موضوع : پژوهش | مقاله

راهبران راه‌ اندیشه

منبع:روزنامه رسالت
« ژوزف‌ ماک‌ کاپ»‌ در کتاب‌ «عظمت‌ مسلمین‌ در اروپا» مى‌ نویسد: «مسلمین‌ نخستین‌ کسانى‌ بودند که‌ علم‌ روانشناسى‌ را اختراع‌ کردند.» و نیز مى‌ نویسد: « دانشمندان‌ و بزرگان‌ ایران‌ نشان‌ دادند هنگامى که‌ اروپا در خواب‌ نادانى‌ و توحش‌ مانده‌ بود، ایران‌ به‌ آن‌ مرتبه‌ و مقامى‌ رسید که‌ عقاید و افکار قرن‌ بیستم‌ از آن‌ پدیدار گردید.»
به‌ جرات‌ مى‌توان‌ گفت‌ مسلمانان‌ پایه‌ علوم‌ را چنان‌ ریختند که‌ کاوشهاى‌ جدید اروپاییان‌، همه‌ مبتنى‌ بر آن‌ استانکار زحمات‌ دانشمندان‌ و بزرگان‌ علم‌ و فسلفه‌ پیش‌ از اسلام‌ و بعد از آن‌ در کشورهاى‌ دیگر اعم‌ از غرب‌ و شرق‌ نشانه‌ ساده‌ انگارى‌ و نادانى‌ است‌ زیرا خداوند سبحان‌ نعمت‌ عقل‌ و حقیقت‌ جویى‌ را به‌ همگان‌ ارزانى‌ داشته‌ است‌ و از هرکس به‌ میزان‌ بهره‌اش‌ از دانش‌ و زحمتش‌ در راه‌ اعتلاى‌ حیات‌ معقول‌ بشرى‌ باید قدر دانى‌ شود. لیکن‌ مخالف‌ این‌ نظریه‌ هستیم‌ که‌ سهم‌ بسیار چشمگیر مسلمان‌ها وفرهنگ‌ آنها دراین‌ راه‌ به‌ سادگى‌ و ناجوانمردانه‌ به‌ فراموشى‌ سپرده‌ شود. یکى‌ از بزرگترین‌ خیانتهایى‌ که‌ در چند دهه‌ اخیر در حق‌ امت‌ اسلامى‌ اعمال‌ شده‌ است‌، القاى این‌ عقیده‌ به‌ مسلمانان‌ بوده‌ که‌ مهد تمدن‌ و علم‌ و فلسفه‌ و مدنیت‌ و آزادگى‌ ،غرب‌ است‌ و شرق‌ بویژه‌ کشورهاى‌ اسلامى‌ وامدار آنها هستند، به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ که‌ اکثریت‌ طبقه‌ باسواد جامعه‌ اسلامى‌، دانشمندان‌ و فلاسفه‌ دست‌ چندم‌ غربى‌ را مى‌شناسند و کتابهایشان‌ رامى‌خوانند و به‌ آن‌ افتخار مى‌کنند؛اما نه‌ از دانشمندان‌ وبزرگان‌ و فلاسفه‌ گذشته‌ امت‌ اسلامى‌ خبر دارند و نه از‌ اندیشمندان‌ ومتفکران‌ و فلاسفه‌ امروز.
نگاهى‌ به‌ بالندگى‌ علم‌ درمیان‌ مسلمانان
«دلامبر» اعتراف‌ مى‌ کند که‌ «مسلمین‌ قرنها استاد علوم‌ و فنون‌ ملل‌ اروپا بودند .» و «واشنگتن‌ ارومینگ‌» مى‌ گوید:«کاخ‌ تمدن‌ ما را دستهاى‌ تواناى‌ با علم‌ و فن‌ مسلمین‌ بنا نمود و ملل‌ اروپایى‌ و مسیحى‌ هرکجا باشند مدیون‌ مسلمین‌ اند.»
