موضوع : پژوهش | مقاله

سید اجل، عمر شمس الدین و نقش او در نشر اسلام در چین

مجله  تاریخ اسلام  نهم تیرماه سال 1383 شماره هیجدهم 

نویسنده : محمد امامی
سید اجل، عمر شمس الدین از نوادگان امام زین العابدین پس از سقوط بخارا به دست سپاه مغول، از آن سامان به سرزمین چین مهاجرت و در آن دیار جایگاه و مقام های اجتماعی بالایی را احراز نمود و منشأ خدمات ارزنده ای به مردم چین گردید. از نظر مورخین مهم ترین عامل نشر اسلام در استان یونن چین، شخصیت سید اجل و فرزند او بوده است.

این مقاله در چهار بخش به بررسی ابعاد زندگی اجتماعی سید اجل و خدمات وی به مردم چین پرداخته است.

الف) مقام های اجتماعی و مدیریتی سید اجل؛

ب) خدمات سید اجل به مردم چین، به ویژه مردم استان یونن؛

ج) عوامل گسترش اسلام در چین و نقش سید اجل در آن؛

د) عوامل رشد و موفقیت سید اجل

مقدمه
سید اجل، عمر شمس الدین (1211 - 1279م) از نسل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و از نوادگان امام زین العابدین علیه السلام بود. وی در شهر بخارا بخشی از خراسان بزرگ آن زمان، دیده به جهان گشود. او در زمان حاکمیت چنگیز خان مغول، به چین مهاجرت نمود.2 در مورد زمان دقیق مسافرت وی به چین و نیز چگونگی آن، از لحاظ تاریخی اختلاف نظر وجود دارد. عقیده ی برخی مورخین آن است که چون چنگیز خان، برای رابطه ی تجاری بین چین و آسیای میانه اهمیت ویژه ای قائل بود، ساکنین این مناطق و نیز اعراب را، به مسافرت به چین، ترغیب نمود. سید اجل از افرادی بود که در این جریان به چین مهاجرت نموده و به مقام هایی عالی رسید.3 در برخی منابع نیز چنین آمده است که بعد از فتح بخارا به دست نیروهای مغول، عده ای از مردم آن سرزمین تحت قیادت سید اجل راه ابریشم را در پیش گرفته و خود را به سرزمین چین رساندند.4 منابع دیگر نیز بر این تأکید دارند که وی به دست سپاه چنگیز به اسارت گرفته شد و سپس به خدمت امپراتوری مغول در آمد. وی در سال 1379 میلادی یعنی زمان وفاتش حاکم استان یونن بود.5

البته این که چگونه و تحت چه شرایطی، سید به چین عزیمت نموده برای ما اهمیت چندانی ندارد؛ بلکه آن چه در این مقاله مورد توجه است نقش او در آن سامان، و نیز فعالیت های اجتماعی اش می باشد. در این مقاله، نویسنده سعی دارد تا شخصیت سیاسی - اجتماعی سید اجل را معرفی نماید؛ مقام های اجتماعی او را که در سرزمین چین کسب نموده، و نیز خدمات وی به مردم آن ناحیه و نقش وی در تحولات منطقه را برشمارد. نقش او در گسترش اسلام در چین و نیز عوامل این گسترش و هم چنین عوامل موفقیتش، در این مقاله، مورد مطالعه قرار گرفته است. نکته ی قابل توجه در مورد سید اجل، میزان تحمل وی و روند همزیستی مسالمت آمیز او با پیروان سایر مذاهب است. مناصب مدیریتی مهم سید اجل

او از سنین جوانی مسؤلیت های مهمی را در استان یونن پذیرفت. در 19 سالگی استانداری سه استان مهم فِنگ، جِنگ، یونی( Jing,Feng Yunnie,) را به عهده گرفت. وی در این پست ها به خوبی ایفای نقش نمود و با توجه به ویژگی های مهمی که داشت یعنی توان مدیریتی بالا، صداقت و امانت داری، راه را برای احراز پست های بالاتر هموار نمود. وی در طول حاکمیت امپراتوری تایزنگ(Tiazong) و نیز دِنگ زُنگ (Dingzong ) مسندِ قضا را به عهده گرفت.6 سپس به مقام مدیریت عالی اجرایی، ریاست کمیته ی بازرسی دربار و ریاست کمیسیون صلح رسید و حتی در زمان قوبلای خان به عنوان معاون نخست وزیر، ایفای نقش نمود. وی در پست های فرماندهی نظامی، ریاست هیأت بازسازی، ریاست شورای مشورتی دربار و نظارت بر امور مالی و مالیاتی نیز خدمت نمود و سرانجام به مدت 6 سال استانداری استان یونن را به عهده داشت. وی در هر پست و مقامی، آن چنان تلاش نمود و به مردم خدمت کرد که علی رغم گذشت صدها سال از آن روزگار، مردم آن منطقه نام او را به بزرگی یاد می کنند. رشیدالدین فضل اللَّه، مورخ بزرگ عصر مغول در مورد او می گوید:

وقتی قوبلای خان به قدرت رسید، سید را به عنوان وزیر خود انتخاب نمود و تا زمانی که وی زنده بود احدی را از وی آسیبی نرسید.7 خدمات سید اجل به چین

سید اجل در طول مسؤلیت های خود در چین، برای ارتقای زندگی مردم و به ارمغان آوردن صلح در منطقه، تلاش بسیار نمود. در این مقاله بر آنیم تا به صورت بسیار مختصر به خدمات سید برای جامعه ی چین، اشاره ای داشته باشیم. 1. ایجاد صلح و ثبات

مهم ترین عنصر لازم برای ایفای نقش و فعالیت یک دولت، برای این که مردم، زندگی خود را به صورت عادی اداره نمایند صلح و آرامش است؛ عنصری که در آغاز در جامعه، تحت حاکمیت سید مفقود بود؛ لذا سید توجه خود را به این امر معطوف داشت. تا زمان قوبلای، و حتی در سال های اولیه ی حاکمیت وی، چین به استان های کوچک متعددی تقسیم می شد که در هر کدام، قدرت، در دست حاکم محلی بود و قبایل خود مختار متعددی در چین وجود داشت که گاه و بیگاه با یکدیگر به نزاع می پرداختند. اولین اقدام سید در منطقه ایجاد صلح و ثبات و اجبار کردن قبایل خودمختار به انقیاد از حکومت مرکزی بود. این کار زمینه را برای ارائه ی خدمات دیگر سید به مردمِ آن سامان آماده می نمود. 2. تأسیس استان یونن

از اقدامات مهم سید اجل بازسازی شهر قدیمی پکن بود که به دست سپاه مغول تخریب شده بود.8 وی برای بازسازی این شهر، که مرکز حکومت مغول قرار گرفت و به خان بالیق 9 مشهور بود، از معمارهای مسلمان دعوت کرده و آنها، او را در انجام این کار یاری دادند.

