مهندسی فرهنگی ؛ طراحی مسیر توسعه
نویسنده:محمد بهشتی نژاد
منبع:روزنامه قدس
در آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، نگاهی از درون و بیرون متوجه این امر بود که جهت گیری انقلاب یا به تعبیر دیگر اولویت درجهت گیری انقلاب به کدامین سمت خواهد بود؟
این درخواست مبتنی بر فضای فکری دوران انقلاب بود که تکیه گاه ذهنی و فکری نخبگان آن زمان عمدتاً از رسوبهای دو نحله فکری جریانهای چپ و راست، برگرفته از مکاتب لیبرالیستی وسوسیالیستی نشأت می گرفت. اما آن چیزی که در معادله تفکرات مکاتب بشری و مادیگری نمی گنجد، جهت گیری انقلابهای ایدئولوژیک آن هم ازجنس الهی آن است. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی با تکوین و ایجاد خود تغییر اساسی در نظامهای سیاسی موجود و مورد قبول دنیا ایجاد کرد و الگویی جدید بنا نهاد که در چارچوب تقسیم بندیهای موجود قرار نمی گیرد.
در تفکر منتج از انقلاب اسلامی، فرهنگ به عنوان مقوله ای صرفاً ذهنی و جدا از دیگر شقوق زندگی بشر تلقی نمی شود؛ بلکه فرهنگ ظرفی است که مظروف آن تمام زوایای زندگی انسان را اعم از اقتصاد، سیاست و... در بر می گیرد و از آن جا که گذشته ملتهای تحت ستم یا عقب نگه داشته شده حکایت از آن دارد که سیطره قدرتهای استکباری بر تمامی اموال این قبیل کشورها و از جمله بر فرهنگ آنها صورت گرفته است و ایران نیز مستثنا از این موضوع نبوده، رهبر کبیرانقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)، فرآیند اصلاح یک مملکت را اصلاح فرهنگ آن دانسته و با تأکیدهای فراوان، همواره تلاش وافری درجهت گیری، سیاستگذاری و اجرای این امور داشتند و بر این اعتقاد بودند که «تا فرهنگ یک مملکت اصلاح نشود و ملتها از نظر فرهنگی به باور قلبی برای رشد و توسعه نرسند، گام بیهوده بر می دارند». بنابراین دستور امام(ره) جهت تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی و پس از آن شورای عالی انقلاب فرهنگی، دقیقاً در همین راستا صورت گرفت. اما با گذشت 27 سال ازعمر انقلاب اسلامی، با واکاوی در عملکرد نهادهای سیاستگذاری و یا اجرایی در حوزه فرهنگ، شاهد فراز و نشیب و گاه انحراف در حیطه اجرا و عمل هستیم که حکایت از حلقه گمشده ای به نام «اعتدال فرهنگی» دارد...
زوایای اعتدال فرهنگی
اگرصرفاً اعتدال فرهنگی را درحیطه اجرا و سیاست فرهنگی جستجو کنیم، بی شک اقدامی سطحی صورت گرفته است. برای یک نظام آرمان گرا که چشم انداز،اهداف و پس از آن سیاست اجرایی فرهنگی استخراج می شود، ضرورتاً باید اعتدال در چشم انداز و هدفگذاری و سیاستگذاری و سپس حیطه اجرایی صورت گیرد تا تعادل وهمگونی یا همگرایی فرهنگی به وجود آید .
وقتی صحبت از اعتدال در هدفگذاری می شود، یعنی ابتدا باید نقطه آسیب پذیری را در جایگاه هدف رصد کرده باشیم . چه بسا هدفگذاری مبتنی بر آرمان صورت نگرفته باشد و این از اولین مراحل خروج از اعتدال فرهنگی است لذا تناسب بین اهداف و آرمان از اهمیت بالایی برخوردار است.
بعد از استخراج آرمانها، مرحله ترسیم چشم انداز و افق فرهنگی باید مشخص گردد. دراین مرحله، شناخت صحیح فرصتها وتهدیدهای فرهنگی مطرح است که امری بسیار ضروری است .
