موضوع : پژوهش | مقاله

آمریکا به آینده حمله کرده‌ است


یک گروه 1000 نفره از آینده‌شناسان و کارشناسان مسایل استراتژیک در عظیم‌ترین پروژه آینده‌شناسی نیروی هوایی آمریکا، که در سال 1995 انجام شد، آینده‌های تیره‌ای را برای این کشور پیش‌بینی کردند و به پنتاگون هشدار دادند که اگر ....


تصویر بزرگ بحث
در حالی که حمله مشکوک آمریکا به عراق ظاهراً به نفع آمریکا پیش می‌رود، چند سوال استراتژیک وجود دارد که این روزها ذهن تحلیل‌گران مسائل امنیتی ـ نظامی را به خود مشغول کرده است:
• پیش‌زمینه‌ها و انگیزه‌های آمریکا در حمله به عراق چه بوده است؟
• آمریکا چه اهدافی را از حمله به عراق دنبال می‌کند؟
• پیامدهای این جنگ مشکوک برای جهان، منطقه خاورمیانه، و خصوصاً ایران اسلامی چه خواهد بود؟
جنگ عراق چنان رویداد غیرمتعارفی است که حتی اگر به‌عنوان یک نقطه عطف در تاریخ بشریت ارزیابی شود، عمیقاً گمراه‌کننده خواهد بود. جنگ عراق یک گسست بزرگ در روند تکوین نظام نوین جهانی است که رویاهای گذشته بشریت معاصر را نقش بر آب می‌کند و دلالت بر شکل‌گیری آینده‌ای دارد که تقریباً هیچ شباهتی به گذشته نخواهد داشت.
جنگ عراق یک سینگنال قوی از آنتن‌های پنتاگون است که به جهانیان هشدار می‌دهد: شب ظلمانی بشریت آغاز شده است! اکنون جامعه جهانی به کفاره‌ انفعال خود در برابر تجاوزگری شیطان بزرگ باید منتظر حوادث دردناکی باشد که زخم‌های عمیق آن جز با ظهور سپیده مبارک التیام نخواهد یافت.
اگر در گذشته از کنار بعضی حقایق و آموزه‌ها به سادگی می‌گذشتیم، این جنگ و حوادث پس از آن ما را لاجرم متقاعد خواهد کرد که فرآیند تکامل بشریت و کسب آمادگی برای حیات طیبه فراتر از آنچه که تصور می‌کرده‌ایم، دردناک خواهد بود. وقتی دانش و قدرت ناشی از آن در تیول افرادی قرار می‌گیرد که تزکیه نشده‌اند و برای لاپوشانی این واقعیت مدام بر طبل سکولاریزم می‌کوبند، چرا بشریت باید منتظر حوادثی غیر از این باشد؟! مسکوت‌گذاشتن آموزه‌های قدسی و بی‌اعتنایی رنج‌آور بشریت و حکومت‌ها به خون‌دل‌هایی که اولیای الهی خورده‌اند، آیا نباید هیچ کفاره‌ای داشته باشد؟ با این همه به‌نظر می‌رسد که فرارسیدن شب ظلمانی بشریت متضمن این بشارت بزرگ است که تا ظهور سپیده مبارک چیزی نمانده است.
شوک ناشی از جنگ عراق، جهانیان را مجبور به یک خانه‌تکانیِ ذهنی اما دردناک خواهد کرد؛ خوش‌باوری‌ها و ساده‌انگاری‌ها جایشان را به واقع‌بینی خواهند سپرد؛ و تفکر خطی که آینده را استمرار گذشته می‌بینید به زودی منسوخ خواهد شد. در آینده نزدیک شاهد اشاعه الگوی نوینی از تفکر موسوم به تفکر غیرخطی خواهیم بود که می‌تواند گسست‌های ناگهانی در روندهای جهانی را بفهمد و هضم کند، و بپذیرد که گذشته لزوماً نمی‌تواند چراغ راه آینده باشد. در جهان فردا، آینده چراغ راه آینده خواهد بود.