پس از آن که سید، به عنوان حاکم استان یونن معرفی شد، برای اولین بار در تاریخ، استان یونن را تأسیس نموده به حکومت های فئودالی منطقه ای خاتمه داد و تمامیت ارضی را در منطقه ایجاد کرد. هارتمن با تأیید این مطلب می گوید:

این مسلمان توانا، به مدت شش سال به رتق و فتق امور استان یونن پرداخت تا این که این استان کاملاً تحت حاکمیت دولت مرکزی قرار گرفت.10 3. ایجاد تمامیت ارضی

شمس الدین در پی تأسیس استان یونن، تلاش خود را برای نهادینه کردن حاکمیت در منطقه، ایجاد صلح و آرامش و تمامیت ارضی چین آغاز نمود و البته در این امر موفق گردید. روسابی در این مورد به صراحت می نویسد:

یک مسلمان از منطقه ی آسیای مرکزی به نام سید اجل، حاکمیت سلسله یونن را در منطقه ی جنوب غربی چین، که از قبایل خودمختار عدیده ای تشکیل شده بود تحکیم بخشید. پس از پیروزی مغول ها در آن منطقه، آنها به این سید مأموریت دادند که منطقه را تحت انقیاد حاکمیت آنها درآورد.11

البته باید توجه داشت که سلسله ی یونن چین نسبت به سلسله های پیشین در ایجاد وحدت و همبستگی منطقه موفق تر بود و توانست تمام این منطقه ی وسیع را تحت حاکمیتِ واحد درآورد. بنا به گفته ی لی کینگ شنگ:

سید اجل برای رسیدن به این هدف از قوه ی قهریه و شیوه ای دمکراتیک و نیز لطف و مهربانی استفاده نمود که نتیجه ی آن ارتقای وحدت ملی بود.12

وی برای عملی ساختن این هدف، از افراد محلی توانا در پست های نظامی، اجتماعی و سیاسی، استفاده نمود. در آغازِ سلسله ی یونن، چهار طبقه ی اجتماعی متفاوت وجود داشت که مغول ها مهم ترین طبقه را تشکیل می دادند و به گفته ی اسکرایبرز، برخورداری هر شخص از حقوق و امتیازاتش، در گرو طبقه ی اجتماعی او بود.13 اما سید اجل این نظام طبقاتی را کنار گذاشته و از افراد توانا با صرف نظر از طبقه ی اجتماعی آنها، در پست های مدیریتی استفاده کرد. 4. سرمایه گذاری بیشتر و بهتر

به دنبال ایجاد صلح و آرامش، سید اجل فعالیت بازسازی منطقه را شروع نمود و مردم را به تلاش بیش تر ترغیب کرد. وی به منظور حل مشکل آب شرب منطقه، کانال لانگ شوسه را ساخت و آب را به چاگون هدایت نمود. از دیگر کارهای مهم او ساختن پل سنگی باهه و ایجاد سیستم آبیاری بر روی شش رودخانه بود که از نظر علمی، یک پروژه ی آبیاری کامل و جامع می باشد.14 از شاه کارهای اقتصادی و عمرانی سید اجل، ساختن سد سُن قوآبا(Songhuada) می باشد که آن را بر روی رودخانه ای ایجاد نمود که همواره طغیان داشت و برای مردم مشکلات فراوانی به وجود می آورد. وی با ایجاد این سد و زه کشی اراضی زیر سد، هم از طغیان رودخانه و وارد شدن خسارت فراوان به مردم جلوگیری نمود، و هم آب شرب و کشاورزی منطقه را تأمین کرد. امروزه نیز همان سد قدیمی با تکنولوژی جدید در محدوده ای وسیع تر بازسازی شده و علاوه بر تأمین آب کشاورزی منطقه، آب شرب شهر کان مِنگ (Kunming) را که شهری بزرگ است تأمین می نماید. پس از مرگ سید اجل جنازه ی، وی را بر روی تپه ای در کنار همان سد دفن نمودند. امروزه مردم چین با بازدید از تأسیسات سد و مزار سید اجل به او ادای احترام می نمایند. تمام این تلاش ها، که برای امنیت و اقتصاد منطقه از اهمیت بالایی برخوردار بود موجب تحول در منطقه کان مِنگ گردید و آن را به قطب اقتصادی، سیاسی و فرهنگی منطقه تبدیل نمود که این ویژگی تا به امروز باقی مانده است. 5. توسعه تجاری

سید اجل به عنوان بخشی از یک سیاست کلی که برای ارتقای تجارت و اقتصاد منطقه دنبال می کرد، توسعه در ارتباطات به ویژه روابط تجاری با خاورمیانه و آسیای مرکزی را مورد توجه قرار داد. در این خصوص، ارتباط با ایران از جایگاه خاصی برخوردار بود. حکام مغول که بر بیش تر بخش های آسیا حکومت می راندند، به ویژه قوبلای خان، از ورود دانشمندان، پزشکان، تجار و متخصصین ایرانی و عرب که موجب رشد و توسعه ی منطقه می شد استقبال می نمودند.15 اقبال آشتیانی در کتاب تاریخ مغول می گوید: قوبلای خود را با آداب و سنن چینی ها وفق داد، وی شهر پکن قدیم را به عنوان پایتخت خود برگزید و از ورود دانشمندان، صنعتگران و سایر متخصصین به آن منطقه استقبال نمود. یکی از مسائل قابل توجه آن عصر، برقراری روابط با تجّار ایرانی و عرب بود.16 بین چین و غرب خط ارتباطی ایجاد شد، که این خود اقدام مهم دیگری در آن عصر بود.17 به منظور ارتقای تجارت در داخل چین نیز سیستم حمل و نقل منطقه، متحول گردید. برای رسیدن به این منظور راه های خشکی و آبراه ها توسعه یافت و به گفته اسکرایبرز این یکی از برجسته ترین موفقیت های سلسله ی یونن است.18 6. کاهش مالیات

سید اجل، هم زمان برای رشدِ درآمد منطقه و حکومت، و کاهش اخذ مالیات از مردم، تلاش نمود. این عمل موجب شد که مردم از امکانات بیش تری برخوردار شوند و قدرت تولید بیش تری کسب نمایند. مردم نسبت به کار و تلاش خود و زمینی که در اختیار داشتند ارزش قائل شدند و در نتیجه ی افزایش تولید، سهم حکومت هم افزایش یافت و از طرفی ثبات منطقه افزایش یافت و قدرت اقتصادی ناحیه بالا رفت. در خصوص این مورد آقای لی کینگ شنگ می گوید:

