خانواده و نقش آن در ابراز مهرورزی
نویسنده:شعله سبزواری
منبع:روزنامه رسالت
اشاره:
جامعه بشرى بافت و ترکیبى از روابط گوناگون دارد و دوستى و محبت جزیى از زندگى اجتماعى آنان محسوب مىشود. چگونگى این روابط در سعادت و رفاه و ترقى و تکامل زندگى اجتماعى انسانها سهم بسزایى دارد و از آنجا که قانونگذار اسلام به زیست اجتماعى و روابط بین افراد اهمیت فراوان داده است نگارنده در نظر دارد به تجزیه و تحلیل این روابط و چگونگى تاثیر آن در زندگى اجتماعى بپردازد. در این مقاله سخن از پیوندى نیرومند و موثر به نام رابطه دوستى و محبت در خانواده به میان مىآید که بسیار بااهمیت و سازنده است و اگر در چارچوب درست به کار نرود ویران کننده است، در این مقاله از کتابها و منابع مختلف استفاده شده و انشاءالله براى تمام طبقات جامعه مفید بوده و در راه رشد و ترقى آنان موثر باشد؛
روش محبت
هیچ روشى چون روش محبت در تربیت آدمى موثر نیست و مفیدترین روشهاى تربیت نیز با نیروى اعجابانگیز محبت کارایى پیدا مىکنند. نیروى محبت از نظر تربیتى نیروى عظیم و کارسازى است و بهترین تربیت آن است که بدین روش تحقق یابد. خداى سبحان پیامبر گرامىاش را به زینت محبت به تمامى مخلوقات آراسته بود و آن حضرت با چنین روشى در تربیت انسانها توفیق یافت. قرآن کریم مىفرماید:
“فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفرلهم.”
پس به لطف و رحمت الهى با آنان نرمخو و پرمهر شدى واگر تندخو و سخت دل بودى هر آئینه از پیرامونت پراکنده مىشدند. پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه.
سنت محبت
هستى به رحمت و محبت وجود یافته است و بر این مبنا تربیت مىیابد. وجود رحمت حق است و هر موجودى به سبب رحمت رحیمیه حق به کمال شایسته خود مىرسد. خداوند در سرشت هر موجودى عشق ذاتى سیر به سوى کمال خود را ایجاد کرده است و روش محبت در تربیت بر این حقیقت وجودى استوار است.
خداوند در قرآن مىفرماید:
“و رحمتى وسعت کل شی”. و رحمت من همه چیز را فرا گرفته است.
خداى رحمان درباره خود فرموده است:
“کتب و تکلم على نفسه الرحمه”.پروردگارتان مهر و رحمت را بر خود مقرر کرده است.
جهان آفرینش براساس رحمت و محبت سامان یافته است و بدان کمال مىیابد و پیامبراکرم(ص) جلوه تام رحمت و محبت الهى روش تربیتش بر رحمت و محبت استوار بود.
خداى متعال آن حضرت را چنین معرفى مىکند؛
“و ما ارسلناک الا رحمه اللعالمین”.و ما تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم.
رسول خدا(ص) مردمان را با محبت از رذایل دور ساخت و به فضایل آراست. از علی(ع) نقل شده است که از رسول خدا(ص) درباره روش و سنت آن حضرت پرسیدم، فرمود: “والحب اساسی” محبت بنیاد و اساس از روش و سنت من است. پیامبر اکرم(ص) با روش محبت توانست سرسختترین مردمان را متحول و منقلب سازد و به صفات الهى متصف نماید. “انس بن مالک” در توصیف آن حضرت چنین گفته است: “کان رسولالله(ص) من اشد الناس لطفا بالناس” رسول خدا(ص)بیشترین لطف و محبت را به مردم داشته است.