درحالی‌که تفکر غیرخطی لااقل در آمریکا به‌خوبی شناخته شده است، اشاعه آن در کشورهای اسلامی موجب خواهد شد که دوره انفعال در برابر آینده در این کشورها به سر برسد، و نهضت مبارک آینده‌پژوهی اسلامی به‌عنوان یک جنبش فکری نوین، در مسیر شکوفایی قرار گیرد.
همانطور که قابل‌پیش‌بینی بود جهان اسلامی در برابر جنگ عراق موضعی انفعالی و متشتت دارد و آشکارا بر سر دوراهی و چندراهی قرار گرفته است. این انفعال از آنجا ناشی می‌‌شود که در جهان اسلام تقریباً هیچ قرائت مشترک و سازمان‌یافته‌ای از آینده که بتوان آن را قرائت اسلامی آینده نامید، عملاً وجود ندارد (به استثنای درک خاص تشیع از آینده جهان که هنوز منحصر به ایران اسلامی و مجامع شیعی در سایر کشورهای اسلامی است).
مسکوت بودن گفتمان آینده‌پژوهی اسلامی اساساً به این دلیل است که جهان اسلام هنوز به این تراز فکری نرسیده که می‌تواند ابتکار عمل را در نظام بین‌الملل به دست گیرد و حرکت سازمان‌یافته‌ای را برای شکل‌دهی به آینده جهان آغاز کند که جوهره‌ ناب اسلامی داشته باشد.
در مقابل، ایالات متحده از مدت‌ها پیش با تئوریزه کردن فعالانه پدیده جهانی‌سازی تصویر خاصی از آینده جهان را ابداع و القا کرده است که بدون وجود آمریکا ـ به‌عنوان یک قدرت بلامنازع ـ قابل‌تصور نیست. همانطور که این گزارش نشان خواهد داد، جنگ عراق بیش از پیش این واقعیت را آشکار کرد که نظریه‌پردازان پنتاگون در جایی که پای آینده آمریکا و ارزش‌های آمریکایی در میان باشد، از هیچ اقدامی و به هر قیمتی فروگذار نمی‌کنند. پنتاگون از این موضوع غافل نبوده است که شبیخون به عراق می‌تواند تأثیراتی منفی و دیرپا بر افکار عمومی جهان داشته باشد و هزینه‌های سیاسی گزافی را بر آمریکا تحمیل کند. اما نگرش‌ها و ارزش‌هایی که طی قرن بیستم در پنتاگون نهادینه شده‌اند به هیأت حاکمه آمریکا دیکته می‌کنند که هیچ چیز نباید در ترازوی مصالح آینده آمریکا قرار گیرد و هر هزینه‌ای که آینده این کشور را تضمین کند باید به‌عنوان یک سرمایه‌گذاری تلقی شود؛ حتی اگر بی‌اعتنایی و توهین به شعور بشریت باشد.
تحلیل ما نشان خواهد داد که حمله آمریکا به عراق، حمله به یک کشور نیست، بلکه نماد خشنی از واکنش پنتاگون به آینده‌های تاریکی است که هفت سال پیش در عظیم‌ترین پروژه‌ آینده‌شناسی قرن بیستم برای آمریکا تصویر شده است. این رویداد حاکی از آن است که آمریکا برای تضمین آینده مطلوب خود، به‌گونه‌ای ددمنشانه مصمم است تا آینده بشریت را مصادره کند.

