
از این رو باید گفت شناخت جایگاه امیرالمؤمنین فقط توسط معصومان ممکن است و در توان هیچ بشری نیست.
در این مقام، به برخی از فرمایشات حضرت رضا (علیه السلام) در این باره اشاره میکنیم.
الف. علی (علیه السلام) قسمت کننده بهشت و جهنم:
حضرت رضا (علیه السلام) از رسول الله (صلی الله علیه و آله) نقل می فرماید که ایشان خطاب به علی (علیه السلام) فرمودند:
«یا علی انّک قسیم الجنة و النار» [5]؛ ای علی! همانا تو تقسیم کننده بهشت و جهنمی.
این روایت به صورت
«قسیم النار والجنه» و
«قسیم النار» و
«قسیم الجنة و النار»، در منابع مختلف آمده است.[6]
اما چرا به امیرالمؤمنین (علیه السلام) «قسیم النار والجنه» می گویند؟
در پاسخ به این سؤال، اباصلت هروی چنین نقل کرده است:
روزی مأمون به امام رضا (علیه السلام) عرض کرد: به چه علت امیرالمومنین علی (علیه السلام) قسیم الجنة و النار خوانده شده است؟ حضرت فرمودند: آیا نشنیده ای که پدرت از پدرانش، از ابن عباس نقل کرده است که گفت: از رسول خدا شنیدم که می فرمود: دوستی علی ایمان، و دشمنی او کفر است؟ مأمون گفت: آری. امام (علیه السلام) فرمودند: اگر تقسیم بهشت و دوزخ بر اساس دوستی و دشمنی با وی باشد، او قسمت کننده بهشت و دوزخ است. مأمون گفت: ای ابوالحسن! خداوند مرا پس از تو زنده نگذارد! گواهی می دهم که تو وارث علم پیامبر خدایی.[7]
حضرت رضا (علیه السلام) با استناد این روایت به پدران مأمون، جای هیچ ایرادی به راویان ار جانب مأمون باقی نمی گذارند و مأمون در مقابل این استدلال منطقی، چاره ای جز سکوت ندارد؛ چه بسا با وجود روایت دوم که استدلال حضرت قرار گرفت، باید خود را دوست امیرالمؤمنین اعلام کند، وگرنه در دسته جهنمیان قرار می گیرد.
ب. عرضه اعمال بر امیر مومنان (علیه السلام):
بر اساس اخبار وارده از ائمه معصومین (علیه السلام) پیامبر (صلی الله علیه و آله) و همه معصومان از اعمال امت آگاه می شوند؛ یعنی خداوند از راه های خاصی، اعمال امت را بر آنها عرضه می دارد.
عبدالله بن ابان زیات گوید: به محضر حضرت رضا (علیه السلام) شرفیاب شدم و از ایشان خواستم تا برای من و خانواده ام دعا فرمایند؛ حضرت فرمودند: آیا خیال می کنی من برای شما دعا نمی کنم؟! بلکه برای خانواده شما دعا می کنم. عرض کردم:
چگونه؟ امام فرمود: به خدا اعمال شما در هر روز و شب بر من عرضه می شود.
ابان می گوید که این نکته بر من دشوار شد و پذیرفتنش بر من سنگین بود که چگونه می شود اعمال همه شیعیان را روز و شب به محضر امام عرضه کنند؟! امام رضا (علیه السلام) متوجه سؤال من شد و به من فرمود: ای ابان! مگر تو قرآن نمی خوانی؟! چرا باور این امر برایت سخت است؟! مگر این آیه را نخوانده ای که خداوند فرموده: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»؛ بگو (ای محمد) در عمل بکوشید که خدا و رسولش و مؤمنان کردار شما را میبینند.
عرض کردم: آری، خوانده ام. امام فرمود: به خدا قسم منظور از مؤمنون، علی بن ابیطالب و ائمه معصومین هستند.[8]
باید توجه داشت که عرضه اعمال، دارای اثر تربیتی شگرفی است؛ زیرا هنگامی که انسان بداند علاوه بر خداوند که همه جا با اوست، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و پیشوایان محبوب نیز هر روزاز هر عملی که انجام می دهد، در هر نقطه و هر مکان، اعم از خوب و بد، آگاه می شوند، بدون شک، بیشتر مراقب اعمال خود خواهد بود.