نقش محبت در تربیت
انسان به فطرت خود نیازمند محبت است و با هیچ چیز چون محبت نمىتوان آدمى را متحول ساخت و او را به سوى کمال سیر داد. محبت سرمنشاء تربیت نفوس و نرم شدن دلهاى سخت است، زیرا با هیچ چیز دیگر مانند محبت نمىتوان در دل آدمیان راه برد و دل ایشان را به دست آورد و آنان را از سرکشى و نادرستى و پلیدى بازداشت و به بندگى و راستى و درستى واداشت. به بیان استاد شهیدمطهری:
“تاثیر نیروى محبت و ارادت در زایل کردن رذایل اخلاقى از دل از قبیل تاثیر مواد شیمیایى بر روى فلزات است، مثلا یک کلیشه ساز با تیزاب اطراف حروف را از بین مىبرد نه با ناخن و یا سرچاقو و یا چیزى از این قبیل اما تاثیر نیروى عقل در اصلاح مفاسد اخلاقى مانند کار کسى است که بخواهد ذرات آهن را از خاک با دست جدا کند چقدر رنج و زحمت دارد؟ اگر یک آهنرباى قوى در دست داشته باشد ممکن است با یک گردش همه آنها را جدا کند، نیروى ارادت و محبت مانند آهن ربا صفات رذیله را جمع مىکند و دور مىریزد. به عقیده اهل عرفان، محبت و ارادت پاکان و کملین همچون دستگاه خودکارى خود به خود رذایل را جمع مىکند و بیرون مىریزد. حالت مجذوبیت اگر جا بیفتد از بهترین حالات است واین است که تصفیهگر و نبوغ بخش است.
هرکه را جامه زعشقى چاک شد
او زحرص و عیب کلى پاک شد
شادباش اى عشق خوش سوداى ما
اى طبیب جمله علتهاى ما
اى دواى نخوت و ناموس ما
اى تو افلاطون و جالینوس ما
جسم خاک از عشق برافلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
خوى آدمى و هویت انسانى او با محبت شکوفا مىشود زیرا محبت گوهر وجود آدمى را جلا مىدهد و زنگارهاى آن را مىزداید و چون اکسیرى انسان را متحول مىسازد و به انسان شور و شوق زندگى و قوت و قدرت پایندگى مىبخشد و به زندگى معنا مىدهد.
نقطه نورى که نام او خودى است
زیر خاک ما شرار زندگى است
از محبت مىشود پایندهتر
زندهتر سوزندهتر تابندهتر
از محبت اشتعال جوهرش
ارتقاى ممکنات مضمرش
فطرت او آتش اندوزد زعشق
عالم افروزى بیاموزد زعشق
محبت عاملى مهم در سلامت روحى و اعتدال روانى انسان است. استوارى شخصیت و سلامت رفتار آدمى تا اندازهاى زیاد به محبتى بستگى دارد که در زندگى مىبیند. محیط خانوادگى آکنده از محبت سبب تالیف عواطف و رشد فضایل در افراد مىشود و کسانى که در محیطى با محبت پرورش مىیابند، به ارجمندى مىرسند و مىآموزند دیگران را دوست بدارند و در اجتماع رفتارى انسانى داشته باشند. با گرماى محبت است که زندگى معنا مىیابد و استعدادهاى انسان شعله مىکشد وانگیزه تلاش و خلاقیت فراهم مىشود.
از محبت جذبهها گردد بلند
ارج مىگردد ازو تا ارجمند
بىمحبت زندگى ماتم همه
کاروبارش زشت و نامحکم همه
عشق صیقل مىزند فرهنگ را
جوهر آئینه بخشد سنگ را
اهل دل را سینه سینا دهد
با هنرمندان ید بیضا دهد
نقش محبت در تربیت کودکان
محبت در پرورش صحیح و متعادل جسم و جان کودک تاثیرات فراوانى دارد که در امور زیر خلاصه مىشود:
1- محبت براى انسان یک نیاز طبیعى است. چنان که انسان به آب و غذا نیاز دارد به محبت نیز نیاز دارد. انسان نفس خویش را طبعا دوست دارد و دلش مىخواهد که محبوب دیگران باشد. کودک بیش از بزرگترها به این امر نیاز دارد. کودک چندان توجهى ندارد که در کوخ زندگى مىکند یا در کاخ. به نوع لباس و غذاى خود نیز چندان توجهى ندارد اما در این جهت که محبوب دیگران هست یا نه؟ کاملا توجه و حساسیت دارد.
2- از آنجا که محبت چون یک نیاز طبیعى است وجود و عدم آن در تعادل و عدم تعادل روح تاثیر فراوانى دارد. کودکى که در محیط گرم محبت پرورش مىیابد روانى شاد و دلى آرام و بانشاط دارد. به زندگى امیدوار و دلگرم بوده و خود را در این جهان پرآشوب تنها و بىکس نمىداند تا به دنبال تعادل و آرامش نفسانى خویش را از دست بدهد. در پرتو محبت صفات عالى انسانی، عواطف و احساسات کودک نیز به خوبى پرورش مىیابد و نتیجه آن پرورش انسانى متعادل خواهد بود.