عظیم‌ترین پروژه آینده‌شناسی نیروهـای مسلـح آمـریکـا در قرن بیستم و یافته‌های آن؛ نیروی هوایی 2025
سابقه پروژه نیروی هوایی 2025
پیشینه فعالیت‌های آینده‌شناسی در آمریکا، که ابتدا رنگ تکنولوژیک داشته است، به دهه 1930 ـ زمان ریاست‌جمهوری روزولت ـ باز می‌گردد. با شروع جنگ جهانی دوم، پای مطالعات رسمی آینده‌شناسی به نیروهای مسلح آمریکا باز شد. در سال 1945 که مقارن با تأسیس اندیشگاه رند (RAND) در نیروی هوایی آمریکاست، ارتش این کشور مطالعاتی را با عنوان به‌سوی افق‌های نو برای پی بردن به تأثیر تکنولوژی‌های آینده بر قدرت دفاعی آغاز کرد. به این منظور، بسیج همگانی آینده‌شناسان، دانشمندان، نویسندگان داستان‌های علمی ـ تخیلی، افسران، و تکنولوژیست‌های غیرنظامی را به راه انداخت و آن‌ها را در هم‌اندیشی‌‌های متعدد گردهم آورد. این مطالعات، به‌ویژه با کوشش نیروی هوایی که بازوی اصلی فعالیت‌های آینده‌شناسی در ارتش آمریکاست، کماکان تا امروز دنبال شده است.
تازه‌ترین و عظیم‌ترین پروژه آینده‌شناسی نیروی هوایی آمریکا، پروژه نیروی هوایی 2025 است که در اوایل سال 1995 آغاز شد و یافته‌های تکان‌دهنده‌ آن سرانجام در 3300 صفحه و 10 مجلد تنظیم و به فرماندهی نیروی هوایی آمریکا ارائه گردید:
در اوایل سال 1995 نیروی هوایی آمریکا تنی چند از افسران کارآمد خود و تعدادی از افسران سایر نیروها را مأمور کرد تا عمیقاً به پیشرفت‌های تکنولوژی، سیاست‌های جهانی، روندهای اجتماعی و دیگر عوامل تعیین‌کننده نگاه کنند و بدترین وضعیتی را که ممکن است ایالات متحده در 30 سال آینده با آن روبرو شود را به تصویر در آورند؛ و به این وسیله نیروی هوایی کشور را برای مواجهه با چالش‌های آینده مهیا نمایند.

در بخش دیگری از اسناد این پروژه خاطرنشان شده است:
طرح نیروی هوایی 2025 در دانشگاه هوایی آمریکا فراهم شده است. در تهیه این طرح از افراد مختلفی مانند تکنولوژیست‌ها، آینده‌شناسان، نویسندگان داستان‌های علمی ـ تخیلی، دانشمندان، تاریخدانان و افسران شاغل و بازنشسته نیروی هوایی استفاده شده است. هدف نهایی پروژه این بود که شرایط اقتصادی، سیاسی و نظامی جهان در سال 2025 ترسیم، و نیز راههای افزایش استعدادها و قابلیت‌های نیروی هوایی آمریکا برای سازگاری با این شرایط بررسی شود.
همزمان با پروژه نیروی هوایی 2025 که در تابستان سال 1996 به پایان رسید، مطالعه دیگری با عنوان نگرشی به جهان نو نیز توسط کمیته‌ مشاوران نیروی هوایی انجام شد:
در پروژه نگرشی به جهان نو، تکنولوژی‌های نوظهور و دارای پتانسیل استراتژیک مورد بررسی قرار گرفتند تا با سرمایه‌گذاری مناسب بتوان از آن‌ها برای تقویت استعدادها و قابلیت‌های نیروی هوایی استفاده کرد.
فرمانده وقت نیروی هوایی آمریکا، ژنرال کلی، به صراحت در مورد دیدگاه حاکم بر پروژه نیروی هوایی 2025 گفته است:
چیزی که ما سعی در انجام آن داشتیم این بود که یک موقعیت بسیار مشکل را پیش روی نیروی هوایی قرار دهیم! از نظر ما این یک روش دوراندیشی و کسب آمادگی برای آینده است. ما نمی‌خواهیم ناگهان با اَبُرلیزرهای 30 سال آینده روبرو شده و غافلگیر شویم.

