موضوع : پژوهش | مقاله

راه های بالندگی تفکر

مجله  رواق اندیشه  رواق اندیشه، شماره 49، دی 1384 

نویسنده : شرفی، محمد رضا
چکیده:
مطالب پیش رو، خلاصه ای است از کتاب «تفکر برتر» اثر محمدرضا شرفی که در 453 صفحه از سوی انتشارات سروش و در سال 1381 به چاپ رسیده است. این کتاب، از فصل های زیر تشکیل شده است: تعریف و جایگاه فکر؛ مثلث بالندگی؛ موضوع فکر؛تفکر معطوف به زمان؛ آسیب شناسی فکر؛ شیوه های تقویت فکر؛تمرکز فکر؛الگوهای حل مشکل.

نام کتاب: تفکر برتر

نویسنده: محمد رضا شرفی

ناشر: انتشارات سروش سال نشر: 1381

محل نشر: تهران تعداد صفحات: 453

تلخیص و بررسی: مرتضی شیرودی

مقدمه
تعریف های متعددی از «فکر» بیان شده است، ولی می توان به دو دیدگاه کلی در این باره اشاره کرد:

الف - دیدگاه غربی: اندیشمندانی چون آسپنسکی (1930) سعی کرده اند نسبت بین فکر و انسان را بیابند. به عقیده آسپنسکی، ماشین انسانی، هفت عملکرد دارد: عملکرد فکری، عاطفی، غریزی، حرکتی، جنسی، عاطفی برتر و ذهن برتر. فکر و اندیشه، چگونگی اداره، تنظیم و هماهنگی سایر عملکردها را برعهده دار دارد و بر سایر وجود انسان مدیریت می کند، حال اگر فکر متوجه عامل خارج باشد، منجر به جهان آگاهی و در صورتی که متوجه عالم درون باشد، منجر به خودآگاهی خواهد شد.

از نظر منطق، فکر یعنی مرتب کردن معلومات برای کشف مجهولات و در فلسفه، تعریف متعددی از تفکر وجود دارد. عام ترین تعریف فلسفی تفکر، تعریف بوخنسکی است. او به هر حرکتی که در ذهن ما روی دهد، تفکر می گوید.

از دیدگاه روان شناسی نیز، تعریف های متعددی درباره تفکر ارایه شده است؛ به عنوان مثال، ویلیام گیمز (1942) می گوید: فکر آن چیزی است که به جست وجو می پردازد، به حرکت و تلاش می افتد و چیزی نمی خواهد جز آن که حقیقت را دریابد، و آن گاه آرامش پدید می آید. از نظر ژاک بارزون(متخصص امور تربیتی)تفکر پدیده ای اتفاقی، نامنظم و ناهماهنگ است.

از دیدگاه روان شناسی، تفکر یک پدیده جهت دار ارادی است. فروید روانکاو معروف، تفکر را نتیجه تضادها می داند، در حالی که اگر دو چیز که ممکن است هیچ تضادی هم با هم نداشته باشد، منشأ تفکر شود، مثلاً، در زمانی که انسان درباره خود فکر می کند، نیازی به وجود تضاد نیست. از دیدگاه انیشتین، تفکر یک نوع تجربه است؛ تجربه نسبت به حقایقی که وجود دارد.

ب - دیدگاه اسلامی: علامه نراقی در مورد تفکر از دیدگاه اخلاق، می گوید: «تفکر بال های نفس است برای پرواز به آستان قدس، و نیز، مرکب از روح است برای مسافرت به وطن اصلی خویش و به وسیله آن، ظلمت جهل و پرده های نادانی برطرف می شود، و از این روست که در آیات و اخبار، از آن ستایش شده و به آن ترغیب و تشویق گردیده است».