ج. بزرگ ترین فضیلت:
روزی مأمون به امام رضا (علیه السلام) عرض کرد: بزرگ ترین فضیلت امیر مؤمنان (علیه السلام) که قرآن بر آن دلالت کند چیست؟ امام رضا (علیه السلام) فرمود: همانا آیه مباهله است. خدای عزّوجلّ فرمود: «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِین»؛ [9]پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امام حسن و امام حسین را برای مباهله دعوت کرد که هر دوی آنها فرزندانش بودند و همچنین فاطمه (س) را دعوت کرد که در آن هنگام وی جزو زنان مورد اشاره آیه بود، و نیز امیرمؤمنان (علیه السلام) را فراخواند که به حکم آیه شریفه، نفس رسول خدا به شمار میرفت. پس ثابت شد که هیچ یک از بندگان خدا والاتر از رسول خدا وافضل از او نبوده اند و همچنین لازم آمده که هیچ کس افضل از نفس رسول خدا که علی بود، به دلالت آیة شریفه وجود نداشته باشد.
مأمون گفت: این استدلال درباره امام حسن و امام حسین و فاطمه صحیح است، امّا درباره علی درست نیست؛ چون ممکن است رسول خدا شخص خود را گفته باشد، نه فرد دیگری را. پس آیه فضیلتی برای امیرمؤمنان نخواهد بود.
امام رضا (علیه السلام) در پاسخ فرمود: این سخن صحیح نیست؛ چرا که شخص دعوت کننده، همواره غیر از خود را دعوت میکند، نه خود را. همان طور که فرد دستور دهنده، همیشه به دیگری امر میکند، نه به خود. پس این که حضرت فرمود: «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا» به این معنا نیست «پس هر که در این [باره] پس از دانشی که تو را [حاصل] آمده، با تو محاجه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».
که خودمان را دعوت کنیم. و وقتی رسول خدا فردی غیر از امیرمؤمنان را در مباهله فرانخواند، ثابت میشود که علی همان نفس پیامبر است که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است.
مأمون که از پاسخ امام رضا (علیه السلام) شگفت زده شده بود، گفت: وقتی جواب آمد، سؤال جایگاه خود را از دست میدهد.[10]
سوال دیگری که به ذهن میرسد این است که چگونه مردم امیرالمومنین علی (علیه السلام) را با این که به فضائل و سبقت او در اسلام و موقعیت او نزد پیامبر آگاهی داشتند رها کردند و به دیگری روی آوردند؟
امام رضا (علیه السلام) در این باره می فرمایند: سبب این که مردم امیرالمؤمنین را با این که فضائل او را می دانستند، ترک کرده و به دیگران گراییدند، جز این نبود که او بسیاری از دشمنان خدا و پیامبر او را - از اجداد و پدران و برادران و عموها و خالوها و نزدیکان آنها - به قتل رسانده بود؛ از این رو کینه او را در دل داشتند و نمی خواستند بر آنها فرمانروا شود، ولی از دیگران چیزی در دل نداشتند؛ زیرا آنان در زمان پیامبر گرامی اسلام مانند حضرت علی جهاد نکرده بودند و به همین علت از او رویگردان و به دیگران مایل شدند.[11]
٣. سیره سیاسی
درباره سیره سیاسی حضرت علی (علیه السلام) ممکن است پرسش هایی مطرح شود که از مهم ترین آنها دو پرسش ذیل می باشد که حضرت رضا (علیه السلام) به آنها پاسخ داده اند:
الف. سکوت ٢۵ ساله:
چرا علی (علیه السلام) ٢۵ سال خانه نشین بود و با دشمنان خدا پیکار نکرد و سرانجام در ایام حکومتش با دشمنان جهاد کرد؟
امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به این سوال می فرماید: او به پیامبر خدا (علیه السلام) اقتدا کرد که پس از بعثت، در مدت سال اقامت خود در مکه و پس از هجرت به مدینه تا ماه، با مشرکان جهاد نکرد و این به سبب کم شمار بودن یار و یاور بود. علی (علیه السلام) نیز به علت کم بود یارانشان، از مبارزه با دشمنانش خودداری کرد. پس همان طور که به رسالت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) خللی وارد نمی شود، به امامت علی (علیه السلام) نیز زیانی وارد نمی شود؛ چون خودداری آنها از جهاد، یک علت مشترک داشت. [12]
ب. فدک:
چرا علی (علیه السلام) هنگامی که ولی امر مردم و خلیفه و زمامدار بود، فدک را بازنگرداند؟
حضرت رضا (علیه السلام) در پاسخ این سؤال فرمودند: چون ما خاندانی هستیم که اگر زمامدار شویم، گرفتن حقوق خود را از کسانی که به ما ستم کرده اند، به خدا واگذار می کنیم؛ زیرا ما سرپرست مؤمنانیم و تنها برای حفظ حقوق آنها در برابر ستمکاران، حکومت را می پذیریم و درصدد بازستاندن حقوق خود نیستیم. [13]
نکته قابل توجه این است که احقاق حقوق مؤمنان، یکی از شاخصه های مردان الهی و متصل به بی نهایت است که امام معصوم به عنوان یک وظیفه از آن یاد می کند. حقوق مردم و سرپرستی و ولایت بر مردم، کاری نیست که انسانِ درگیر در تلاطمات نفسانی بتواند از آن به سلامتی عبور کند.