شمس که در مدیریت جامعه ی مدنی متخصص بود به خوبی رابطه ی بین کاهش بار مالی از دوش مردم با تقویت ثبات منطقه را درک کرده بود و برای افزایش ثبات، از فشار مالیات بر مردم کاسته بود.19 7. نشر اولین اسکناس

در زمان مدیریت سید اجل برای اولین بار در تاریخ چین، اسکناس رواج یافت 20 در صورتی که قبل از آن مبادله ی کالا به کالا رایج بود. سید اجل یک سیستم مالی ابداع نمود که برای اولین بار در تاریخ چین، پایه ی سیاست تجاری امپراتور گردید.21 برخی از منابع تاریخی این ابداع را به قوبلای خان منتسب می نمایند22 اما از آن جا که در آن زمان وزیر وی و مدیر امور مالی آن کشور سید اجل بود، این عمل را می توان به او نسبت داد. گذشته از این، منابع تاریخی دیگری وجود دارد که این اختراع را به خود سید اجل نسبت می دهند.23

این خدمت و فعالیت های بی شمار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مثل: توسعه ی شبکه ی جاده ای و ایجاد سیستم پستی،24 نمونه هایی از تلاش خستگی ناپذیر سید می باشد که امکان مطرح کردن آنها به طور مفصل در این مقاله وجود ندارد اما نام و یاد سید را در تاریخ چین جاودانه نموده است. 8. آموزش عمومی و تربیت افراد کار آمد

شخصیت والای سید اجل به منظور دگرگون کردن منطقه از جهات مختلف، اولین مدرسه را در استان یونن افتتاح نمود.25 دلیل این امر این بود که شمس الدین و نیز امپراتور نسبت به نقش تعلیم و تربیت در تحول دراز مدت منطقه واقف بودند. البته تعلیم در آن مدارس بر اساس آیین کنفوسیوس بود که بیش تر مردم آن ناحیه پیرو آن بودند. بعدها شمس الدین مدارس بیش تری ایجاد نمود و حتی به منظور عمومی ساختن آموزش و گسترش آن، در روستاها نیز مدارسی ساخت.26 تا قبل از زمان سید آن گونه که محمود یوسف می گوید:

در منطقه مدرسه ای وجود نداشت و اولین مدرسه ی استان یونن در زمان سلسله ی یونن به دست سید اجل افتتاح شد و شمس الدین بچه ها را به شرکت در آن ترغیب می نمود.27

وی شخصاً دو معلم را برای تدریس در اولین مدرسه دعوت نمود. سپس برای تدریس نجوم، تاریخ و طب مدارسی ایجاد کرد و امر تعلیم و تعلم را در منطقه دگرگون ساخت.

وی به عنوان مدیر عالی حکومت قوبلای خان، برای جذب دانشمندان و متخصصین خارجی به ویژه از ایران، جهان عرب و آسیای میانه تلاش نمود. اطبای ایرانی، داروهای جدید را به چین بردند و ساختن بیمارستان به سبک ایرانی را رایج نمودند. یک معمار ایرانی در طراحی شهر مرکزی تاتو در سال 1267 میلادی آنها را یاری نمود. جمال الدین، منجم ایرانی رصدخانه ای در مرکز ساخت و ابزار جدید مطالعات نجومی 28 را به چین برد. اسماعیل و علاءالدین، دو مهندس مسلمان برای ساختن سلاح، به چینی ها کمک نمودند. این ها همه نمونه هایی از رشد علمی چین در زمان سید اجل می باشد. هم چنین مأمورینِ توانایی را برای عملی ساختن اهداف خود تربیت نموده و آنها را به کار گماشت.

وی به خوبی آگاه بود که برای تعمیق صلح و امنیت، وحدت ملی و ثبات و ارتقای سطح زندگی مردم، به متخصصین و مردم بومی نیاز دارد. مردم منطقه از طبقات اجتماعی مختلف و افراد توانا از اقلیت های مختلف دینی و قومی در مناصب مختلف اداری به کار گرفته شدند. این خود موجب تعمیق رابطه ی بین شمس الدین و مردم و از سوی دیگر راهی برای تربیت هر چه بیش تر افراد کارآمد برای مدیریت جامعه به شمار می رفت. از طرف دیگر در زمان قوبلای خان رابطه ی علمی بین چین و دیگر بخش های جهان ارتقا یافت. تاریخ نگاری، سفر نامه نویسی و نگارش زندگی نامه رایج گردید. پرودین در این مورد می گوید:

وی موجب ارتقای علم و هنر در جامعه ی چین شد، دانشمندان، نقاشان، معمارها و مهندسین از سراسر جهان دعوت شدند.29

مسافرین خارجی به ویژه از منطقه ی خاورمیانه و اروپا راهی چین شدند و هنگام بازگشت به وطنِ خود، اخبار مربوط به چین را به مناطق خود منتقل می نمودند. آثار آنها؛ منابع تاریخی شناخت سایر ملل نسبت به چین، آداب و رسوم مردم آن و وضع سیاسی - اجتماعی آن سرزمین به شمار می رود. از افرادی که به چین سفر نمودند و بعدها، آثارشان به عنوان منابعِ شناخت چین، استفاده شد مارکوپولو می باشد.

هم چنین در این زمان ادبیات به ویژه شعر و درام مخصوصاً به زبان چینی توسعه یافت. فعالیت های اجتماعی سید اجل، اقدام او به تربیت مدیران کارآمد، نقش وی در توسعه ی سرمایه گذاری و اقتصاد منطقه، توجه به آموزش و توسعه ی مدارس، چگونگی برخورد با اقلیت های مختلف و طرف داران آنها و صبر و تحمل در مقابل مخالفان و گروه های مخالف، زمینه را برای رشد اخلاق و توسعه ی ارزش های اخلاقی در بین مردم مهیا نمود. ساختن مساجد و معابد و دعوت از دانشمندان دینی نیز به این مهم کمک کرد. عوامل گسترش اسلام در منطقه و نقش سید در آن