3- سلامت جسم و احساس محبوبیت در آرامش نفس موثر است. آرامش نفس نیز بدون شک در سلامت اعصاب و جسم تاثیر بسزایى خواهد داشت. جسم و جان کودکى که از محبتهاى گرم پدر و مادر اشباع مىشود و از آرامش نفسانى واعتماد برخوردار است بهتر از کودکى که فاقد چنین نعمت بزرگى است، رشد و پرورش نمىیابد.
4- کودک در محیط گرم محبت، اظهار محبت را از پدر و مادر یاد مىگیرد، خوش قلب، خیرخواه وانسان دوست بار مىآید. چون طعم شیرین محبت را چشیده در فرداى زندگى حاضر است این عمل را نسبت به دیگران انجام دهد. چنین انسانى وقتى بزرگ شد، همین اظهار محبت را نسبت به همسر، فرزندان، دوستان و معاشرین خود انجام خواهد داد. با محبتهاى گرم خود همه را شاداب مىگرداند و در مقابل از محبتهاى متقابل دیگران نیز برخوردار خواهد شد.
5- به محبت کننده علاقه پیدا مىکند. چون انسان حب ذات دارد، علاقهمندان خود را نیز دوست داشته و نسبت به آنان خوشبین مىشود. وقتى کودک مورد محبت پدر ومادر قرار گرفت، متقابلا به آنان علاقهمند مىگردد. پدر و مادر را افرادى قدرشناس، خیرخواه و قابل اعتماد مىشناسد و به حرف آنان بهتر گوش مىدهد. چنین پدر و مادرى بدون شک بهتر مىتوانند در تربیت صحیح فرزندان خویش موفق باشند.
6- اظهار محبت، کودک، را از ابتلا به عقده کمبود نفسانى و احساس حقارت مصون مىدارد. برعکس کودکى که از محبتهاى گرم پدر و مادر محروم بوده، با نیاز او درست اشباع نشده، در نفس خویش احساس محرومیت مىکند. نسبت به پدر و مادر و دیگران که او را دوست ندارند، عقده نفسانى پیدا مىکند. چنین انسانى در معرض هرگونه انحراف و فسادى خواهد بود. به عقیده بسیارى از دانشمندان اکثر تندخویىها، خشونتها، لجبازىها، زورگویىها، بدبینىها، اعتیادها، افسردگىها، گوشهگیرىها، ناامیدىها و ناسازگارىهاى افراد معلول عقده حقارتى است که در اثر محرومیت از محبت به وجود آمده است. در اثر این عقده حقارت ممکن است دست به دزدی، قتل نفس و یا طغیان بزند تا از پدر و مادر و مردمى که او را دوست ندارد انتقام بگیرد .حتى ممکن است خودکشى کند تا از وحشت دردناک محبوب نبودن نجات یابد.
دزدى و جنایت و طغیانهایى که به وسیله کودکان و نوجوانان و جوانان به وجود مىآید غالبا معلول همین عقده روانى مىباشد. بسیارى از کودکان و نوجوانى که از منزل و شهر و دیار خود فرار کردهاند انگیزه فرار خود را کم مهرى پدر و مادر دانستهاند.
در اثر همین کمبود محبت واحساس بىپناهى که دختر جوان در مقابل چند جمله مودتآمیز یک جوان فریبکار خود را مىبازد و تسلیم هوس بازىهاى او مىگردد و آینده خویش را تباه مىسازد. بنابراین اظهار محبت را مىتوان به عنوان یکى از عوامل مهم جلوگیرى از مفاسد اخلاقى اجتماعى معرفى نمود.از این مجموع چنین نتیجه مىگیریم که محبتهاى گرم پدر و مادر را مىتوان به عنوان یکى از عوامل مهم و موثر در تربیت دانست.از این رو دین مقدس اسلام که به مسائل تربیتى کاملا عنایت دارد، درباره محبت به کودکان توصیههاى فراوانى نموده است، براى نمونه:
امام صادق(ع) فرمود: “خدا بندهاش را به واسطه شدت محبتى که نسبت به فرزند خود دارد، مورد رحمت قرار مىدهد.”
و فرمود: “حضرت موسى از خداى متعال سوال کرد:افضل اعمال چیست؟ فرمود: دوست داشتن فرزندان از بهترین اعمال است، زیرا آفرینش آنان بر توحید است واگر مرگشان فرا رسید به رحمت من داخل بهشت خواهند شد.”