اهداف کلیدی و پرسش‌های محوری در پروژه نیروی هوایی 2025
اهداف کلیدی
پروژه نیروی هوایی 2025 آمریکا، سه هدف کلیدی زیر را دنبال می‌کرده است:
• خلق چند تصویر واقع‌بینانه از جهان در سال 2025
• نشان دادن بدترین وضعتی که آمریکا ممکن است در 30 سال آینده با آن روبرو شود.
• تدوین استراتژی 30 ساله نیروی هوایی آمریکا، به‌طوری که این نیرو را برای مواجهه با بدترین شرایط ممکن در سال 2025 آماده نماید.

پرسش‌های محوری
این پروژه سه پرسش محوری داشته است:
• ارتش آمریکا در 30 سال آینده با چه مسایلی در ابعاد جهانی و ملی روبرو خواهد شد؟
• به‌طور خاص، نیروی هوایی آمریکا در 30 سال آینده با چه چالش‌ها و مسایلی دست به گریبان خواهد بود؟
• نیروی هوایی برای غلبه بر این چالش‌ها و مسایل از هم‌اکنون باید به استقبال چه تحولاتی در مأموریت، سازماندهی، دکترین، استعدادهای نظامی، سلاح‌ها و تکنولوژی‌های خود برود؟ به‌خصوص باید روی کدام تکنولوژی‌ها و سلاح‌ها سرمایه‌گذاری نماید؟
بدیهی است پاسخگویی به این سوال‌ها یکباره امکانپذیر نبوده، و قبل از آن می‌بایست به زنجیره‌ای از سوال‌های دیگر پاسخ گفته می‌شده است:
الف اوضاع کلی جهان در 30 سال آینده چگونه خواهد بود؟
ب وضعیت کلی ایالات متحده در سال 2025 چگونه خواهد بود؟
پ سرعت رشد و وضعیت کلی تکنولوژی در خلال 30 سال آینده چگونه خواهد بود؟
ت در طول 30 سال آینده، احتمالاً چه سلاح‌های جدیدی ظهور خواهند کرد؟

هنجارها و فضای تفکری در پروژه نیروی هوایی 2025
فعالیت‌های آینده‌شناسی، کلید تدوین هر نوع استراتژی بلندمدت است. یکی از روش‌های قابل‌فهمی که آینده‌شناسان ابداع کرده‌اند، اصطلاحاً به سناریوسازی موسوم است. از آنجایی که هیچ آینده‌شناسی به خود اجازه نمی‌دهد که آینده را با قطعیت پیش‌بینی کند، بنابراین همواره بیش از یک سناریو برای آینده ساخته می‌شود.
هر سناریو مبتنی بر یک دیدگاه خاص است، و بر پایه چندین هنجار (یا متغیر) ابداع می‌شود. مثلاً ممکن است وقتی شما به آینده جهان نگاه می‌کند صرفاً دیدگاه سیاسی داشته باشید و هنجارهای سیاسی را برای ابداع سناریوهای خود انتخاب کنید. دیگری ممکن است نگاه سیاسی ـ اقتصادی داشته باشد و مجموعه‌ای از هنجارهای سیاسی ـ اقتصادی را برای آفرینش‌ سناریوهای آینده انتخاب کند.
به‌نظر می‌رسد که آینده‌شناسان آمریکایی در پروژه نیروی هوایی 2025، یک دیدگاه کل‌نگر را برای سناریوسازی انتخاب کرده‌اند. براساس این دیدگاه، آن‌ها توانستند یک فضای سه‌بعدی خلق کنند که بتوان انواع آینده‌های احتمالی جهان را از زاویه دید آمریکا در آن نمایش داد. خلق این فضا، که خصوصاً با افراد دیداری ارتباط برقرار می‌کند، یکی از هنر نمایی‌های آینده‌شناسان آمریکایی در این پروژه بوده است.
همانطور که شکل (1) نشان می‌‌دهد، پروژه نیروی هوایی 2025 آمریکا از سه بعد به آینده نگاه می‌کند و سه نوع هنجار را در نظر می‌گیرد:
الف. بُعد ایدئولوژیک فرهنگی. این بُعد که وضعیت جهانی نگرش آمریکایی نام دارد به این سوالات پاسخ می‌دهد که آیا مردم جهان در 30 سال آینده، آمریکایی فکر خواهند کرد؟! آیا جهان‌بینی و ارزش‌های آمریکایی طرد نخواهد شد؟ آیا نگرش‌ها و ارزش‌های دینی، به‌ویژه اسلامی، بر سکولاریزم آمریکا غلبه نخواهند کرد؟ بسته به پاسخ این سوال‌ها، آمریکا حتی ممکن است در جهان آینده به‌ کلی منزوی شود.
ب. بُعد تکنولوژیک. این بُعد که سرعت پیشرفت تکنولوژی و توزیع جهانی آن نامیده می‌شود، به این سوال‌ها پاسخ می‌‌هد که آیا سرعت پیشرفت تکنولوژی طی 30 سال آینده مانند امروز خواهد بود و یا صورت ‌نمایی و انقلابی پیدا خواهد کرد؟ آیا تکنولوژی برتر کماکان در دست عده انگشت‌شماری از ملت‌ها باقی خواهد ماند یا ملت‌های دیگری هم صاحب تکنولوژی برترخواهندشد؟