اسلام گرچه مدت ها قبل از زمان سید اجل در اولین قرن دوره ی اسلامی وارد چین شد، اما تا زمان سید، نه اسلام دارای اهمیت بود و نه مسلمانان یک اقلیت مذهبی به شمار می رفتند. در این زمان بود که مسلمانان به صورت انبوه به چین مهاجرت کردند.30 اسلام در حد اقلیتی مهم گسترش یافت و مسلمانان جایگاه خود را در آن جامعه کسب نمودند. از نظر تاریخی، اصولاً رشد اسلام به این زمان بر می گردد.31 اکنون عوامل این رشد و تحول را به طور مختصر بررسی می نماییم. 1. نقش شمس الدین

شمس الدین شخصیتی استثنایی بود. وی از نسل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله یک شخصیت دانا و سیاستمدار بود، و از مسائل سیاسی و اجتماعی آگاه بود و می دانست چگونه با اوضاع روبه رو شده و با آن برخورد کند. وی مسلمان بود و احکام آن را به کار می بست اما به پیروان سایر ادیان و اقوام احترام می گذاشت. او در منطقه ی یونن دست به ساختن مسجد زد و هم زمان یا خود برای پیروان آیین کنفوسیوس معبد ساخت و یا اجازه ی ساخت آن را برای انجام شعائر دینی شان صادر نمود.32 وی موقعیت اجتماعی مسلمانان را ارتقا بخشید؛ اما مدیران خود را بر اساس قابلیت و استعداد، و با صرف نظر از آیین و نژادشان انتخاب می نمود. در مورد نقش سید اجل در گسترش اسلام رافائل ایزرائیلی می گوید:

سید اجل برای نشر اسلام تلاش زیادی انجام داده، اما پسر وی ناصرالدین که در سال 1292 حاکم شنسی (Shensi) بوده است مهم ترین عامل به شمار می رود.33

این شیوه ی سید اجل در اداره ی امور، راه را برای رشد اسلام هموار نمود و موقعیت مسلمانان را ارتقا بخشید. دولان در این مورد می گوید:

از تمام آهونگ هایی 34 که در این مورد سؤال می شد، پاسخ می دادند که اسلام برای اولین بار، توسط سید اجل عمر شمس الدین حاکم استان یونن، پس از فتح چین به دست مغول ها، در منطقه مطرح شد و گسترش یافت.35

بنابراین، گفته ها و نوشته های پیرامون سید اجل ما را به این نکته رهنمون می سازد که وی نقش بسیار مهمی در گسترش اسلام در آن منطقه داشته است. او بدون ایجاد نگرانی در پیروانِ سایر ادیان، موجب ارتقای موقعیت مسلمانان بوده است. در این رهگذر و با وجود شرایط مناسب، مسلمانان توانستند موقعیت خود را بهبود بخشیده، حوزه ی اسکان خود را توسعه داده و به منطقه ی جنوبِ چین نفوذ کنند. 2. دیدگاه قوبلای نسبت به ادیان

عموماً مغول ها و حکام آنها صحرانشین و دور از مدنیت و زندگی مدنی بوده اند. شاید هیچ قبیله ی دیگری در توحش، قتل، غارت و تخریب در مناطقی که اشغال می کرد به پای آنها نرسد.36 این رفتار وحشیانه از سوی آنها در بیش تر مناطقی که به تصرف آنها در می آمد مشاهده شده است. ایران، ماوراءالنهر، روسیه و چین همه شاهد این رفتار غیر مدنی بوده اند، هر چند وضع چین کمی بهتر از سایر مناطق بوده است. در عین حال مغول ها به مرور زمان دریافتند که صرفاً از راه نظامی قادر به اداره ی امور نمی باشند و در مدیریت مدنی جوامع خود هم هنری نداشتند. بنابراین کم کم شروع به کمک گرفتن از افراد بومی و دادن برخی پست ها به آنها و ارزش نهادن به سنت های جوامعِ تحت سلطه ی خود نمودند. به مرور زمان آداب و رسوم و فرهنگ و آیین مردم مناطق مختلف، در حکام مغول نفوذ کرد. از طرفی هم، آنها دارای مذهب، دین و فرهنگ سنتی و تاریخی محکمی نبودند تا برای حفظ آن تلاش نمایند. این خلأفرهنگی و دینی مغول ها،موجب می شد که آنها به زودی تحت تأثیر فرهنگ قوم مغلوب قرار گیرند؛ اما چون این فرهنگ و دین جدید در اندیشه ی آنها تثبیت نشده، نسبت به دین خاصی تعصب نداشتند و تا آن جا که به حاکمیت آنها آسیب نمی رساند آن را تحمل می کردند.37 در چنین شرایطی فضا برای رشد ادیان و مذاهب مختلف باز بود.

تأثیرپذیری مغول ها از شرایط موجود در بلاد مختلف تا جایی پیش رفت که حکام مغول در مناطق مختلف، آیین ادیان متفاوتی را پذیرفتند. برای مثال می توان از آباقاخان، هولاکوخان و ارغون خان نام برد که بودایی بودند اما در مناطق تحت نفوذ خود با مسیحیت رابطه ی خوبی داشتند. آنها در مناطق مسیحی نشین تعارض چندانی با مسیحیت نداشتند و در ایران نیز همین شرایط مشاهده می شود. برخی از حکام مغول به اسلام گرویدند؛ سلطان محمد خدابنده، سلطان محمود غازان و ابوسعید بهادرخان را می توان از این گروه برشمرد. منوچهر مرتضوی در تحلیل مسائل عصر ایلخانی می گوید: مشهور است که حاکمان مغول در ایران، به اسلام و در آسیای میانه به آیین نستوری گرویدند.38

آنها نه تنها در ایران به اسلام گرویدند، بلکه گفته می شود که این خود عاملی برای اضمحلال آنها بوده است؛ زیرا به تدریج که اسلام بیش تر در وجود ایلخانان رسوخ می کرد، اگر فرمان خانِ بزرگ، برخلاف اسلام می بود، آنها از وی فرمان برداری نمی کردند و این به مرور زمان موجب ضعف حاکمیتِ خان بزرگ بود، و در نتیجه به نابودی سلطه ی آنها انجامید.39