پیغمبراکرم(ص) فرمود: “کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربانى کنید و هرگاه که به آنان وعده دادید، به وعده خود عمل نمایید زیرا آنان شما را روزىدهنده خود مىدانند.” همچنین فرمود: “فرزندان خود را زیاد ببوسید زیرا در برابر هر بوسهاى درجهاى از شما در بهشت بالا مىرود که بین درجات آن به مقدار پانصد سال فاصله است.”
روایت شده: “مردى خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد: تاکنون هیچ کودکى را نبوسیدهام. وقتى بیرون رفت پیامبر به اصحاب فرمود:به نظر من این مرد اهل دوزخ مىباشد.”
پیامبر اکرم فرمود: “کسى که به کودکان ترحم نکند و به بزرگسالان احترام ننماید از ما نیست.”
امیرالمومنین(ع) در وصیت خود فرمود: “با کودکان مهربانى کن و احترام بزرگان را نگه دار.”
محبت به فرزند سیره رسول خدا و ائمه اطهار(ع) بوده است. علاقه شدید پیامبر نسبت به امام حسن و امامحسین(ع) معروف و مشهور است. براى نمونه: ابوهریره مىگوید:
رسول خدا(ص) حسن را مىبوسید. یک روز اقرع عرض کرد: من داراى ده فرزند هستم ولى تاکنون هیچیک را نبوسیدهام. پیامبر فرمود: کسى که به دیگران ترحم نکند مورد رحمت خدا قرار نخواهد گرفت.
براء بن عازب مىگوید: رسول خدا را دیدم که حسین را در آغوش گرفته بود و مىفرمود: خدایا من حسین را دوست مىدارم تو نیز او را دوست بدار.
ابن عباس مىگوید:
نزد رسول خدا بودم، در حالى که ابراهیم فرزندش را روى زانوى چپ و حسین را روى زانوى راست نشانده بود. گاهى ابراهیم را مىبوسید و گاهى حسین را، در همین حال جبرئیل نازل شد و از جانب خدا وحى آورد.
محبت به کودکان
انسان در مراحل اولیه زندگى و سالهاى نخستین به محبتى بیشتر نیاز دارد و تاثیر روش محبت در سازمان دادن به شخصیت کودک از هر روش دیگرى موثرتر است.
پیامبر(ص)در این باره چنین سفارش کرده است: “کودکان را دوست بدارید و به ایشان مهر ورزید و چون به آنان وعدهاى دادید، به وعده خود وفا کنید.”
بهترین وسیله براى رشد شخصیت، تلطیف عواطف ومحبت است ، خداوند بندگانش را به ابراز محبت تشویق کرده است . ازامام صادق ( ع) روایت شده است که فرمود :” خداوند به خاطر محبت انسان به فرزندش بدو رحمت مىکند“.این محبت باید در همه وجود جلوه داشته باشد ، چنانکه امام صادق ( ع) ازرسول خدا (ص) روایت کرده است که آن حضرت فرمود :” هرکه فرزندش راببوسد ، خداى بزرگ درنامه عملش حسنهاى برایش ثبت کند ، هرکه فرزندش را شاد کند ، خداوند او را در قیامت شاد نماید. “
آنان که کودکان را از محبت خود محروم مىکنند ، از حقیقت انسانى بىبهرهاند وفقط ظاهرى ازانسان دارند.البته باید توجه داشت که روشهاى تربیت باید تابع اصول تربیت باشد وآنها رازیر پانگذارد ، وروش محبت زمانى مفید وکارساز خواهد بود که از اعتدال خارج نگردد وبه افراط وتفریط کشیده نشود . کمبود محبت وزیادهروى در ابراز محبت ، کودکان را از اعتدال به در مىبرد وآنان رابه سوى ناتوانى وناسالمی، خوارى وپستى وناهنجارىهاى رفتارى سوق مىدهد .محبتى که جان و تن انسان راشکوفا مىکند ، محبتى است معتدل وراستین وبه دور از تکلف و تصنع ومتناسب با سن وسال و وضع وحال کودک است،چنین محبتى نباید به تبعیض آلوده شود ، زیرا تبعیض در محبت میان فرزندان مانند آن است که نسبت به برخى افراط و نسبت به برخى تفریط درمحبت شده است.
نظر شما