زاویه دیگر درمبحث اعتدال فرهنگی، انتخاب واستخراج اهداف است. شاید بتوان به جرات گفت اگر از دو گروه فرهنگی جامعه سؤال شود اهداف فرهنگی نظام چیست، پاسخ روشنی نتوانند ارائه دهند؛ زیرا هدف را کسی ترسیم می کند که به حرکت تهاجمی فرهنگی اعتقاد داشته باشد نه گروهی که مرعوب فرهنگ غرب شده اند و نه گروه دوم نیز که آرمانها را آن قدر قدسی می پندارند که هرگز حاضر به زمینی کردن آن نیستند. درحالی که آرمانهای مقدس ضرورتاً باید به هدف تبدیل شوند تا بشریت بتواند نقشه خود را پیدا کند و بر اساس آن حرکت نماید.
یکی دیگر از زوایای اعتدال فرهنگی، سیاستگذاری فرهنگی است.اتخاذ سیاست توسعه ناموزون وعدم اتخاذ یک ارتباط سیستمی بین حوزه های مختلف فرهنگی، ازجمله اشتباهات نابخشودنی است .
براساس رویکرد سیستمی، برای تعیین رابطه بین بخشهای مختلف جامعه، آن را به چهار بخش فرهنگ، اجتماع، سیاست واقتصاد تقسیم می کنند که به منزله چهار خرده نظام عمل می کنند. در این زمینه، نظام اقتصادی به انطباق و سازگاری با محیط می پردازد. نظام سیاسی وظیفه تعیین اهداف جامعه را برعهده دارد و افراد جامعه این اهداف را همراهی می کنند. نظام اجتماعی بر وحدت وهماهنگی جامعه تأکید دارد و از طریق قواعد و هنجارها به اهداف می پردازد. نظام فرهنگی هم معطوف به حفظ الگوهای فرهنگی و ارزشهای فرهنگی فراگیر در تمام خرده نظامها از یک سو وهدایت نهادهای فرهنگی و دینی و ارزشهای فرهنگی عمومی است، لذا چهار بخش فوق در یک رابطه وتعامل ارگانیک با یکدیگر قرار دارند .
زاویه دیگر در اعتدال فرهنگی بعد اجرایی آن ونهادها وسازمانهای متولی است .
نبود اعتدال در بخشهای گذشته بیشتر در این حیطه ظاهر می شود زیرا مفاهیم، دراین حوزه به مصادیق مبدل می شوند و بعد کیفی فرهنگ دراین بخشها به کمیت، علائم ونشانه ها تبدیل می گردد.
از این رو، اعتدال دربرنامه ریزی و اجرا ازمهمترین اولویتهای این بخش است و اگربرای این موضوع اهمیت ویژه قائل شویم، باید به جرات بگوییم مدیریت فرهنگی را به خوبی انجام داده ایم .
دیدگاههای خارج از زاویه اعتدال، با تغییر پی در پی مدیران، تلاش دارند این بخش از فرهنگ را به زعم خود دچار تحول نمایند، در حالی که این گونه نیست. در ابتدای انقلاب تصور بر این بود که اگر مدیران متعهد و یا مدیران مشخص بر این بخش حاکم شوند، تحول فرهنگی صورت می گیرد؛ ولی گذر زمان به خوبی نشان داد که مسأله به این راحتی هم نیست، زیرا توسعه فرهنگی مجموعه ای ازمدیریت، ساختار ونهاد و روش و ابزار است که باید در یک برنامه جامع به آن نگریسته شود، در حالی که تفکری جامع نگر حاکم بر مدیریت فرهنگی نبود. برهمین اساس، پیوند حوزه و دانشگاه یا پیوند علوم و ارزشها در حد یک کار شکلی و نه محتوایی و صرفاً به صورت شعاری به روند خود ادامه می دهد. نتیجه اینکه اعتدال فرهنگی باید به عنوان یک فرآیند از حیطه آرمان، چشم انداز و اهداف مشروع وارد و در مرحله سیاستگذاری و برنامه ریزی شده و در نهایت مدیریت فرهنگی ساری و جاری شود .