مرحوم ملافیض کاشانی نیز، در این مورد می گوید: «آن تفکر که آدمیزاد را به نیکوکاری دعوت می کند، عمومیتش از تفکرهای دیگر بیش تر است، چون آن تفکری است که اندیشه در حسنات و سیئات را هم شامل می شود. این تفکر می آموزد که انسان در صورت خطا می تواند با توبه و انابه به درگاه خداوند متعال، از کار زشت خود دست بردارد».

علامه طباطبایی درباره مفاهیم حوزه تفکر و معرفت از دیدگاه قرآن کریم، می گوید: «در قرآن کریم بیست لفظ درباره انواع ادراکات انسانی آمده است که عبارت اند از: ظن - حسبان - شعور - ذکر - عرفان - فهم - فقه - درایت - یقین - فکر - رأی - زعم - علم - حفظ - حکمت - خبرت - شهادت - عقل - فتوا و بصیرت». سپس می گوید: «این الفاظ به غیر از پنج مورد از آن ها، تا حدی با ماده و حرکت و دگرگونی سر و کار دارند، و به همین جهت، در مورد خدای تعالی استفاده نمی شود. مثلاً گفته نمی شود که خدای تعالی ظن می کند، یا به خیال می پردازد یا می فهمد و یا تفقه می کند و غیره».

مثلث بالندگی تفکر
درباره رابطه بین فکر، نیت و عمل، چند مسئله، قابل توجه است:

1 - فکر و عمل دو جنبه از فعالیت های انسان است که اولی درونی و دومی بیرونی است، و فاصله میان آن ها گاه بسیار نزدیک و گاهی بسیار طولانی است. فیلسوف ها و حکیمان هم کوشیده اند میان فکر و عمل به مفهوم حکمت نظری و حکمت عملی، ارتباط برقرار نمایند، زیرا هدف تربیت آن است که علم برای بهتر کردن زندگی باشد.

برای دست یابی به زندگی بهتر به سه چیز نیاز است: اول، علم و آگاهی؛ دوم، قصد و نیت؛ سوم، عمل. علم و آگاهی برای دست یابی به یک زندگی سازنده و سعادتمند، لازم است، ولی کافی نیست، از این رو، باید به مقوله های فراتر از عمل و آگاهی، مانند انگیزه و نیت متعالی و مبتنی بر خیر و به مرحله عمل در آوردن آن نیت هم اندیشید.

در قرآن و احادیث از نیت خوب توأم با عمل به عنوان یک روش پسندیده یاد شده است. پس از علم و نیت، نوبت مرحله عمل است که بوته آزمایش آدمی محسوب می شود. در واقع، سلامت انسان به بصیرت و آگاهی بستگی دارد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: کاری که با علم توأم باشد، سودمند است و کاری که با نادانی قرین است، نه اندک آن سود خواهد داشت، نه بسیار آن.

2- بیش تر مردم، به ویژه نوجوانان و جوانان دوست دارند در نظر مردم مثبت و خوب جلوه کنند، اما خیلی ها راه های رسیدن به آن را نمی دانند، و اگر بدانند که اصلی ترین و کاربردی ترین راه ها، همان پاکسازی نیت و درون است، و از این راه وارد شوند، به مقصود خویش خواهند رسید.

گاهی برخی افراد نیت خیرخواهانه داشته و دوست دارند به دیگران کمک کنند، اما قادر به انجام چنین کاری نیستند، البته آنان نباید نا امید شوند، بلکه باید بدانند با همان نیت خیر هم، عمل آن ها قبول می شود. اگر انسان قصد دارد اعمال خوب و سازنده انجام دهد، باید نیت درون خود را هم پالایش نماید. علت برتری نیت بر عمل در اسلام نیز آن است. نیت عاملی درونی است و فقط خداوند از آن مطلع است.

موضوع و خوراک فکر
با نگاهی به اندیشه های فلسفی در می یابیم که متفکران و اندیشمندان فیلسوف بر این باور بوده اند که باید انسان را در سه زمینه مهم و اساسی، یاری داد تا سریع تر و راحت تر به مقصود نهایی(سعادتمندی و کمال) برسد. اول این که: او را وادار به فکر کردن کنند.

