موضوع : پژوهش | مقاله

سی منزل با کاروان رمضان


"یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ" [1]
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! روزه بر شما مقرّر گردید، همان‌گونه که بر کسانى که پیش از شما بودند مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگار شوید.
امر به گرفتن روزه مانند دستوراتی همچون جهاد و پرداخت زکات در سال دوم هجری از جانب خداوند رسید؛ چون به عقیده مفسران و دانشمندان علوم قرآنی، آیاتى که با خطاب"یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا" شروع شده‏اند، مدنی هستند.
خطاب ابتدایی آیه از جانب پروردگار، گامی مهم در تأثیر‌گذاری پیام است. در حدیثى از تفسیر مجمع البیان مى‏خوانیم: لذّت خطاب"یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا" سختى روزه را آسان مى‏کند.
آنچه که روشن است، این‌که روزه بر امت‌های پیشین نیز واجب بوده است؛ حتی رسول خدا (ص) در روایتی اولین روزه‌دار را حضرت آدم (ع) می‌دانند؛ ولی چگونگی و مدت روزه‌دار بودن مسلمانان با ادیان دیگر در زمان و تعداد روزها تفاوت دارد.
از شیوه‏هاى تبلیغ، آن است که دستورات مشکل، آسان جلوه داده شود. این آیه مى‏فرماید: فرمان روزه مختص شما مسلمانان نیست، در امّت‏هاى پیشین نیز این قانون بوده است. و عمل به دستورى که براى همه امّت‏ها بوده، آسان‏تر از دستورى است که تنها براى یک گروه باشد. "کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ" قرآن، فلسفه بعضى احکام همچون روزه را بیان داشته است؛ زیرا اگر مردم نتیجه کارى را بدانند، در انجام آن نشاط بیشترى از خود نشان مى‏دهند. [2] هر چند که روزه بر امّت‏هاى پیشین نیز واجب بوده؛ ولى روزه‏ ماه رمضان، مخصوص انبیا ذکر شده و در امّت اسلامى، روزه رمضان بر همه واجب شده است. [3]
عالم بزرگوار شیعی، سیدبن طاووس می‌نویسد: [4]"علت اساسی تکلیف ، مشرف شدن انسان به پرستش خداوند ـ جلّ جلاله ـ است از آن جهت که اهلیت پرستش را دارد. این علت اصلی، در تمام تکالیف الهی ملحوظ است؛ اما توجیه این که چرا خداوند خواسته است این پرستش و بندگی، در زمان خاص و به گونة خاص و به صورت ویژه انجام گیرد؟ پاسخ آن را باید از خداوند جست‌و‌جو کرد که بر زنان پیامبران و امامان (ع) جاری ساخته است؛ از آن جمله روایتی است که هشام بن حکم از امام صادق (ع) دربارة علت تشریع روزه سؤال کرد؛ سپس پیشوای ششم فرمود: "الْعِلَّةُ فِی الصِّیَامِ لِیَسْتَوِیَ بِهِ الْفَقِیرُ وَ الْغَنِیُّ وَ ذَلِکَ لِأَنَّ الْغَنِیَّ لَمْ یَکُنْ لِیَجِدَ مَسَّ الْجُوعِ فَیَرْحَمَ الْفَقِیرَ لِأَنَّ الْغَنِیَّ کُلَّمَا أَرَادَ شَیْئاً قَدَرَ عَلَیْهِ فَأَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُسَوِّیَ بَیْنَ خَلْقِهِ وَ أَنْ یُذِیقَ الْغَنِیَّ مَسَّ الْجُوعِ وَ الْأَلَمِ لِیَرِقَّ عَلَى الضَّعِیفِ وَ یَرْحَمَ الْجَائِع‏" [5]خداوند روزه را واجب کرد تا دارا و نادار یکسان شوند؛ زیرا شخص بی‌نیاز معمولاً درد گرسنگی را نمی‌چشد تا به افراد نیازمند ترحمی داشته‌ باشد؛ چرا که فرد غنی هر چیزی را بخواهد، فراهم می‌بیند. به همین دلیل خداوند با تشریع روزه اراده کرده است که میان آفریدگان تساوی ایجاد کند تا بی‌نیازان نیز درد گرسنگی را احساس کنند و در نتیجه بر افراد ناتوان و نیازمند ترحمی داشته باشند.
از موارد مهم در این فقره، خداوند در انتهای آیه و پس از واجب کردن روزه بر مؤمنان به آنها نوید متقی و پرهیزکار شدن به شرط انجام روزه را می‌دهد.
تقوا، به معناى خویشتن‌دارى از گناه است. بیشتر گناهان، از دو ریشة غضب و شهوت سرچشمه مى‏گیرند. روزه، جلوى تندى‏هاى این دو غریزه را مى‏گیرد و لذا سبب کاهش فساد و افزایش تقوا است. [6] تقوا و خداترسى، در ظاهر و باطن، مهم‏ترین اثر روزه است.
روزه، یگانه عبادت مخفى است. نماز، حج، جهاد، زکات و خمس را مردم مى‏بینند؛ امّا روزه دیدنى نیست. روزه، ارادة انسان را تقویت مى‏کند. کسى که یک ماه نان و آب و همسر خود را کنار گذاشت، مى‏تواند نسبت به مال و ناموس دیگران، خود را کنترل کند. روزه، سبب تقویت عاطفه است. کسى که یک ماه مزه گرسنگى را چشید، درد‌آشنا مى‏شود و رنج گرسنگان را احساس و درک مى‏کند. [7]
رسول خدا (ص) فرمودند: "روزه، نصف صبر است. " [8]
مسلم است روزه‌ای که مورد نظر آیات و روایات و سفارش پیشوایان دینی ما است، افزون بر خودداری از آب و نان و دیگر مفطرات و مبطلات روزه، پرهیز از گناهان و خالی کردن دل از غیر خدا است. روزه، انسان را شبیه فرشتگان مى‏کند، فرشتگانى که از خوردن و آشامیدن و شهوت دورند. [9]
رسول گرامی اسلام، حضرت محمد (ص) می‌فرماید: "‌براى هرچیز، زکاتى است و زکات بدن‌ها، روزه است. " [10]و نیز فرمودند: "هر کس ماه رمضان را برای خدا روزه بدارد، تمام گناهانش بخشیده می‌شود. " [11] زیرا که خداوند مهربان می‌فرماید: "الصوم لى و انا اجزى به" [12] روزه براى من است و من پاداش آن را مى‏دهم.

پی نوشتها
1ـ بقره: 183.
2ـ تفسیر نور، ذیل آیه.
3ـ تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 136.
4ـ اقبال الاعمال، ص 4.
5ـ علل الشرایع، ج 2، ص 378.
6ـ اصول کافى، ج 2، ص 18.
7ـ تفسیر نور، ذیل آیه.
8ـ تفسیر المنار، ذیل آیه.
9ـ صاحب جواهر، نقل از آیة اللَّه جوادى.
10ـ بحار، ج 69، ص 380.
11‌ـ تفسیر مراغی، ج 2، ص 69.
12ـ اصول کافی، ج 4، ص 63.

منبع: / روزنامه / اعتدال ۱۳۸۷/۰۶/۱۶نقش هانویسنده : هادی الیاسی

نظر شما