کذب و صدق زهر و پادزهر
“زهر” ماده ای است مهلک که وقتی وارد بدن موجود زنده شود حیات او را با خطر جدی مواجه می سازد و فرصت تداوم زندگی را می رباید و آثار نابودی را می نمایاند.
“پادزهر” ماده ای است که نقش مخرب زهر را خنثی می کند. این ماده در بافت های گیاهی حیوانی و انسانی برای مقابله با باکتری ها و جلوگیری از آثار مهلک زهرابه آنها ایجاد می شود.
همان گونه که در جسم انسان زهر تاثیر مخرب و مهلک دارد و تا این ماده مسموم خنثی نشود خطر نابودی حتمی است در روح و جان انسان نیز زهر رذایل اخلاقی تاثیر منفی و ویرانگر دارد و چنانچه با آن مقابله صحیح نشود بیماری روحی شدید می گردد و آثار تهدیدکننده به وجود می آورد.
و نیز همان طور که ورود “پادزهر” در جسم و بدن آلوده به “زهر” آثار مخرب آن را کنترل و سپس خنثی می نماید و “سلامت جسمی” به ارمغان می آورد پادزهر صفات نیکوی اخلاقی با نفوذ در روح و جان در برابر زهر رذایل اخلاقی مقاومت می کند و مقابله می نماید تا آثار مخرب آن را خنثی کند و “سلامت روحی” به ارمغان آورد. با این نگرش کذب و دروغ یک رذیله اخلاقی می باشد که در جان و روح انسان زهر می ریزد و این زهر حیات معنوی آدمی را با خطر جدی مواجه می کند.
در مقابل زهر کذب و دروغ پادزهر صدق و راستی قرار دارد که وارد روح و جان می شود و همچون سربازی نیرومند و مدافعی فداکار به مبارزه با زهر کذب و دروغ می پردازد و اثرات خطرناک آن را خنثی می نماید و سلامت روحی انسان را تامین می کند.
در نظام اخلاقی اسلام یکی از روش های توصیه شده برای مقابله با رذایل اخلاقی این است که “عمل به ضد” شود به این ترتیب که در برابر هر صفت مذموم و نکوهیده صفت ممدوح و پسندیده ای که در مقابل آن قرار دارد تقویت شود و هر انسان مراقب و در تلاش برای خودسازی سعی وافر مبذول دارد که پیوسته در برابر هر کنش ناصواب و زشت واکنش سالم و زیبا نشان دهد. یعنی در برابر تکبر تواضع ورزد در مقابل ریا به اخلاص روی آورد و در مقابل حسدورزی نسبت به بندگان خدا به خیرخواهی درباره آنها متمایل گردد. این نوع عملکرد را ـ که علمای اخلاق بر آن اصرار دارند ـ می توان روش “پادزهر” در برابر “زهر” نامید و به این ترتیب با “فضایل اخلاقی” به مقابله با “رذایل اخلاقی” پرداخت.
“کذب و دروغ” رذیله ای بسیار خطرناک است که باید با “صدق و راستی” به نفی و طرد آن پرداخت و از گسترش این زهر در سرتاسر روح و جان جلوگیری به عمل آورد.
در فرهنگ و معارف اسلامی با آموزه هایی مواجه می شویم که اولا صدق و کذب را دارای دو اثر متضاد و در مقابل هم معرفی می نمایند. ثانیا روش “عمل به ضد” را برای رهایی از دروغ و تقویت صداقت القا می کنند. به نمونه هایی از این آموزه ها توجه می کنیم:
“الصدق امانه الکذب خیانه”
“صدق و راستی” امانتداری می باشد و کذب و دروغ خیانت است.” (1)
در این آموزه دو اثر متضاد از صدق و کذب نمایانده می شود. کسانی که زبان به صداقت می گشایند و همواره از زلال این فضیلت اخلاقی جان و روح خود و دیگران را بهره مند می نمایند “زبان و کلام” را امانت الهی می دانند و از این امانت به خوبی صیانت و محافظت می کنند. طبیعی است که این پاسداری و صیانت با اتصاف به صداقت و ارائه سخن و گفتار مبتنی بر راستی تحقق می یابد و همین که کسی زبان را به صدق در کام چرخاند و به راستگویی اهتمام ورزید امانتدار الهی می باشد.