راهکارهای اعتدال فرهنگی
الف)مهندسی فرهنگی
به نظر می رسد یکی از راهبردهای اساسی که مقوله فرهنگ را در مجرای اساسی خود قرار می دهد و در واقع چشم انداز فرهنگی نظام محسوب می شود، مهندسی فرهنگی است؛ واژه ای که در سال 1381 از سوی مقام معظم رهبری در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت .
مهندسی فرهنگی کشور در واقع طراحی و تدوین یک مسیراست . مسیری برای توسعه یافتن و توسعه ای که رنگ و بوی تکامل بشری از آن متصاعد می شود . به عبارت دیگر، مهندسی فرهنگی تدوین راهی است برای خروج از وضع موجود و نیل به اهدافی که از درون آرمانها، زمینی و عینی شده است .
تجربه فرهنگی سالهای گذشته و اکنون کشور نشان می دهد که تغییر و جابجایی مدیران فرهنگی بر اساس تصمیمات سلیقه ای و با نگاه جزیی در حوزه فرهنگ باعث شده تا فرهنگ کشور در مسیری مشوش و ناکجا آبادی،از اهداف و آرمانها دور بماند و از سویی راه را بر هرگونه ارزیابی و نقد اصولی نیز بندد. بنابراین، فرهنگ کشور نیازمند برنامه ای جامع، مدون و قابل وصول است که بتواند تمام حوزه های سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ را دریک نگاه سیستمی دربر بگیرد و این برنامه چیزی جز « مهندسی فرهنگی » نیست. بنابراین، وقتی صحبت از نگاه سیستمی به موضوع می شود، در واقع تاکید بریک نگاه اعتدالی است . همان گونه که گفته شد، فرآیندی که درمهندسی فرهنگی طی می شود، ابتدا سرنوشت وشناخت نسبت به آرمانهاست و درمرحله بعد تبدیل آرمانها به چشم انداز وسپس به اهداف و در نهایت سیاستگذاری، برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی است .
برخی، پیش نیازمهندسی فرهنگی را رصد فرهنگی می دانند. رصد فرهنگی یعنی دیده بانی کردن فضای فرهنگی کشور و یا نوعی مسأله یابی ومساله سنجی فرهنگی که باید در سطوح مختلف با لحاظ مقاطع زمانی گذشته، حال و آینده پی گیری شود. در واقع، تا شناختی ازمحیط داخلی و خارجی صورت نگیرد، تاثیرگذاری یا تأثیر پذیری این دو محیط بر هم صورت نمی گیرد.
مقام معظم رهبری مهندسی فرهنگی کشور را با عنوان مهمترین تکلیف و کار درجه اول شورای عالی انقلاب فرهنگی ذکر می کنند و می فرمایند: « یکی از مهمترین تکالیف یا در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است، یعنی مشخص کنیم که فرهنگ ملی،فرهنگ عمومی و حرکت عظیم درون زا و صیرورت بخش و کیفی بخشی که اسمش فرهنگ است و در درون انسانها و جامعه به وجود می آید،چگونه باید باشد، اشکالات و نواقصش چیست و چگونه باید رفع شود،کندی ها و معارضاتش کجاست ؟ مجموعه ای لازم است که اینها را تصویر کند و بعد مثل دست محافظی، هوای این فرهنگ را داشته باشد ...»
از جمله محورهای کاری که معظم له توجه شورای عالی انقلاب فرهنگی را به آن جلب نمودند «فرهنگ ملی» است. از دیدگاه ایشان، فرهنگ یک ملت منشا عمده تحولات آن ملت و جریانی دو سویه است؛ یعنی هم تاثیرگذار است و هم تأثیر پذیر. اما از فرهنگ مهمتر، فرهنگ ملی است؛ زیرا فرهنگ ملی عاملی است که یک ملت را به رکود و خمودی یا تحرک و ایستادگی، صبر و حوصله یا پرخاشگری و بی حوصلگی، اظهار ذلت در تقابل با دیگران و یا احساس غرور در مقابل دیگران به تحرک و فعالیت تولیدی و یا به بیکاری و خمودی تحریک می کند .