توضیحات:
• هر بُعد یا محور نشاندهنده یک هنجار است که مانند متغیر فرض می‌شود. متغیرها کیفی هستند، و به زبان جبری مقادیر مختلفی را اختیار می‌کنند.
• به ازای نقاط مختلفی که روی محورها اختیار می‌شود، نقاط مختلفی در فضا شکل می‌گیرند. هر یک از این نقطه‌ها نشاندهنده‌ یک آینده خاص در سال 2025 است.

سرعت پیشرفت تکنولوژی و توزیع جهانی آن در سال 2025
شبکه جهانی قدرت در سال 2025
وضعیت جهانی نگرش آمریکایی در سال 2025
پ. بُعد سیاسی‌ ـ امنیتی. این بُعد که شبکه جهانی قدرت نام دارد به این سوال پاسخ می‌دهد که آیا قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی در جهان 30 سال آینده همچنان در انحصار برخی از ملت‌ها خواهد بود و یا کاملاً در جهان توزیع خواهد شد؟

چهار سناریوی اصلی برای جهان و آمریکا در سال 2025
آینده‌شناسان آمریکایی مقادیر مختلفی را برای هر یک از هنجارهایی که در دستگاه سه بُعدی شکل (1) می‌بینید، انتخاب نمودند، و براساس آن‌ها توانستند چهار نقطه را در فضا مشخص کنند که نمایانگر چهار آینده ممکن برای جهان و آمریکا در سال 2025 بود. برای هر آینده یک عنوان به‌خصوص انتخاب کرده و یک سناریوی نظامی برای آن ابداع نمودند. این عناوین و سناریوهای مربوط را در زیر می‌خوانید:

دنیای دردسرهای گالیور
این نقطه با فرض رشد متوسط تکنولوژی و توزیع نامتمرکز قدرت در جهان به دست می‌آید. در این آینده احتمالی، آمریکا با مسایل و مشکلات عدیده‌ای در گوشه و کنار جهان روبروست که شباهت زیادی به ماجراهای گالیور در شهر لی‌لی‌پوت دارد. آمریکا درگیر ماجراجویی‌های ناخواسته مانند سرکوب تروریزم؛ رویارویی با کشورهایی که کنوانسیون‌های بین‌المللی خلع سلاح‌های کشتارجمعی و هسته‌ای را زیر پا می‌گذارند؛ کمک‌های بشردوستانه و عملیات پاسداری از صلاح خواهد شد. در چنین جهانی ایالات متحده نقش پلیس بین‌المللی، آتش‌نشان، مددکار اجتماعی و اعطاکننده کمک‌های مالی را بازی خواهد کرد.