دوم این که: موضوعات و سوژه های صحیح فکرکردن را به او ارایه نمایند. و سوم این که: شیوه های درست فکرکردن را در اختیار او قرار دهند. پیامبران و ائمه ما نیز کوشیده اند انسان را با این سه مقوله آشنا سازند و راه هدایت را از طریق این مثلث کارآمد در اختیار او بگذارند.

یکی از راه های ارایه تفکر خوب، اندیشه متنوع درباره موجود کامل، یعنی خدا است. از این رو است که در احادیث آمده است: «بهترین عبادت همواره اندیشیدن درباره قدرت لایتناهی خدا است». این تفکر، موجب رشد و تعالی آدمی می شود. البته، در نقطه مقابل آن، تفکر در ذات خداوند جایز نمی باشد، زیرا آدمی را به وادی گمراهی می کشاند و حیرت و اضطراب عقل را به همراه خواهد داشت، و این همان تفکر ناپسند می باشد.

نوع دیگر تفکر، تفکر درباره جهان درون است؛ یعنی تفکر در آفریده های آسمانی و زمینی و دریایی. قرآن کریم در آیات متعدد از وجود نعمت های بی کران الهی، سخن به میان آورده تا انسان در مورد آن ها تفکر کرده و به وجود خالق دانا و توانا پی ببرد. تأمل در عظمت و گستردگی آثار و نعمت های الهی و نامحدود بودن آن ها، نیروی تفکر انسان را بارور نموده و موجب رشد و تعالی آن می شود. در قرآن هم به این مسئله اشاره شده که تأمل در آیات الهی موجب پی بردن به قدرت بی انتهای خالق هستی می گردد، و از این رو، انسان بیش تر به ضعف های خود پی برده و خود را در مقایسه با عظمت و جلال خداوند، موجودی بسیار ضعیف و مستحق توجه و عنایت می یابد، که این امر در نهایت، خشوع و خضوع او را در مقابل پروردگار عالم در پی خواهد داشت.

به این جهت است که می توان گفت: روش قرآن کریم در دعوت به اندیشیدن در جهان هستی، متکی بر بهره گیری از استدلال عقلی و برخورداری از تجربه های عقلی است.

انسان به لحاظ اسرار و شگفتی های وجودش، از جهان بیرون بزرگ تر و عظیم تر تلقی شده است، از این رو، تفکر در این زمینه باید عمیق تر و ژرف تر از جهان بیرون و از اولویت خاص برخوردار باشد، زیرا انسان با کمک اندیشه خویش قادر است به رازهای گوناگون داخل خویش پی ببرد و به همین دلیل است که در قرآن کریم و روایات متعدد، انسان به تفکر درباره خویش دعوت شده است.

اما در ویژگی های ظاهری انسان هم، باید اندیشه شود، زیرا در غالب موارد، فکر انسان از محسوسات و ظواهر به جانب معقولات و بواطن سیر می کند و تأثیر آن چه به واسطه حواس ظاهری درک می شود، بیش تر از درک از طریق حواس باطنی و درون انسان می باشد.

تفکر در اسرار بدن آدمی زمینه ای برای کشف قانون مندی های موجود در ساز و کارهای میان تن و روان محسوب می شود. در نهایت این پرسش مطرح می شود که سیر نفس و سیر آفاق، کدام یک برتر است. البته سیر نفس برتر است، زیرا نفس خالی از اصلاح نیست، ولی معرفت آفاق، خالی از اصلاح است.

تفکر معطوف به زمان
برای حل مشکلات، باید آن ها را نسبت به گذشته، حال و آینده، بررسی کرد، چون این بررسی به ما امکان می دهد مسئله مورد نظر خود را در جایگاه خاص آن، از حیث زمان ببینیم و هویت آن را شفاف تر سازیم. البته زمان شناسی یک ارزش است و بر دانایی فرد دلالت دارد، و شخص دارای این خصیصه را نمی توان غافل گیر کرد.