«ویل‌ دورانت»‌ معتقد است‌:«دنیاى‌ اسلام‌ ،در جهان‌ مسیحى‌ نفوذهاى‌ گوناگون‌ داشت. ‌ اروپا از دیار اسلام‌ ،غذاها ، شربتها و داروها و درمان‌ ،اسلحه‌ و نشانه‌ هاى‌ خانوادگى‌ ،سلیقه‌ و ذوق‌ هنرى‌،ابزار و رسوم‌ صنعت‌ و تجارت‌ و قوانین‌ و رسوم‌ دریانوردى‌ را فرا گرفت‌ و غالبا لغات‌ آن‌ را نیز از مسلمانان‌ اقتباس‌ کرد.»حتى‌ ساختن‌ حمام‌ ، بیمارستان‌ ، داروخانه‌ ، مدرسه‌ و امورى‌ چون‌ بهداشت‌ و شهرسازى‌ و علم‌ دامپزشکى‌ و حمایت‌ از حیوانات‌ و بسیارى‌ امور دیگر را از مسلمین‌ یاد گرفتند. شایسته‌ است‌ اشاره‌اى‌ هر چند کوتاه‌ و مجمل‌ به‌ این‌ همه‌ عظمت‌ داشته‌ باشیم‌ تامعلوم‌ گردد که‌ این‌ ادعاها دور از واقعیت‌ و حقیقت‌ نیست . «‌ ژوزف‌ ماک‌ کاپ»‌ در کتاب‌ «عظمت‌ مسلمین‌ در اروپا» مى‌ نویسد :«مسلمین‌ نخستین‌ کسانى‌ بودند که‌ علم‌ روانشناسى‌ را اختراع‌ کردند.» و نیز مى‌ نویسد :«دانشمندان‌ و بزرگان‌ ایران‌ نشان‌ دادند،هنگامى که‌ اروپا در خواب‌ نادانى‌ و توحش‌ مانده‌ بود، ایران‌ به‌آن‌ مرتبه‌ و مقامى‌ رسید که‌ عقاید و افکار قرن‌ بیستم‌ از آن‌ پدیدار گردید.» آرى‌ به‌ قول‌ جرجى‌ زیدان:توجه‌ خاص‌ اسلام‌ وپیشوایان‌ دین‌ نسبت‌ به‌ علوم‌ و دانش‌ بشرى‌ باعث‌ گردید علماى‌ اسلام‌، رشته‌ هاى‌ علوم‌ و دانش‌ را به‌ پانصد شعبه‌ برسانند و در همه‌ آن‌ علوم‌ نیز ابتکارات‌ وکشفیات‌ چشمگیرى‌ داشته‌ باشند. در زمینه‌ فلسفه‌، برهان‌ اثبات‌ خداى‌ فارابى‌ (متولد 872 م‌ ) به‌ سنت‌ توماس‌ آکوئیناس‌ (1225م‌ ) فیلسوف‌ ایتالیایى‌ رسید. همچنین‌ بیشتر افکار اسپینوزا (1663 م‌ ) وامدار ابن‌ سینا(985 م‌ )است.‌ دکارت‌ که‌ پدر فلسفه‌ اروپا نامیده‌ مى‌ شود شک‌ دستورى‌ خود را از شک‌ امام‌ محمد غزالى‌ (1059 م‌ )اخذ کرده‌ است. ‌ «من‌ مى‌ اندیشم‌ پس‌ هستم» ‌ او بر اساس‌ «من‌ مى‌ خواهم‌ پس‌ هستم» غزالى‌ است.‌ نظریه‌«شناخت»‌ کندى‌ (796 م‌ ) اولین‌ فیلسوف‌ مسلمان‌، پایه‌ مکتب‌ کانت‌ (1724 م‌ )است.‌ کندی9 ‌ قرن‌ پیش‌ از کانت‌ مى‌ زیست‌ و نظریه‌ شناخت‌ او مبتنى‌ برسه‌ منبع‌ است: ‌ حس‌ ،خیال‌ و عقل‌ که‌ این‌ هر سه‌ پایه‌ مکتب‌ کانت‌ و بسیارى‌ دیگر از فلاسفه‌ غربى‌ است.‌