یکی دیگر از انتظارهای ایشان، اصلاح جهت گیری غلط فرهنگی در کشور است که در ذیل مهندسی فرهنگی کشور باید صورت گیرد.
معظم له در حرکتی بسیار شفاف، شورای عالی انقلاب فرهنگی را به عنوان قرارگاه مقدم فرماندهی فرهنگی به دو قسم یا دو بخش سازماندهی و در نهایت جهت دهی تقسیم می نمایند: یکی عقبه فکری وعلمی که ضرورتا باید مطالعه و کارهای علمی و فکری درآنجا صورت گیرد، مانند دانشگاهها و حوزه های علمیه و دوم خط مقدم اجرایی که عبارتند از: دولت، مجلس و مجمع تشخیص مصحلت نظام و حتی دستگاه قضایی کشور. ایشان توجه شورا را از چهار وزارتخانه مربوط به تمام دستگاهها معطوف می نمودند، به گونه ای که تمام زوایای کشور حتی زندان و کیفیت آن را نیز دربرمی گیرد و این همان نگرش سیستمی واعتدالی به موضوع فرهنگ است که باید در مهندسی فرهنگی به آن توجه شود .
از جمله نکات دیگر که باید در مهندسی فرهنگی بر آن تأکید داشت، عبارتند از: آسیب شناسی فرهنگی، ایجاد وحدت در ساختارهای فرهنگی و یا نزدیک کردن ساختار ها به یکدیگر،نزدیک کردن روشها، هدف گذاری آرمانها و حتی تمایز بین هدف و آرمان برای ارزیابی کار فرهنگی، ایجاد آشتی و هماهنگی میان مهندسی فرهنگی ومهندسی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و شفاف کردن تکیه گاه امور فرهنگی به ایدئولوژی و جهان بینی .تصویر مهندسی فرهنگی به عنوان یک پروسه نه یک پروژه ،استخراج فرهنگ آرمانی ازعالم ذهنی و آوردن آن به عالم عینی ،هماهنگ سازی نظامهای موجود (سیاست، اقتصاد، فرهنگ واجتماع) با فرهنگ دینی ،ارزشها ،باورها واعتقادات و ...
ب) پالایش فرهنگی از مظاهر غرب
از جمله راهکارهای اعتدال فرهنگی علاوه بر صیانت از مرزهای فرهنگی، پالایش فرهنگ کشور از اضافات و آلودگیهای فرهنگ و مظاهر غرب است. رهبر معظم انقلاب در این خصوص می فرماید: «ما در زمینه فرهنگی برای اینکه بتوانیم در برابر تهاجم سیل آسای فرهنگ غربی که ازصد سال پیش یا زودتر علیه ما شروع شده وهمچنان ادامه دارد بایستیم و مقاومت کنیم و آن را پس بزنیم، احتیاج داریم به آن مظاهرغلطی که از آن فرهنگ بر ما تحمیل کردند بتازیم، یعنی احتیاج به یک تهاجم فرهنگی داریم و فکر می کنم این کار به سیاستگذاری همه جانبه پخته سنجیده احتیاج دارد و شورای عالی انقلاب فرهنگی بهترین جایگاه و بهترین مرجع است برای این که بتواند یک چنین سیاستگذاری را بکند »
ج) نظارت در بعد حکومتی
راهکار دیگری که به اعتدال فرهنگی می انجامد، بعد نظارتی در امور فرهنگی است که بیشتر به مدیریت اجرایی و حکومت بر می گردد. همان گونه که در ابتدای بحث اشاره شد، در پاسخ به دو دیدگاه افراط و تفریط در عرصه فرهنگ، مقام معظم رهبری نه معتقد به سیاستهای باز و بدون قید و بند است و نه معتقد به سیاست حصار و قالب گیری خاص. لذا راه حل پیشنهادی در این عرصه عبارت است از اینکه «درمقوله