در تفکر معطوف به آینده، هم چنان که انسان دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر می گذارد، علاوه بر تغییرات مهمی که در اطراف او به وجود آمده و او نیز، آن ها را درک نموده، تغییر بسیار مهمی نیز در رویکرد او به زمان روی می دهد؛ مثلاً افق دید کودک محدود به زمان حال است، ولی در نوجوانی وسعت قلمرو نگاه او به پدیده زمان گسترده شده و از زمان حال به زمان گذشته و آینده امتداد می یابد، و شاید بیش از گذشته، به آینده معطوف می شود.

در منظر دین، به خصوص دین اسلام، مقاطع زمانی گذشته، حال و آینده با یکدیگر ارتباط بسیار محکم و قوی داشته و هیچ گاه به صورت گسسته از یکدیگر تلقی نمی شوند. از این رو، اسلام رویکرد به آینده را با توجه به گذشته و حال مطرح می کند.

نحوه نگرش اسلام به رویکرد آینده بسیار شفاف و روشن بوده و جای هیچ تردید و ابهامی نیست. اسلام نه تنها به روز موعود اشاره داشته، بلکه برخی از جزئیات آن را هم فاش ساخته، به حدی که اندیشه های جست وجوگر را سیراب می سازد.

به عنوان مثال، در روایات آمده است که: «هنگامی که قائم آل محمد قیام می کند، دست بر سر بندگان گذارد و خوب های آن ها را گرد آورد و رشته های پیوند آن ها را کامل گرداند، و خداوند بر وسعت بینایی و شنوایی مردم آن دوره می افزاید، و بین قائم و آن ها سد و مانعی برقرار نمی سازد، و خداوند قائم(عج) را در پناه خود حفظ می کند تا او قیام کرده و جهان پر از ظلم و جور و ستم را مملو از عدل و داد گرداند».

آسیب شناسی فکر
فکر نیز هم چون سایر پدیده ها، در معرض آسیب و آفات گوناگون، قرار می گیرد که گاه این آسیب ها، مانع به دست آمدن نتیجه دلخواه و مثبت در زندگی آدمی می شود. آسیب شناسی فکر از دو جهت اهمیت دارد: اول این که، از نفوذ عامل یا عواملی که در جریان فکر اثر گذاشته و آن را مختل می کنند، پیش گیری نموده و آن را کنترل می کند. و دوم این که: آسیب های فکر را آسیب زدایی می نماید؛ یعنی با شناسایی انواع آفت های مختلف فکر، در رفع آن ها به انسان کمک می کند. مهم ترین آسیب های تفکر عبارت است از:

1 - درون گرایی؛ یعنی پناه بردن به دنیای درون و برای مدتی از واقعیت تلخ و دردناک دنیای بیرون، دور شدن.

2 - خود محوری؛ که تنها راه علاج آن، این است که انسان از ضعف ها و کاستی های خود آگاه شده و بکوشد دیگران را بر خود ترجیح دهد.

3 - استبداد رأی؛ تفکر مستبدانه، رویکردی محدود و متکی به سلیقه شخصی است و امکان رشد و بالندگی را در مقوله تفکر، اندک می کند.

4 - سلطه هوای نفس؛ که در برخی موارد، نیروی اندیشه را کاملاً فلج نموده و آن را از کار می اندازد.

5 - پدیده فکر منفی؛ منظور از آن، اندیشه ای است که محتوای آن نامطلوب و فاقد ارزش باشد.

اما برخی از راه کارهای موجود برای مقابله با فکر منفی عبارت است از:

الف - تفکیک توهم از واقعیت؛ برخی افکار منفی، نتیجه واقعیات و تجربیات تلخ زندگی است، اما پاره ای دیگر، ارتباطی با زندگی واقعی نداشته و چیزی جز توهم و تصور غلط نمی باشد. تفکیک این دو از یک دیگر، عامل مهمی در مبارزه با افکار منفی است.