در زمینه‌ ریاضیات‌ نیز ابتکار و علم‌ مسلمانان‌ اعجاب‌ برانگیز است.‌ اصولا فرهنگ‌ ریاضى‌ به‌ وسیله‌ کتاب‌ حساب‌ و جبر خوارزمى‌ (متوفی997 ‌ م‌ ) به‌ اروپا راه‌ یافت. ‌ بنیانگذار علم‌ مثلثات‌ ابن‌ جابر بتانى‌ (متوفی930 ‌م‌) بود. ابوالوفا مفهوم‌ تانژانت‌ و کتانژانت‌ و امور دیگرى‌ را در مثلثات‌ پدید آورد و معادلات‌ درجه‌ چهارم‌ را حل‌ نمود. درعلوم‌ دیگر مانند فیزیک‌، شیمى‌، زمین‌ شناسى‌، نجوم‌، هیئت‌، موسیقى‌، دامپزشکى‌، گیاه‌ شناسى‌، طب‌، تاریخ‌، جامعه‌ شناسى‌، فقه‌ و حقوق‌، علوم‌ غربیه‌، هنر، تفسیر، حدیث‌، جغرافیا، جانورشناسى‌، زیست‌ شناسى‌، روانشناسى‌، عرفان‌، کلام‌ و بسیارى‌ دیگر از علوم‌ نیز مسلمانان‌ پیشتاز بودند و به‌ جرات‌ مى‌توان‌ گفت‌ مسلمانان‌ پایه‌ علوم‌ را چنان‌ ریختند که‌ کاوشهاى‌ جدید اروپاییان‌، همه‌ مبتنى‌ بر آن‌ است.‌ هر چند بسیارى‌ از ابتکارات‌ و اختراعات‌ مسلمین‌ به‌ حساب‌ دانشمندان‌ اروپایى‌ و غربى‌ نوشته‌ شده‌ است‌ اما حقیقت‌ براى‌ همیشه‌ پنهان‌ نمى‌ماند. زمانى‌ که‌ اروپاییان‌ هنوز زمین‌ را مسطح‌ مى‌دانستند خوارزمى‌ و دستیارانش‌ نقشه‌ آسمان‌ و زمین‌ را ترسیم‌ نمودند وابوریحان‌ بیرونى‌ وابوسعید سجزى‌ سال‌ ها پیش‌ از گالیله‌ اعلام‌ کردند « زمین،‌ کروى‌ است». ‌ در زمینه‌ پزشکى‌ مسلمانان‌ به‌ گونه‌اى‌ پیشرفت‌ کرده‌ بودند که‌ علاوه‌ بر تشخیص‌ و درمان‌، بسیارى‌ از بیمار‌ها را جراحى‌ مى‌کردند. خودشان وسایل‌ جراحى‌ را ساخته‌ و داروى‌ بیهوشى‌ را در عمل‌ جراحى‌ مورد استفاده‌ قرار مى‌ دادند. «ابوالقسیس» ‌ ازاین‌ دسته‌ است.‌ در ادبیات‌، بسیارى‌ از شعرا و نویسندگان‌ غربى‌ تحت‌ تاثیر حافظ‌، سعدى‌، مولوى‌ و فردوسى‌ شعر سرودند و شاهکارهاى‌ ادبى‌ خلق‌ کردند. شاید جالب‌ باشد بدانیم‌ که‌ حتى‌ «دانیل‌ دوفو» کتاب‌ «روبینسون‌ کروزوئه» را‌ تحت‌ تاثیر کتاب‌ داستانى‌ خیالى‌ و فلسفى‌ «حى‌ بن‌ یقضان‌» ابن‌ طفیل‌ نوشته است.