گفته می شود در بین حکام مغول، قوبلای خان به رغم این که در بین قومی وحشی رشد کرد اما روشن فکرترین آنها بوده است.40 او مشهور به تسامح دینی و تحمل ادیان مختلف بود و در زمان او نهادهای دینی بودایی، تاتوئی، نستوری و اسلامی از مالیات معاف بودند.41 این امر اگرچه به خاطر مصالح سیاسی و تحکیم پایه های قدرتِ خود بوده است و قوبلای خان پیرو آیین کنفوسیوس یا حداقل طرف دار آن بوده، اما با طرف داران سایر ادیان با مدارا رفتار می کرد و به خاطر مصالح اقتصادی و سیاسی، از ورود مهاجرین از آسیای میانه و جهان اسلام به چین استقبال می نمود. وی رابطه ی چین و ایران را ارتقا بخشید که در نتیجه، دانشمندان، پزشکان، منجمین، تجار و مردم عادی از جهان اسلام به سوی چین مهاجرت نمودند. پی آمد آن، توسعه ی جامعه ی مسلمانِ چین بود. حتی تعداد مسلمانان مهاجر تا حدی بود که آنها در مناطقی که اسکان می گزیدند، آبادی یا شهر جدیدی می ساختند.42 آنها نه تنها در چین ساکن شدند بلکه به زودی شهروند چین محسوب شده و دیگر مهاجر به شمار نمی آمدند. 3. نقش خود مسلمانان

یکی دیگر از عوامل تقویت جایگاه مسلمانان چین، سیاستی است که خود آنها اتخاذ نمودند. آنها بدین منظور، دست به اقدامات متعددی زدند که پذیرشِ بخشی از فرهنگ چین، ازدواج با دختران چینی، حفظ رابطه ی خود با سنن و آیین اسلامی و کسب موقعیت اجتماعی در جامعه ی چین و در حاکمیت، بعضی از اقدامات آنها است.

در زمان حاکمیت سلسله ی یونن دسته های بزرگی از مسلمانان از مناطق مختلف، عازم چین شدند، اما همه دارای یک نقطه ی مشترک بودند: کشور آنها به اشغال مغول ها در آمده و اموال آنها غارت شده بود و اکنون در شرقِ عالم زمینه ای مناسب برای زندگی آنها وجود داشت که برای زندگی آنها مناسب بود. آنها راهی بسیار طولانی برای رسیدن به این منطقه پیموده بودند43 و لذا به فکر بازگشت به وطن خود نبوده بلکه در اندیشه ی سکونت دائمی در آنجا بودند. آنها برای تأمین این هدف تلاش نمودند تا رابطه ی خود را با مردم چین، مستحکم نمایند. از طرفی هم ورود مسلمانان و مهاجرت آنها به چین، با هجوم مغول ها متفاوت بود. در حالی که هجوم مغول ها به هر منطقه، وحشت، تخریب و قتل و غارت را در پی داشت.44 آشنایی مسلمانان با مردم چین نه تنها به رشد علمی و تکنولوژی چین می انجامید بلکه موجب شناخت بیش تر و متقابل چین و سایر ملت ها از یکدیگر بود.

مسلمانان هم چنین با اقامت در چین و ازدواج با دختران چینی رابطه ی خود را با آنان محکم تر نمودند.45 نتیجه ی دیگری که بر توسعه ی ارتباطات بین این دو ملت مترتب می گشت، درک متقابل و عمیق تر بود که به نوبه ی خود، زمینه را برای پذیرش و تحمل بیش تر مسلمانان فراهم می نمود. مسلمانان با ارائه ی خدمات علمی و فنی به مردم چین زمینه را برای ادامه ی حیات خود در چین آماده می نمودند. رسابی در مقاله ی اسلام در چین پس از نقد و بررسی دوره ی حاکمیت مغول در چین و برشمردن مشکلاتی که آنها برای مردم چین ایجاد نمودند، به آثار حضور مسلمانان در چین اشاره می کند و می گوید: نه مغول ها و نه چینی ها نمی توانند نقش مسلمانان، در توسعه ی چین را انکار نمایند.46

نویسندگان مسلمان نیز تلاش نمودند امکان زندگی صلح آمیز بین مسلمانان و پیروان سایر ادیان را نشان دهند. مسلمانان در این زمان خود را با فرهنگ چین و شیوه های زندگی چینی تطبیق داده و در همین حین نیز به حفظ هویت دینی خود توجه بسیار نشان دادند. آنها علی رغم داشتن موقعیتی برجسته در امپراتوری، به خوبی آگاه بودند که مغول ها روزی به ناچار از چین بیرون خواهند رفت، لذا آنها با مردم چین برخوردی صمیمی و محبت آمیز داشتند تا بتوانند جایگاه خود را بین مردمِ اصیل منطقه حفظ نمایند.47 هم چنین آنها رابطه ی محکم خود را با اصول و مبانی اعتقادی خویش حفظ نمودند و ام القرای اسلام و مرکز حاکمیت اسلام برای آنها بسیار محترم بود، و خود را به آن متعلق می دانستند به طوری که گاهی که در منطقه، شرایط نامطلوب پدید می آمد، عده ای به سرزمین اجدادی خود یعنی بلاد اسلامی باز می گشتند.48 عوامل موفقیت سید اجل

سید اجل یک سیاستمدار و مدیر موفق بود، اما موجبات موفقیت او در آن برهه از زمان و در آن منطقه، چه بوده است؟ وی با این که شخصی غیر بومی بود توانست جایگاه خود را در جامعه ی چین باز نماید و شخصیتی جاوید و تاریخی شود که این برای ما از اهمیت خاصی برخوردار است. اکنون به طور مختصر عوامل و اسباب این پدیده را مورد بررسی قرار می دهیم: 1. ضعف حکام مغول در مدیریت جامعه

مغول ها جنگ جویان ماهری بودند و در امور نظامی به سرعت پیشرفت های قابل ملاحظه ای کسب نموده و در مدت نسبتاً کوتاهی موفق به فتح کشورهای متعددی شدند. با این وجود، آنها با اصول اداره ی جامعه ی مدنی آشنایی چندانی نداشتند. بنابراین به ناچار برای اداره ی سرزمین های اشغالی، از عناصر غیر مغول و بعضاً از افراد بومی کمک می گرفتند.49 به گفته ی دیوید مرگان مورخ و تحلیل گر تاریخ مغول، ما هیچ نهاد مدنی عصر مغول را نمی یابیم که اصالتاً متعلق به خود آنها باشد.50 بلکه تمام نهادهای مدنی که در امپراتوری مغول ثبت شده از جوامع تحت اشغال آنها گرفته شده است. البته قوبلای موفق ترین و روشنفکرترین امپراتور مغول محسوب می شد که با اصول حاکمیت آشنایی بیش تری داشت. با این وجود او هم محتاج افراد محلی بود تا در اداره ی امور او را یاری نمایند. بر این اساس بسیاری از مردم چین و افراد غیر مغول در اداره ی امور سیاسی و اجتماعی آن جا به خدمت گرفته شده بودند.