دنیای زایباتسو
با تغییر هنجارها در فضای سه بُعدی، نقطه دیگری در فضا پیدا می‌شود که در آن آمریکا منزوی و در لاک خود فرو رفته است. عنوان انتخابی برای این نقطه (زایباتسو) از زبان ژاپنی وام‌گرفته شده و معنای همکاری می‌دهد. حالت زایباتسو با این پیش‌فرض‌ها پدید می‌آید که آمریکا از حیث جهانی منزوی بوده، نرخ رشد تکنولوژی به‌صورت نمایی افزایش یافته و قدرت در انحصار شرکت‌های فراملیتی باشد. تصور چنین آینده‌ای، نظامیان آمریکا را با این سوال روبرو می‌کند که چه نقشی در آن خواهند داشت؟ پژوهشگران پروژه 2025 می‌گویند که درگیری‌های نظامی در این دنیا، کوتاه‌مدت و معدود خواهد بود و نقش نظامیان آمریکا این خواهد بود که حافظ منابع، سرمایه‌ها و دارائی‌های تجاری شرکت‌های فراملیتی باشند و دسترسی این شرکت‌ها به موارد یاد شده را تسهیل نمایند.

دنیای هرج و مرج کامپیوتری.
این نقطه نمایانگر دنیایی است که قدرت واقعی و تکنولوژی در آن به گستردگی توزیع شده، اما آمریکا نیز همچنان در صحنه جهانی فعال است. در این حالت، بیشتر کشورها به تکنولوژی برتر (که شامل سلاح‌های کشتار جمعی نیز می‌شود) دسترسی دارند. مهمترین خطری که ملت‌ها را در این دنیا تهدید می‌کند، حمله به سیستم‌های اطلاعاتی و ارتباطی خواهد بود. به‌عنوان مثال، تروریست‌ها و کشور‌های متخاصم آمریکا می‌توانند در جهت مختل‌سازی سیستم کامپیوتری بانک‌های آمریکا و یا ترافیک هوایی آن اقدام نمایند. ادامه این شرایط به هرج و مرج و نابودی جامعه بشری منتهی خواهد شد.