امام در این جملات قصار به همه بشریت اعلام می کند که حکومت پذیری انسان های الهی بر مردم، برای خود مردم است و اگر نفع و ثمری بر آن مترتب گردد، اولین گروهی که از آن بهره مند می گردند، خود مردم خواهند بود.
شهادت و زیارت
الف. آگاهی علی (علیه السلام) از شهادت خود:
امیرمؤمنان بارها شهادت خود را پیش گویی کرده و فرموده بود که محاسنم به خون سرم خضاب خواهد شد. آن امام مظلوم، حتی قاتل خویش را نیز به خوبی می شناخت!
حسن بن جهم گوید: به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم: همانا امیرالمؤمنین (علیه السلام) قاتل خود را شناخته بود و می دانست که در چه شبی و در چه مکانی کشته می شود و چون نعره مرغابیان را در خانه شنید، فرمود: «اینها نعره زنانی هستند که نوحه گرانی پشت سر دارند» و چون ام کلثوم عرض کرد: کاش امشب در خانه نماز بخوانی و برای نماز جماعت، دیگری را بفرستی، نپذیرفت و در آن شب بدون اسلحه در رفت و آمد بود؛ در صورتی که میدانست ابن ملجم (لعنه اللَّه) او را با شمشیر میکشد و اقدام به چنین کاری جایز نیست.
امام رضا (علیه السلام) فرمود: آنچه گفتی درست است؛ ولی خودش اختیار فرمود که در آن شب، مقدرات خدای عز وجلّ اجرا شود.[14]
ب. مکان قبر امیرالمؤمنین (علیه السلام):
بنا بر وصیت ایشان به حسنین جسم مطهرشان در شب و به صورت پنهانی دفن شد؛ از این رو تا مدت ها به جز اندکی از خواصّ شیعه، کسی از قبر آن حضرت اطلاع نداشت، تا این که حضرت صادق (علیه السلام) در زمان سفّاح (اولین خلیفه عباسی) هنگامی که به عراق تشریف آوردند، به جمع کثیری از شیعیان و اصحاب خود قبر آن حضرت را نشان دادند و برای قبر ایشان علامتی ساختند. از این رو باید گفت که بر اساس نقل های متواتر قبر شریف آن حضرت در همین موضع معروف در نجف است. راوی گوید از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: جای قبر امیرالمؤمنین (علیه السلام) کجاست؟ حضرت فرمودند: غری. [15]
ج. زیارت أمیرالمؤمنین (علیه السلام):
زیارت، انس است و اعلام ارادت و اطاعت، و برای هر زائری، زیارت زیباترین لحظه احساس، انس و پیوند است. از این رو پس از هر زیارتی، دیدار دوباره را می طلبد و بی قرار فرصت بعد است تا در اولین زمان، به زیارت مراد و محبوبش بیاید. زیارت و حضور در کنار مرقد پاک معصومین (علیهم السلام) تجدید عهد با محور توحید و امامت پیشوایان دین و نیز استوار ماندن در امتحانات مختلف زندگی است. امام رضا (علیه السلام) میفرمایند:
«انَّ لِکلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ الْأَدَاءِ زِیارَه قُبُورِهِم فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَه فِی زِیارَتِهِمْ وَ تَصْدِیقاً بِمَا رَغِبُوا فِیهِ کانوا أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ یوْمَ الْقِیامَه»؛ به راستی برای هر امامی بر گردن دوستان و پیروانش پیمانی است که از شرطهای وفا به این پیمان، زیارت قبور آنان است. هر کس ایشان را از روی رغبت و میل زیارت کند، در روز قیامت ایشان شفیعان او خواهند بود. [16]
در خصوص زیارت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در روایات وارده، فضائل بسیاری بیان شده است. حضرت رضا (علیه السلام) در پاسخ به سؤالی، زیارت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را بر زیارت امام حسین (علیه السلام) افضل دانسته اند. [17]
[1] کلینی، الکافی، ج١، ص١٧٩؛ عزیزالله عطاردی، مسند الامام رضا (علیه السلام)، ج١، ص ٨٨.