ب - تغییر و ایجاد بینش؛ منشأ برخی از افکار منفی، نوع نگاه و رویکرد افراد می باشد؛ به عنوان مثال، برخی افراد با به وجود آمدن کم ترین نقص و کاستی در اموال و دارایی خود، احساس شکست و بدبختی می نمایند، که در صورت تغییر بینش و نگرش آن ها، این افکار منفی نیز رفع می شود.

ج - جابه جایی ذکر و فکر؛ از روش های مقابله با فکر منفی، مداومت به ذکر است، خواه به زبان باشد، یا به قلب یا به هر دو.

د - دل مشغولی؛ یعنی اشتغال آدمی به فعالیت های مثبتی که او را از تفکرات منفی باز می دارد.

ه - نفی بلند پروازی و کمال گرایی های جاهلانه.

و - تسلط ذهنی؛ انسانی که بر ذهن خود مسلط است و در مواقع لزوم، آن را کنترل می کند، کم تر دچار لغزش می گردد.

شیوه های تقویت فکر
این شیوه ها، به این شرح اند:

1 - از حیث عمق و ژرفا؛ فکر به مدد فعالیت های خاص، توانایی بررسی مسایل را به طور عمیق پیدا می کند و با نفوذ در پدیده ها، به تحلیل آن ها می پردازد و هم زمان بر قابلیت آن نیز، افزوده می شود.

2 - از حیث امتداد و پهنا؛ فکر از طریق پرداختن به امور و پدیده های مشخص، حوزه فعالیت خود را گسترش می دهد و در قلمرو وسیع تری نسبت به گذشته به بررسی مسایل می پردازد.

3 - آموزش ذهن و بدن؛ این شیوه مبتنی بر ارتباط دادن میان ذهن و بدن است. به طور کلی، آن چه به اعمال فیزیکی، کیفیت می بخشد نیروی فکر و تأثیر آن بر فعالیت های بدنی است.

4 - آرامش ذهن و بدن؛ این شیوه تقویت فکر را «آتاراکسیا» می نامند و بر این اساس استوار است که باید در آزادی های اخلاقی، میانه روی و اعتدال را پیشه کرد، چون لذت های جسمی، همراه با درد و رنج و عذاب است، و این روش، انسان را بسیار میانه رو، معتدل و معتقد می سازد.

5 - مدیریت زمان؛ امام علی علیه السلام می فرماید: «هر لحظه ای که می گذرد، جزئی از زندگی است، پس تلاش کن این لحظات را جهت سعادت خود به کار بندی». اگر انسان در زندگی روزانه خود دارای برنامه باشد، دچار پوچی و تشتّت افکار نخواهد شد و به واماندگی فکر و نابسامانی اخلاق نخواهد رسید، زیرا یک انسان منضبط و دارای برنامه، همیشه هدف نهایی خود را در اجرای برنامه های روزانه اش در نظر می گیرد و هیچ گاه در کاری دچار تردید و شک نمی شود.

6- آشنایی با اندیشه های بزرگ؛ کنار هم قرار دادن آرا و نظریات مختلف و انتخاب نزدیک ترین آن ها به درستی و دورترین آن ها به خطا، روشی بسیار مطمئن در جهت تقویت فکر و ذهن آدمی به شمارمی رود.

7 - آزادی اندیشه، بیان و قلم؛ آزادی ضمن ایجاد موقعیت های انگیزشی قوی، ذوق و خلاقیت انسان را نیز تحریک می کند، و فضای مساعدی را برای آشنایی و تماس با اندیشه های گوناگون از جمله افکار مخالف، فراهم می کند، و همین امر، موجب تقویت و رشد فکر می شود.