بسیاری از مسلمانان آن زمانِ چین، در زمره ی افرادی شمرده می شوند که امور اجتماعی را در دست گرفته و منشأ خدماتی به جامعه ی چین شدند. سید اجل یک نمونه از آنها می باشد.51 2. سیاست مغول ها در به کارگیری عناصر غیر بومی

گرچه مغول ها افراد خشن، جنگ جو و به دور از مدنیت و رفتار اجتماعی بودند، اما به زودی تحت تأثیر فرهنگ اجتماعی مردم مناطق مختلف قرار گرفته، شیوه های مدیریتی آنها را به کار بسته و خود را با محیط تطبیق دادند. به گفته ی پرودین فرهنگ مردمِ مغلوب، در روحیه ی اشغالگران مغول دگرگونی ایجاد کرد و این تغییر شیوه های رفتاری مغول ها را به دنبال داشت. کم کم آنها از قتل عام مردم دست کشیدند؛ و به دنبال تخریب شهرهای تصرف شده نبودند بلکه به تصرف شهرها و اداره ی آنها می اندیشیدند.52 از طرفی آنها می دانستند که به تنهایی در اداره ی امور سرزمین ها توفیقی ندارند و برای جبران این ضعف، برخی از مدیران خود را از بین افراد غیر بومی انتخاب می نمودند، زیرا مغول ها به آنها بیش تر اعتماد داشتند تا به مدیران بومی آن مناطق. سید اجل یک مدیر غیر بومی بود که با مردم منطقه، رابطه ی صمیمی داشت و نیز قابل اعتماد بود. وی در زمان حاکمیت تایزنگ به عنوان استاندار سه استان تعیین شد53 و کار خود را با دقت و موفقیت انجام داد و اعتماد امپراتوری را جلب نمود و راه را برای ارتقای خود به مقامات بالاتر هموار کرد. مردم نیز به خاطر ویژگی های اخلاقی وی، رفتار خوب و صمیمی اش با آنها، و غیر مغول بودن او، رابطه ای صمیمی با وی داشته و با او همکاری می کردند. 3. دیدگاه حکام مغول نسبت به مسلمانان به ویژه سادات

همان گونه که گفته شد امپراتوران مغول پس از اشغال سرزمین ها و شهرها، به مرور زمان تحت تأثیر فرهنگ و آداب و سنن مردمِ مغلوب قرار گرفتند. از جمله ی آداب و رسومی که تأثیر بسیاری بر آنها گذاشت فرهنگ اسلام بود. در آغاز حمله ی مغول، شهرهای مختلفی تخریب و غارت شد و مردمان بی شماری به قتل رسیدند و تا قبل از سال 1250 میلادی تمام مناصب کلیدی در اختیار خود مغول ها بود. اما بعدها برخی از مناصب مدیریتی به مسلمانان واگذار شد که در این میان می توان از جوینی، رشیدالدین همدانی،54 خواجه نصیرالدین و افراد دیگری نام برد که در دربار مغول دارای موقعیت و نفوذ خاصی بودند. البته در بسیاری از موارد هم قدرت را در اختیار اشخاص غیر محلّی قرار می دادند. این سیاست، در چین بیش تر به کار می رفت. آنها مناصب زیادی را به ویژه در امور مالی و مالیاتی به مسلمانان واگذار کردند. شاید علت آن، هم اعتماد به مسلمانان بود و هم به این دلیل که با دخالت نداشتن مستقیم مغول ها در این امور از میزان تنفر چینی ها نسبت به خودشان می کاستند. مسأله ی مورد توجه دیگر، دیدگاه امپراتوری مغول نسبت به سادات، یعنی نوادگان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است. سادات، نوادگان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هستند، و نزد مردم مسلمان از موقعیت خاصی برخوردارند. از گذشته مردم نسبت به آنها بسیار احترام می نهادند و مناصب مهم اجتماعی را در اختیار آنها قرار می دادند. در منطقه ی بخارا شخصی که از خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله بود، موقعیت خانوادگی برجسته ای داشت و به موقعیت اجتماعی بزرگی نایل می شد و او را سید اجل می نامیدند. در آغاز حمله ی مغول، آن گاه که ایران به دست آنها اشغال شد، همه ی مردم از پیر و جوان، عام و عالم هدف آنها قرار گرفته و بسیاری در سمرقند، هرات، مرو و نیشابور به دست آنها به قتل رسیدند. اما سادات به زودی جایگاه اولیه ی خود را باز یافتند، به طوری که هنگام حمله ی سپاه مغول به بخارا که به معنی مرکز علم می باشد،55 چنگیز به آنها دستور داد تا به سادات آسیبی نرسانند. سپس مانگوقاآن در حمله ی سپاهش به غرب ایران، از همین سیاست پیروی کرد و هولاکو نیز همان شیوه را برگزید. البته اتخاذ چنین سیاستی عوامل خاص خودش را دارد.

اولین عامل این که مغول ها پس از پیروزی های وسیع اولیه ی خود، که به فکر ماندن و حکومت در مناطق تحت اشغال خود افتادند، سعی کردند آداب و رسوم، سنن، اعتقادات و مقدّسات مردم را مورد هتک قرار نداده و مردم را علیه خود نشورانند. سادات هم که از فرزندان پیامبرصلی الله علیه وآله و از نسل حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بودند در بین مسلمانان از جایگاه خاصی برخوردار بوده و مورد احترام عموم مردم بودند و تعرض به آنها می توانست موجب بدبینی مردم نسبت به مغول ها و قیام علیه آنها شود. از طرفی، احترام و دادن برخی مناصب به آنها موجب تسلّی عموم مردم و آرامش آنها بود. بنابراین خان های مغول شیوه ی احترام و تکریم آنها را در پیش گرفتند و برخی مناصب را به آن ها واگذار نمودند.

عامل دوم، این که مقدس شمردن قومی خاص از مردم، در بین مغول ها نیز وجود داشته است و خودِ چنگیز در میان مغول ها از چنین خاندانی بوده و مردم نسبت به آنها با احترام، عزت و تقدیس برخورد می نموده اند.56 وجود چنین شرایطی در بین مغول ها شبیه به آن چه در جامعه ی اسلامی وجود داشت، خود زمینه را برای احترام و تکریم سادات فراهم می کرد. شاید علت دیگر این باشد که سید اجل که از نسل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و از فرزندان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام بوده، در آن زمان با حاکمیت وقت ایران رابطه ی خوبی نداشته و از صحنه ی مسائل سیاسی و اجتماعی ایران کنار گذاشته شده بود و با مغول ها تنش زیادی نداشته است. لذا مغول ها هم وقتی برای اداره ی امور کشورها به دنبال اشخاص غیر مغول بودند به افرادی از قبیل سید، اعتماد بیش تری داشتند تا اشخاصی که قبل از حمله ی مغول دارای مقامات سیاسی و حکومتی بودند و لذا قدرت را، به آنها واگذار می نمودند.