این آموزه از “کذب و دروغ” نیز یاد می کند و آن را “خیانت” می نامد. زیرا آنکس که نعمت زبان و کلام را آلوده به دروغگویی می کند در حق زبان و کلام که امانت است خیانت ورزیده و چه خیانتی بالاتر از این که این نعمت الهی را که باید در مسیر صحیح به بهره برداری برسد در بیراهه گناه و معصیتی چون کذب و دروغ مورد استفاده قرار می دهد. به راستی آیا سزاوار است که در برابر این نعمت که در قرآن کریم به صراحت از آن یاد می شود و عطای الهی نام می گیرد(2) کفران و ناسپاسی کنیم
در همین روایت چنین القا می شود که برای رهایی از زهر مهلک کذب باید از پادزهر صدق بهره برد و هر انسان متصف به این رذیله اخلاقی برای نجات و رهایی از این گناه و جلوگیری از عواقب سخت دنیایی و اخروی آن لازم است خویشتن را به تلاش وادارد که در برابر “خیانت دروغ” به “امانت صدق” روی آورده و همواره در تقابل با وسوسه های شیطانی قرار گیرد. او در اثر مراقبت کافی و مجاهدت بی وقفه و استمرار در این مقابله ـ که نوعی جهاد اکبر و مبارزه با نفس برای مهار و کنترل آن و نیل به مقام تقوا و وارستگی می باشد ـ می تواند به مرور به این موفقیت دست یابد و آرام آرام روح و روان خویش را دوستدار صدق و زبان خود را مزین به گفتار صادقانه نماید.
در آموزه ای دیگر چنین آمده است:
“الصدق نجاح الکذب فضاح”
“صداقت و راستگویی نجات و رستگاری است و کذب و دروغگویی فضاحت بار و رسواکننده است”. (3)
در این آموزه به صراحت اثر مثبت و سازنده صدق در برابر اثر منفی و مخرب کذب قرار می گیرد.
آنکس که زبان به صداقت و راستگویی می گشاید با موفقیت کامل از گردنه های سخت معاصی و گناهان عبور می کند و در دام هایی که بر سر راه هر انسانی گسترده شده می گذرد و به ساحل امن نجات و رستگاری می رسد. چنین کسی در اثر مجاهده با نفس و مراقبت های مکرر از خویش همه وسوسه ها و تحریک ها برای گرایش به کذب و آلوده کردن زبان به دروغ را طرد و نفی می نماید و جایگاه رفیع انسانی و شخصیت والای معنوی خود را بالاتر از آن می یابد که در دامگاه دروغ گرفتار شود و به این رذیله اخلاقی انس و الفت گیرد.
انسان آلوده به کذب و دروغ در نقطه مقابل صاحب صدق و راستی حرکت می کند و همواره زبان به دروغگویی می گشاید و با این روش ناپسند و نکوهیده در صدد نیل به مطامع نفسانی خویش برمی آید. این مطامع یا مادی و اقتصادی می باشد یا حزبی و جناحی یا سیاسی و حکومتی. وسوسه به دروغ برای نیل به این اهداف ناسالم او را به تزلزل می اندازد و متاسفانه جوانمردی را رها می کند و ایمان را به سهولت می فروشد و زبان به دروغ علیه افراد و گروه های رقیب می گشاید و به قیمت دست یازیدن به متاع ناچیز دنیایی که در حال گذر است و منزل موقت و ناپایدار سرای جاودان آخرت و رضوان و خشنودی خداوند متعال را رها می نماید و به فضاحت و رسوایی نزد خدا و فرشتگان مقرب می افتد. این یک طرف زیان و خسران ناشی از آلودگی به کذب و دروغ است طرف دیگر فضاحت و رسوایی در این دنیا و نزد توده های مردمی است که بزودی متوجه دروغگویی های او می شوند و به این ترتیب او در حیات اجتماعی و در نزد افراد و گروه ها مفتضح و رسوا می گردد.
انسان دروغگو اگر بخواهد از رذیله اخلاقی دروغ برهد و به صدق و راستی برسد باید پیوسته در برابر زهر مهلک کذب پادزهر صدق تولید کند و با این صفت زشت و گفتار آلوده مقابله نماید.
این روش در کنار سایر روش ها می تواند هر انسان مبتلا به بیماری دروغ را درمان نماید و او را به سلامت روح برساند و به مرور در ردیف صادقان و راستگویان درآورد که هم رضای خداوند متعال را به دست می آورند و هم محبوبیت در میان مردم اجتماع را و در نهایت در کنار زندگی سالم و زیبا و آرامش بخش دنیا به حیات جاودان و نعمت های الوان و پاداش های وصف ناپذیر الهی نائل می آیند.
پاورقی:
1 ـ غررالحکم تنظیم موضوعی ج 1 ص 634
2 ـ قرآن کریم پس از آن که خطاب به انسان از نعمت بزرگ “دو چشم” یاد می کند از دو نعمت بزرگ “زبان” و “دو لب” که “کلام و سخن” با آنها شکل می گیرد یاد می نماید تا به این وسیله انسان را به خود بیاورد و از گناهانی که به وسیله زبان انجام می شود بازدارد: “الم نجعل له عینین و لسانا و شفتین”
“آیا به انسان (برای حفظ و تداوم حیات) دو چشم عطا نکردیم و آیا زبان و دو لب برای گفتار به او ندادیم” (سوره بلد آیه 8 و9)
3 ـ غررالحکم ج 1 ص 634
منبع: / روزنامه / جمهوری اسلامی ۱۳۸۸/۰۶/۱۵
نظر شما