آیا پژوهشگران باید کمتر مقاله بنویسند؟
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم همه ما در جامعه مدرن، به ویژه پژوهشگران دانشگاهی، غرق در کار هستیم. همیشه مقالات بیشتری برای نوشتن، درخواستهای بیشتری برای اعطای کمک هزینه تحصیلی، گزارشهای اداری بیشتر و شرکت در کنفرانسهای بیشتری وجود دارد.
اتفاقاتی که افراد دانشگاهی در آن وارد یک مسابقه شده و تلاش میکنند برای تکمیل رزومه خود و افزایش بختشان برای ترفیع و پیشرفت بیشتر در زمینه کاری و تحصیلی بیشتر در آن غرق شوند. در همین حال، تعداد مقالات آکادمیک و انتشار موارد تحقیقاتی به شدت در حال افزایش است.
به طور خاص، پژوهش در زمینه انرژی تجدیدپذیر نیز شاهد رشد چشمگیر تعداد انتشارات و همچنین تعداد مجلات پژوهشی بوده است. به نظر میرسد ما در یک چرخه بیپایان قرار داریم که روز به روز سریعتر میشود و بدتر از آن، به نظر میرسد نمیتوانیم مسیر را تغییر دهیم.
واضح است که همه سختتر و سختتر کار میکنند تا با تلاشهای پژوهشی تأثیر بگذارند، اما مشخص نیست که آیا واقعاً این تلاشها به نتیجه واقعی ختم میشود یا افراد در یک مسابقه بیارزش چاپ مقاله گرفتار شدهاند. اینهمه مقاله در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر تا چه اندازه توانسته به تغییر سیاستی عملی در این زمینه منتهی شود؟ دولتها تا چه میزان متقاعد شدهاند که بر مبنای این پژوهشها تغییراتی در سیاستگذاری کلی خود اعمال نمایند؟
برخی از محققان دانشگاهی معتقدند که شاید بهتر است مقالات کمتری منتشر اما روی کیفیت آن تمرکز و توجه بیشتری اعمال شود. به عبارت دیگر، به جای انتشار تعداد بیپایانی مقالات که هر روز در نشریه، فصلنامه، ماهنامه و مجلات عملی و پژوهشی منتشر میشود، شاید بهتر باشد پژوهشگران روی تعداد کمتری مقاله و پژوهش با کیفیتی بالاتر که بتواند تأثیر عملی در زندگی داشته باشد، کار کنند.
استمرار این روند باعث شده تا برخی از محققان از مفاهیم «مقالات فستفودی» و «ساندویچی» برای پژوهشهایی استفاده کنند که با سرعت بالا اما با کیفیت پایین تولید میشوند. ضمن اینکه برخی از این پژوهشها بدون اینکه پایه علمی قوی داشته باشد، نتایج جدیدی را اعلام میکنند که با یافتههای پیشین در تضاد است. این روند باعث میشود که مردم در یافتن برخی پاسخها سر در گم بمانند و وجود نتایجی کاملاً متضاد در یک مسئله مشخص حتی اعتبار علم و پژوهشهای علمی را هم به خطر بیندازد و در مقابل فضا را برای سواستفاده کسانی که از ناآگاهی و خرافهپرستی بخشی از جامعه سود میبرند هموار میسازد.
هوش مصنوعی؛ آفت یا یاریرسان؟
اما بخش دیگری که نگرانیها را از گستردهتر شدن این روند افزایش داده، ابزارهای هوش مصنوعی مانند چت جیپیتی است که به پژوهشگر کمک میکند در مدت کوتاهی دنیایی از مطالب را به پژوهش خود بیفزاید. این مقالات میتوانند حتی خیلی سریعتر از قبل آماده شوند و کار را از پیش هم راحتتر کردهاند، با این حال، همه میدانند که این ابزارها دست کم فعلاً غیرقابل اعتماد هستند و به سادگی میتوان یک اشتباه جدی در آن رخ دهد.
برخی به هوش مصنوعی برای خلاصه کردن مقالات پژوهشی طولانی اعتماد میکنند تا بتوانند مقالات بیشتری را در مدت زمان کمتری مطالعه کنند. اعتمادی که میتواند چندان مفید نباشد و ممکن است باز هم پژوهشگر درگیر ایرادات قابل پیشبینی ابزارهای هوش مصنوعی شود.
در نتیجه، تلاش برای تولید مقالات پژوهشی بیشتر برای انسانها در مقایسه با ماشینهای هوش مصنوعی بیفایده است. در مقابل، پژوهشگران باید روی کارهایی تمرکز کنند که ابزارهای هوش مصنوعی از انجام آن ناتوان هستند. به عنوان مثال، کارهای پژوهشی جدید و خلاقانه که تاکنون به آنها پاسخ علمی داده نشده است.
معیارهای ارزیابی و مسابقه تولید بیشتر
یکی از پرسشهایی که بسیاری از دانشمندان در حال یافتن پاسخ آن هستند این است که چرا نمیتوان از این چرخه غیرمولد تولید مطالب علمی خارج شد و به جای کمیت روی کیفیت بیشتر تمرکز نمود. بخشی از مشکل به معیارهای ارزیابی برمیگردد که در مراکز علمی و پژوهشی برای جذب نیرو وضع شده است. تاکید بر تعداد مقالات بیشتر و کتب باعث میشود که پژوهشگر در این مسابقه تولید ماشینی پژوهشها درگیر شوند و کیفیت جای خود را به کمیت دهد.
هرچند بسیاری این انتقاد را وارد میدانند، اما در عین حال پیشنهاد جایگزینی هم در ذهن ندارند که بتوان با مدد آن پژوهشگران، دانشمندان و محققان را رتبهبندی کرد.
اما شاید یک ایده اصلاحی این باشد که بسیاری از پژوهشگران پیش از اینکه به سراغ نوشتن یک مطلب خاص بروند، به این پرسش پاسخ دهند که واقعا تا چه اندازه نیازی برای نوشتن یک مقاله جدید در این حوزه احساس میشود؟ آیا پژوهشهای پیشین به پرسشها در این زمینه پاسخ ندادهاند؟
صرف نظر از استفادههای تبلیغاتی که برخی از پژوهشگران از موضوع مقالهنویسی و انجام پژوهش انجام میدهند، بخش قابل توجهی از این دانشمندان نه با هدف کسب منابع مادی بلکه با ایده پیشبرد علم و انجام تغییراتی مفید و ماندگار دست به انجام یک پژوهش میزنند. در نتیجه، برای این افراد ممکن است کمی تامل در این خصوص که آیا واقعاً پژوهشهای حاضر برای آن مسئله کافی است یا خیر، بتواند قدری از تولیدات نامحدود و بعضاً غیرمفید در هر حوزه بکاهد.
در نتیجه، احتمالا این خود پژوهشگران هستند که باید در این عرصه پیشقدم شوند و تلاش کنند با تولید کمتر بر کیفیت بیشتر تمرکز کنند.
نظر شما