تمام این عوامل دست به دست هم داده و زمینه را برای ورود سید اجل به صحنه ی فعالیت های اجتماعی - سیاسی آماده نمود. پس از آن بود که سید، راه رشد و ارتقا را پیمود. 4. توان مدیریتی بالای سید اجل

سید اجل فردی توانا و با استعداد بود. این توان بالا به او کمک می نمود تا به مرور زمان مناصب بالاتری کسب نماید. رفتار همراه با رأفت او با مردم، و نیز تجربه ای که در هر مرحله کسب می کرد برای رشد او مؤثر بود. برای اثبات توانایی بالای سید اشاره به اقداماتی که وی قبل از رفتن به استان یونن و در آغاز شروع به کار در آن استان انجام داده، قابل ملاحظه می باشد.

وی قبل از ورود به منطقه، مشکلات اساسی آن را به طور عمیق مورد مطالعه قرار داد و راه حل آنها را نیز بررسی نمود. پس از ورود به منطقه، دولت غیر نظامی خود را معرفی نمود و نظامیان را از مصدر امور اجتماعی کنار گذاشت. به گفته ی محمود یوسف نویسنده ی مسلمان چینی، هنگام ورود سید به استان یونن، منطقه نیاز به تحولات اساسی داشت تا مدیریت جامعه دگرگون شود.

به منظور حل مشکلات موجود، سید اجل دستور انفکاک حاکمیت دولتی را در نهادهای مدنی از حاکمیت نظامیان در ارگان های نظامی صادر نمود، امور مدنی را به سیاستمداران و اندیشمندان سپرد و امور نظامی را به فرماندهان نظامی واگذار کرد.57 افراد محلّی دارای توان مدیریتی را با صرف نظر از طبقه ی اجتماعی یا دینی آنها به کار گماشت. از طرفی هم، پادگان های نظامی خارج شهر را مستحکم نموده و نظامیان را به پایگاه های خود فرستاد که این، هم موجب آرامش نظامیان، بود - چون می دیدند موقعیت آنها محفوظ مانده - و هم موجب دل گرمی مردم که می دیدند حل و فصل امور مدنی آنها در اختیار خودشان قرار داده شده است.

وی در مدت حاکمیت در استان یونن رابطه ای بسیار گرم و صمیمی با مردم داشت،مردم به آسانی می توانستند با او ملاقات نمایند و مشکلات خود را به او برسانند. وقتی مردم نزد او می آمدند و به او هدیه می دادند، او هم هدیه های بیش تری به آنها می داد.58 وی انتقاد دیگران را تحمل می کرد و با مخالفینش با ملایمت برخورد می کرد. خلاصه این که به علت داشتن استعداد ذاتی مدیریتی بالا، توانست موجبات رضایت مردم منطقه و نیز امپراتور را فراهم سازد و شرایط مطلوب برای ترقی بیش تر خود را فراهم آورد.59 5. صداقت و وفاداری سید و تأثیرپذیری او از مکتب اسلام

و سرانجام اینکه سید اجل قبل از این که یک ایرانی بخارایی باشد، یک مسلمان و از نسل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله محسوب می شود. وی شدیداً متأثر از تعالیم اسلامی بود که بر اساس آنها، وفاداری، صداقت و وفای به عهد، بیش ترین ارزش و اعتبار را به خود اختصاص داده اند.

شمس الدین هم نسبت به مردم و هم نسبت به حکام، امانت دار بود. لذا مسؤلیت های مهمی به او واگذار شد که به خوبی از عهده آنها برآمد. $$

منابع:

- الاحسایی، ابن ابی جمهور، غوالی اللئالی (قم، انتشارات سید الشهدا، 1362).

- اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول از حمله چنگیز تا روی کار آمدن دولت تیموری (تهران، شرکت انتشاراتی امیر کبیر، 1348).

- امیدوارنیا، محمد جواد، «تعلیمات اسلامی در چین»، مجله مطالعات آسیای میانه و قفقاز، ش 26 (تابستان 1379).

- ایزرائیلی، رافائل، مسلمانان چین، رویارویی دو فرهنگ، ترجمه ی حسن تقی زاده توسی (مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1368).

- بارتلد، و. و، چین و ترکستان گزیده مقالات تحقیقی، ترجمه ی کریم کشاورز (تهران، نشر سپهر، 1358).

- جوینی، علاءالدین عطاملک، تاریخ جهانگشا (تهران، نشر بهمن، 1355).

- راچویلتز، ایگو، فرستادگان پاپ به دربار خان بزرگ، ترجمه ی مسعود رجبیان (تهران، نشر تصویر، 1358).

- سابقی، علی محمد، یادی از سید اجل عمر شمس الدین استاندار ایرانی عصر مغول در استان یونن - چین، خبرنامه فرهنگی چین.

- ساندرز، ج. ج، تاریخ فتوحات مغول، ترجمه ی ابوالقاسم حالت (شرکت انتشاراتی امیرکبیر، 1359).

- طاهری امین، زهرا، چین (تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1381)،

- عاشوری، داریوش، نگاهی به سرزمین، تاریخ، جامعه و فرهنگ چین (تهران، اسناد فرهنگی آسیا برای UNESCO، 1371).

- عباسی، جواد، سادات در دوره مغول، «فصلنامه تاریخ اسلام»، سال سوم، ش 12 (زمستان 1381).

- عطاردی، الشیخ عزیزالله، مسند الامام الرّضا(ع)، (مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، 1367).

- فیتز جرالد، سی، پی، تاریخ فرهنگ چین، ترجمه ی اسماعیل دولت شاهی (تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1370).

- کرجسی، جوسلو، تمدن آسیا و خاورمیانه، ترجمه ی خسرو قادری (تهران، نشر همشهری، 1379).

- گروسه، رنه، امپراتوری صحرانوردان، ترجمه ی عبدالحسین میکده (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1353).

- لینسونغ، یحیی، «السید الجلیل شمس الدین» بناء الصین، (12 دسامبر 1979م).

- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار (بیروت، مؤسسة الوفاء، 1983).

- مرتضوی، منوچهر، مسائل عصر ایلخانی (تهران، موسسه انتشارات آگاه، 1370).

- مرگان، دیوید، مغولها، ترجمه ی عباس مخبر (تهران، نشر مرکز، 1372).