8 - رعایت اعتدال در زندگی؛ رسیدگی کامل به تن و غافل شدن از روح، موجب تضعیف قوای روحی از جمله تفکر می شود. هم چنین غفلت از جسم و توجه صرف به روح، باعث ناتوانی در انجام فعالیت های روحی و از جمله تفکر خواهد شد.

9 - انظباط روحی؛ در انضباط روحی، اصالت با وظیفه است و از این رو تکلیف بر هر کاری مقدم است. انسان منضبطِ روحی به درستی هدف خود را در زندگی می شناسد و راه رسیدن به آن را نیز می داند. اگر چه ممکن است فردی در مناسبات اجتماعی و سیاسی، به ظاهر موفق و با کفایت به نظر بیاید، ولی در صورتی که مبنای کار او صداقت، تقوا و پرهیز از گناه نباشد، نمی توان کارهای او را با عقل مناسب دانست، چون این ویژگی ها، با معیارهای عقلانی، سازگاری ندارد.

10- تواضع؛ لازمه تواضع، بزرگ شمردن خداوند و درک هیبت وعظمت او است. لازمه بزرگ شمردن خداوند نیز برخورداری از تفکر و عقل است. به این معنا که کسی، قادر به درک عظمت پروردگار خویش نیست، مگر آن که در پدیده ها و آثار لطیف الهی مطالعه کند. از ویژگی متواضعان آن است که هرگاه به اشتباه خود پی می برند، به آن اعتراف نموده و در راه اصلاح و جبران آن، می کوشند و چنین کاری را موجب سرشکستگی خود نمی دانند؛ و این امر، زمینه رشد و کفایت فکری آن ها را فراهم می کند.

نتیجه: تمرکز، و حل مشکلات
تمرکز فکر عبارت است از متوجه ساختن و ثابت نگاه داشتن فکر بر یک تصویر و یا مجموعه ای از اندیشه ها. انسان برای دست یابی به تمرکز، باید خود را به طور موقت از اندیشه ها و افکار غیر، افراد و گروه های دیگر اجتماع و نیز از گذشته و آینده جدا نماید.

توجه به متمرکز ساختن نیروی تعقل، برای اهدافی است که از پیش انتخاب و تبیین شده است و به لحاظ تمایل انسان، از قید هرگونه تکلیف و مقررات آزاد است. در حقیقت، می توان گفت در میان تمامی نظام ها و فلسفه های تربیتی، بیش ترین تأکید بر تمرکز فکر و ارایه شیوه های تحقق آن صورت گرفته است.

با توجه به تنوع روش های مختلف برای حل یک مشکل، باید گفت بهترین روش رویارویی با یک مشکل، تفکر کارآمد است. تفکر کارآمد عبارت است از این که: اندیشه ای در عمل بتواند مفید واقع شود؛ به این معنا که قادر باشد مشکلی را حل نموده و یا تغییری را در وضعیت دشوار ایجاد نموده و آن را به وضعیت مطلوب نزدیک گرداند.

تفکر برای رسیدن به مرحله کارآمدی، باید دوره ای طولانی را سپری کند و با تلاش و تمرین لازم، تحت نظم معینی درآید؛ در این صورت، پایدار و همیشگی شده و امکان به درجات عالی رسیدن آن، افزایش خواهد یافت، و در طی همین مراحل است که با کنترل دائمی فکر، می توان تمایلات روح را تغییر داد و از مشغولیت آن به هر موضوع مختلف و متنوع و سطحی، جلوگیری نمود.

منابع
1 - ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدی قائنی، انتشارات دارالفکر، قم، 1359.

2 - پی. دی. آسپنسکی، تحول ممکن انسان، ترجمه علی حقی، انتشارات سروش، تهران، 1379.

3 - فیلیپ اسمیت، تفکر منطقی، ترجمه علی شریعت مداری، انتشارات سمت، تهران، 1371.

نظر شما