فرهنگ، رفتار حکومت باید دلسوزانه و مثل رفتار باغبان باشد، باغبان به هنگام نهال می کارد، به هنگام آبیاری می کند، به هنگام هرس می کند، به هنگام سمپاشی می کند و به هنگام هم میوه چینی. باید فضای فرهنگی کشور را باغبانی کرد؛ یعنی مسؤولانه و با دقت این مقوله را دنبال کرد » ایشان وظیفه حکومت را اینگونه بیان می دارند:« عبارت است از نظارت هوشمندانه، متفکرانه، آگاهانه، مراقبت ازهرزروی نیروها وهرزه رویی علف هرزها، هدایت جامعه به سمت درست، کمک به رشد ترقی فرهنگی افراد جامعه .... ما نه معتقد به ولنگاری و رهاسازی هستیم که به هرج و مرج خواهد انجامید و نه معتقد به سختگیری شدید، اما معتقد به نظارت، مدیریت، دقت دربرنامه ریزی وشناخت درست از واقعیات هستیم »
مقام معظم رهبری در پاسخ به مدعیان تفکر لیبرالی و آزادی می فرمایند :« نمی شود ما میدان را رها کنیم تا دیگران هر کاری که می خواهند بکنند،امروز همان کسانی که ادعای آزادی می کنند و دم از لیبرال بودن می زنند، پیچیده ترین و دقیق ترین شیوه کنترل را بر روی فرهنگ کشورهای خودشان بلکه سراسر دنیا، اعمال می کنند وسعی دارند که فرهنگ خود را به کشورهای دیگر منتقل و تزریق کنند.»
ایشان یکی از بهترین اشکال مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن را توجه مسؤولان حکومتی به بعد نظارتی می دانند و تاکید می کنند:
« در قبال هجمه ای که امروز وجود دارد نمی شود بیکار نشست و نظارت را از دست داد، بایستی با دقت مراقب رفتار و حرکت فرهنگی جامعه بود و برای آن برنامه ریزی کرد، این یکی از مهمترین وظایف حکومت است و حق بزرگی است که مردم بر گردن حکومت دارند،حق رشد فضیلتها و پیشرفت در زمینه معنویات، این حق را باید حکومت ایفا کند . این مطلب مهمی است که باید برایش برنامه ریزی و فکر شود و راه های اثرگذاری بر روی فرهنگ عمومی مردم و رشد فضایل شناخته شود. »
نگرش جامع به فرهنگ باعث می شود دستگاههای اجرایی از اقدام ناهمگون و یا جزیره ای نجات یابند و همگی در راستای اهداف کلان حرکت نمایند. مردم نیز در استقبال یا اعتراض به مباحث فرهنگی با متولیان متعدد مواجه نیستند، بلکه می توانند مطالبات فرهنگی خود را از مجرای لازم پیگیری نمایند.
منابع
1- امام و انقلاب فرهنگی، تهران: جهاد دانشگاهی دانشگاه تربیت معلم، 1361 .
2-رفیع پور، فرامرز، توسعه و تضاد، تهران: دانشگاه شهید بهشتی،1376 .
3- دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، انقلاب فرهنگی از دیدگاه امام خمینی (ره)، تهران 1360 .
4- عادل، حداد، تهاجم فرهنگی، قم: نشر برگزیده، 1374 .
5- مصاحبه ها(مجموعه مصاحبه های مقام معظم رهبری)، تهران: سازمان مارک فرهنگی انقلاب اسلامی،1368
6- مصباح یزدی، محمد تقی ،تهاجم فرهنگی، قم: مؤسسه امام خمینی(ره)،1378 .
مؤسسه فرهنگی اندیشه، تسامح آری یا نه؟،تهران،نشر خرم، 1377 .
نظر شما