- همدانی، رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، تحقیق محمد روشن و سایرین (تهران، نشر البرز، 1373).

- یوسف، محمود، «السید شمس الدین السیاسی المسلم البارزفی تاریخ الصین» الشخصیات الاسلامیة البارزة فی الصین (هنگ کنگ، 2003).

- یون. فن جینگ، فرهنگ اسلامی و ایرانی در چین، ترجمه ی محمد جواد امیدوارنیا (تهران، نشر بین المللی هدی).

- یی. جمال الدین بایشو، نقش مسلمانان چین در تمدن، ترجمه ی محمد علی حسینی، مجله مشکوة، 54 - 55 (بهار و تابستان 1377).

- Chan, Hok-Ian )Kublai Khan( The Mcgraw-Hill Encyclopedia of World Biography. 3791.

- Hartnan. )Muhammadianis in China( Encyclopedia of Religion and Ethnic, 5191.

- Israeli, Raphael. "Al-Sin" Encyclopedia of Islam. 7991.

- Livang, v.l. China. London: Macdonald & Co. LTD.

- Prawdin, Michael. The Mongol Empire, Its Rise & Legacy. trans. Eden & Cedar Paul. London: Alien & Unwin LTD. 0491.

- Quingsheng, Li. A Biography of Sayyid Ajall Omer Shams Al-Din, trans. Li Danihe. Yunnan University Press.

- Rossabi, Morris. )Islam in China( the Encyclopedia of Religion. 7891.

- Scriber"s Sons, Charles. The Ageless Chinese. New Yourk: Library of Confrence, 5691

- Taylor, George E. )Chinese History( Chamber"s Encyclopedia. 1691.

$$پی نوشت ها: 1. دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی - دانشگاه فردوسی. 2. ج. ج. ساندرز، تاریخ فتوحات مغول، ص 242. 3. محمد جواد امیدوارنیا، «تعلیمات اسلامی در چین»، مطالعات آسیای میانه و قفقاز، 26، ص 95 - 115. 4. زهرا طاهری امین، چین، ص 38. 5. ساندرز، همان، ص 136. 6. لی کینگ شنگ، زندگی نامه ی سید اجمل عمر شمس الدین، ص 62. 7. رشیدالدین فضل الله همدانی، جامع التواریخ، ص 914. 8. ایگر دوراچویلتز، فرستادگان پاپ به دربار خان بزرگ، ص 159. 9. و. و. بارتولد، گزیده ی مقالات تحقیقی، «چین و ترکستان، ص 14. 10. هارتمن، دایرة المعارف دین و اقوام، «آئین محمدی در چین»، ج 8، ص 888 - 895. 11. موریس روسابی، دایرة المعارف ادیان، «اسلام در چین»، ج 7، ص 377 - 390. 12. لی کینگ شنگ، همان، ص 62. 13. چارلز اسکرایبرز سان، عصر بی پایان چین، «یونن»، ص 258. 14. موریس روسابی، همان، ص 380. 15. داریوش عاشوری، نگاهی به سرزمین تاریخ، جامعه و فرهنگ چین، ص 36. 16. عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول از حمله چنگیز تا روی کار آمدن حکومت تیمور، ص 162. 17. جرج ای تیلر «تاریخ چین» دایرة المعارف چمبرز، ج 3، ص 449 - 483. 18. اسکرایبرز سان، همان، ص 262. 19. لی کینگ شنگ، همان، ص 42. 20. ساندرز، همان، ص 163. 21. رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ترجمه، عبدالحسین میکده، ص 490. 22. همان. 23. ساندرز، همان، ص 163. 24. هک لن چن «قوبلای خان» دایرة المعارف مک گروهیل، ج 9، ص 268 - 272. 25. یحیی لین سونغ «السید اجل شمس الدین»، بناءالصین، ص 15 - 19. 26. کینگ شنگ، همان، ص 130. 27. محمود یوسف، الشخصیات الاسلامیة البارزة فی الصین، «السید شمس الدین السیاسی المسلم البارز فی تاریخ الصین»، ص 4. 28. موریس روسابی، همان، ص 384. 29. مایکل پرودین، امپراطوری مغول، ظهور و میراث آن، ص 342. 30. لینسونغ، همان، ص 14 - 15. 31. هارتمن، همان، ص 381. 32. کینگ شنگ، همان، ص 55. 33. رافائل ایزرائیلی، دایرة المعارف اسلام، «الصین»، ج 9، ص 616 - 625. 34. برگرفته از کلمه ی فارسی آخوند. 35. ایزرائیلی، مسلمانان چین، رویارویی دو فرهنگ، ص 119. 36. سی پی فیتز جرالد، چین، تاریخچه فرهنگی، ص 491. 37. منوچهر مرتضوی، مسائل عصر ایلخانی، ص 185. 38. همان، ص 210. 39. همان، ص 271. 40. وی ال لیوانگ، چین، ص 76. 41. جرسلو گرجسی، تمدن آسیا و خاورمیانه، ترجمه حسین قدیری، ص 312. 42. اقبال آشتیانی، همان، ص 162. 43. فنگ جبن یوئن، فرهنگ اسلامی و ایرانی، ترجمه محمد امیدوارنیا، ص 18. 44. فیدز جرالد، همان، ص 481. 45. اسلام در چین، درسهایی از مکتب اسلام، ش 5 (تابستان 1379) ص 52 - 57. 46. رسابی، دایرةالمعارف ادیان، ص 377 - 390. 47. «اسلام در چین»، درسهایی از مکتب اسلام، ش 5، تابستان 1379، ص 52 - 58. 48. ایزرائیلی، همان، ص 121. 49. عاشوری، همان، ص 35. 50. دیوید مرگان، مغولها، ترجمه عباس مخبر، ص 134. 51. جمال الدین بای شوبی، سهم مسلمانان چین در تمدن، محمد علی حسینی، مشکوة، ص 51 - 63؛ ساندرز، همان، ص 162؛ مروین، همان، ص 563. 52. پرودین، ص 323. 53. لی کینگ شنگ، همان، ص 3. 54. دیوید مرگان، همان، ص 133. 55. علاءالدین عطا ملک جوینی، تاریخ جهانگشا، ج 1، ص 76. 56. جواد عباسی، «سادات در عصر مغول»، فصلنامه ی تاریخ اسلام، ش 12، ص 75 - 88. 57. محمود یوسف، همان، ص 2. 58. لی کینگ شنگ، همان، ص 24. 59. علی محمد سابقی، «یادی از سید اجل عمر شمس الدین» خبرنامه ی فرهنگی چین، ص 40 - 49.

نظر شما