دنیای کینگ‌خان
پروژه نیروی هوایی 2025 نقطه‌ای را در فضای سه بُعدی دیده است که تصور کرده ناشی از ایجاد قدرت عظیم اقتصادی، سیاسی در کشورهای آسیایی، از جمله چین، هنگ‌کنگ، سنگاپور، تایوان و مالزی در قالب یک اَبَرملت آسیایی خواهد بود. در این دنیا آمریکا به دلیل گرفتاری‌های اقتصادی داخلی خود در جهان منزوی خواهد بود و به قولی سده آمریکا جای خود را به هزاره آسیا خواهد داد ! حال و هوای آمریکا در دنیای کینگ‌خان مانند حال و روز انگلستان در دهه 1950 خواهد بود که قدرت سیاسی و مستعمرات خود را کم‌کم از دست داد. این دنیا با سه فرض زیر پدید خواهد آمد:
• انزوای جهانی آمریکا
• نرخ متوسط رشد تکنولوژی در جهان
• تمرکز قدرت ‌سیاسی ‌ـ ‌اقتصادی جهان در‌ دست‌یک ابرملت‌ غیرآمریکایی
بنا به تقاضای خصوصی تنی چند از فرماندهان آمریکا، تیم پروژه 2025، دو سنـاریـوی دیـگـر نیـز بـرای آینـده در نظـر گـرفـت .
• حالتی که 15 % مردم جهان (شامل اهالی آمریکا) بیشترین ثروت جهان را در اختیار دارند و بقیه ساکنان زمین در ویرانه‌های زندگی می‌کنند و عملا هیچ ثروتی ندارند! در این حالت، آمریکا در معرض انواع تهدیدها خواهد بود.... این سناریو از جانب فرماندهان ستاد مشترک به‌عنوان نقطه‌ میانی چهار سناریوی بالا انتخاب شد.
• در مـورد آینـده مشخـصی که تا 25 سال دیگـر و پیـش از فـرارسیدن یکی از چهار سناریوی اصلی اتفـاق خواهد افتـاد، پـژوهشگران پیـش‌بینی کردنـد که ایـالات متـحده با مشکلات اقتـصادی دست به گریبـان است، نرخ رشد تکنـولوژی کاهش می‌یـابد، و روسیـه که درحال قدرت‌گیـری است، سعی در اشغـال اوکراین خواهد داشت. در این دنیـای مفـروض، آمـریکا با خـطر یک جنـگ تمام‌عیـار و سلاح‌هایی روبروست که دارای تکنـولوژی‌های پیشرفته امروز می‌باشند. . .
چند پیش‌بینی مهم در پروژه نیروی هوایی 2025
آینده‌شناسانی که در پروژه نیروی هوایی 2025 کار می‌کردند، پیش‌بینی‌های مختلفی (علاوه‌بر ناریوها) ارائه دادند که به‌خصوص برای نیروهای مسلح و صنایع دفاعی می‌تواند قابل تأمل باشد.

وضعیت نگرش آمریکا در داخل و خارج آمریکا
در آینده، اطلاعات از بمب موثرتر خواهد بود!
در 30 سال آینده، اطلاعات چه به‌عنوان یک کادر و چه به‌عنوان یک محدوده جنگلی جدید، بیشتر از بمب موثر خواهد بود و چیره‌دستی در بهره‌برداری انحصاری از آن، مهم‌ترین عامل برتری آمریکا نسبت به دشمنان خود خواهد بود.

دولت درآینده تولیدکننده تکنولوژی نخواهد بود!
در 30 سال آینده، مسوولیت ایجاد و توسعه تکنولوژی‌های حیاتی و مهم بر عهده شرکت‌های دفاعی و غیردفاعی خواهد بود و دولت تنها به اجاره و تهیه غیرمستقیم این تکنولوژی‌ها اقدام خواهد کرد (برخلاف امروز که دولت رأساً در توسعه و خرید مستقیم تکنولوژی نقش دارد).

کارکنان نظامی در حاشیه امن قرار خواهند گرفت!
کارکنان درگیر در عملیات، روزبه‌روز از خط مقدم نبرد فاصله بیشتری پیدا خواهد کرد. آن‌ها به جای اینکه در کابین هواپیما، تانک‌ها، و هر وسیله جنگی دیگری باشند به حاشیه امن میدان نبرد منتقل خواهند شد. این امکان از طریق سلاح‌ها و تجهیزات بدون‌خلبان و کنترل‌شونده از راه‌دور ایجاد خواهد شد.

آموزش نظامی از راه‌دور، توسعه خواهد یافت
آموزش‌های نظامی با استفاده از بازی‌ها و شبیه‌سازی‌های کامپیوتری، به یک جریان مستمر تبدیل خواهد شد. همانطور که دانشگاههای مجازی و آموزش از طریق اینترنت در زندگی مردم وارد می‌شود، دانشگاههای نظامی نیز مجازی خواهند شد.
همان‌طور که ژنرال کلی، رئیس وقت دانشگاه هوایی آمریکا در خلاصه‌ گزارش نیروی هوایی 2025 نوشت، این پیش‌بینی‌ها در صورتی که تحقق پیدا کنند، پیامدهایی شگرف، غیرمنظره و انقلابی خواهند داشت؛ و اضافه کرد که:
وقوع این پیامدها اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