‌ غربیها، اذعان‌ دارند که‌ وزن‌ و قافیه‌ و ردیف‌ شعرى‌ را هم‌ ازمسلمانان‌ اخذ نموده‌اند و در موسیقى‌ نیز وامدار مسلمانان‌ هستتد که‌ هنوز هم‌ نام‌ برخى‌ آلات‌ موسیقى‌ آنها برگرفته‌ از اسامى‌ عربى‌ است.‌ «گوستاولوبون‌» مى‌نویسد:«کاغذ را مسلمانان‌ اختراع‌ کردند.»؛ «عباس‌ بن‌ فرنان‌» دستگاه‌ پرواز را اختراع‌ نمود و همچنین‌ ساخت‌ ساعت‌ زنگدار، کشف‌ وزن‌ مخصوص‌ بسیارى‌ از اجسام‌، کشف‌ کرویت‌ زمین‌ و حرکت‌ آن‌ به‌ دور خورشید، اظهار نظر درباره‌ مناطقى‌ که‌ چند ماه‌ شب‌ و چند ماه‌ روز است‌ (قطبین‌ )، راهنمایى‌ در کشف‌ آمریکا، بیضوى‌ بودن‌ مدار سیارات‌، اختراع‌ شیشه، آئینه‌، آونگ‌ و... از کارهاى‌ دیگر مسلمانان‌ است. ‌
در مورد هنر، «کریستى‌» اعتراف‌ مى‌ کند که« ‌ بیش‌ از هزار سال‌ اروپا با تعجب‌ به‌ هنرهاى‌ زیباى‌ اسلامى‌ نگاه‌ مى‌کرد و آنها را اشیاء خارق‌ العاده‌ مى‌ شمرد.» «ویل‌ دورانت‌» مى‌گوید: «برجهاى‌ بلند کلیساهاى‌ مسیحى‌ و برجهاى‌ ناقوس‌، مدیون‌ مناره‌ هاى‌ مساجد است.‌ در زمینه‌ مسائل‌ فرهنگى‌ واجتماعى‌ نیز وضع‌ به‌ همین‌ منوال‌ است.‌
«ژوزف‌ ماک‌ کاپ‌» معتقد است:‌ «عدم‌ تعصب‌ دیانتى‌ ، قوانین‌ محکمه‌ انسانى‌ و روحانى‌ ،اشاعه‌ علوم‌ و فرهنگ‌، آزادى‌ علمى‌، وسعت‌ کارهاى‌ خیریه‌، مقام‌ قانونى‌ زن‌، ملاحظه‌ بهداشت‌ همگانى‌ و پاکیزگى‌ از برجسته‌ ترین‌ مزایاى‌ تمدن‌ اسلامى‌ بود که‌ هفت‌ قرن‌ قبل‌ از اینکه‌ اروپایى‌ها در اندیشه‌ به‌ دست‌ آوردن‌ آنها بیفتند و درباره‌ آنها بکوشند مسلمین‌ تمام‌ آنها را دارا بودند.» امروز اندیشمندان‌ حقیقت ‌یاب‌ در ‌ سرزمین هاى اسلامى کم‌ نیستند که‌ در عین‌ حال‌ براى‌ اکثریت‌ جوامع‌ ناشناخته‌ مانده‌اند. امروز بزرگترین‌ فلاسفه‌ و دانشمندان‌ جهان‌ یا در کشورهاى اسلامى اند و یا از این‌ کشورها. «بریفولت»‌ اذعان‌ مى‌ دارد که‌ :«هیچ‌ جنبه‌اى‌ از نمود ترقى‌ اروپا نیست‌ که‌ تاثیر قطعى ‌فرهنگ اسلامى در آن نباشد.»
 

نظر شما