[2] مسند الإمام الرضا (علیه السلام)، ج٩۶ ١؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار ص٩۵.
[3] سید بن طاووس، اقبال الاعمال: ۴۶٨؛ مسند الإمام الرضا (علیه السلام)، ج٢، ص ٢١ ١٧.
[4] مسند الإمام الرضا (علیه السلام)، ج ١، ص ١١٢- ١٣٨.
[5] محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج١٣، ص٢٧٣..
[6] شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج٢٧ ٢؛ مسند الإمام الرضا (علیه السلام)، ج١، ص١٢۵
[7] الکافی، ج ۴، ص۵٧٠؛ معانی الاخبار، ص ٢٠۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ٢٩؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ١٠٠ و ١١٨؛ طبری، المسترشد، ص ٢۶۴؛ امالی شیخ مفید، ص ٢١٣؛ امالی شیخ طوسی، ص ٣٠۵ و ۶٢٩؛ طبرسی، الاحتجاج، ج ١، ص ٢٠٩ و ٣۴١؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ٢، ص ٨ و ج ٣ ص ٢٨؛ سید بن طاووس، الطرائف، ص ٧۶؛ سیدهاشم بحرانی، مدینه المعاجز، ج ١، ص ٢٨٠.
[8] عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج٨۶ ٢؛ مسند الإمام الرضا (علیه السلام)، ج٢، ص ١٣٢.
[9] الکافی، ج١، ص ٢٢٠.
[10] آل عمران، آیه ١١
[11] شیخ مفید، الفصول المختارة من العیون و المحاسن، ص ٣٨؛ مجلسی، بحار الأنوار ج١٨٨ ۴٩ باب ١۴ ص١۵٧.
[12] بحارالأنوار، ج ٢٩، ص ۴٨٠.
[13] شیخ صدوق، علل الشرایع، ج١، ص١۴٨؛ عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج ٢، ص ٨١، ح ١۶.
[14] علل الشرائع، ج١، ص ١۵۵، ح ٣؛ بحارالانوار، ج ٢٩، ص ٣٩۶، ح ٣؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج ٢، ص ١١۶؛ عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج، ص.
[15] الکافی، ج١، ٢۵٩؛ مسند الإمام الرضا (علیه السلام)، ج١، ص ١١٢.
[16] از نام هایی که درباره نجف به کار برده شده، واژه «غری» است. این واژه از ماده «غرو» و در لغت به معنای خوب ترین هر چیزی یا بنای زیباست. «غری» اسم محلی در کوفه است که قبر مطهر امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در آن جا واقع شده است. رک: معجم ما استعجم من أسماء البلاد والمواضع، ج٣، ص٩٩۶، تحقیق: مصطفی السقا، ناشر: عالم الکتب - بیروت، الطبعة: الثالثة، ١۴٠٣ه-؛ فخرالدین الطریحی، مجمع البحرین، ج١، ص٣١۵، تحقیق: السید أحمد الحسینی، ناشر: مکتب النشر الثقافة الإسلامیه، طبع الثانیة: ١۴٠٨.
[17] علل الشرائع، ج٢، ص۴۵٩ و من لا یحضره الفقیه، ج٢، ص۵٧٧؛ الکافی، ج۴، ص ۵۶٧. سید بن طاوس، فرحة الغری بصرحة القری، ص١٠۴
نظر شما