عوامل مشترک در سناریوهای چهارگانه
آیا سناریوهای چهارگانه‌ای که اشاره شد، هیچ مخرج مشترکی دارند؟ طبق معمول، وقتی که آینده‌شناسان سناریوهای خود را ابداع کردند، طراحان استراتژی می‌کوشند تا مخرج مشترک این سناریوها را بیابند و آن‌ها را مبنای تدوین استراتژی خود قراردهند.
به‌‌نظر ژنرال کلی در بین همه این سناریوها، چندین عامل مشترک وجود دارد. اول اینکه در 30 سال آینده، دنیا بهتر از امروز نخواهدبود. تیم مطالعات 2025 پیش‌بینی کرده که بر تعداد کشورها افزوده خواهد شد (همانگونه که دردهه 1990 در مورد شوروی و یوگسلاوی اتفاق افتاد)، ولی از نفوذ آن‌ها کاسته خواهد شد.... ممکن است ائتلاف‌ها و امپراتوری‌های جدیدی پدیدار شود، ولی بهرحال آمریکا بخش اعظمی از اقتدار قرن بیستم خود را به دیگران واگذار خواهد کرد؛ دیگرانی که ممکن است کوچکتر یا بزرگتر از او باشند. عامل مشترک دیگر این است که آمریکا با تهدید سلاح‌های کشتارجمعی روبرو خواهد بود، ولی خطر جدی‌تر حملات اطلاعاتی است ... که به مراتب مخرب‌تر است. ارزش اطلاعات تحت‌الشعاع ساختار و زیر‌بنای جمع‌آوری، پردازش و توزیع آن قرار خواهد داشت ... بعلاوه سیستم‌‌های فضایی و اطلاعاتی روز‌به‌روز نقش مهمتری در عملیات زمینی و هوایی ایفا خواهند کرد.... آمریکا در زمینه‌‌هایی مثل تکنولوژی هواپیما، جنگ‌های اطلاعاتی و سیستم‌‌های فضایی رقبایی خواهد داشت ...
در آینده کشورها یا پیمان‌هایی وجود خواهند داشت که دارای قدرت نظامی در زمین و هوا باشند، ولی هیچیک قادر نخواهند بود که مدت زیادی در جنگ مبتنی‌بر تکنولوژی‌های پیشرفته دوام آورند ... به همین‌دلیل تیم پرژوه 2025 بر لزوم پشتیبانی تکنولوژیک از نیروی هوایی تأکید کرد ...
1 . اندیشگاهها یا کانون‌های تفکر (think tank) ، موسساتی هستند که مأموریت اصلی آن‌ها آینده‌شناسی و تدوین استراتژی‌های بلندمدت است. اندیشگاه رند، که هنوز هم فعالیت می‌کند، یکی از قدیمی‌ترین و معروفترین موسسات آینده‌شناسی است که بسیاری از تکنیک‌های آینده‌شناسی را ابداع کرده است .
2. رویکرد آماده‌شدن برای بدترین شرایط که یک رویکرد بدبینانه و چالش‌آفرین محسوب می‌شود، در هر نوع برنامه‌ریزی برای آینده می‌تواند به‌کار گرفته شود. در فرهنگ سیاسی ما ـ برخلاف آمریکا ـ همواره نوعی گرایش آشکار به طرح خوشبینانه مسایل آینده وجود دارد که از واقع‌گرایی برنامه‌ها می‌کاهد .

. Holistic view
دیدگاهی که از همه سو به آینده نگاه می‌کند. فراموش نکنیم که عصر مدرنیسم به پایان آمده و عصر پسامدرنیسم آغاز شده است. برخلاف مدرنیسم که بر جزء نگری تأکید می‌کرد، پسامدرنیسم بر کل‌نگری تاکید می‌کند.

منبع: / سایت / آصف ۱۳۸۳/۰۴/۳۰
نویسنده : عقیل ملکی فر

نظر شما