كاربردهاي گرافيك در توليد و پخش خبر تلويزيون
موضوع : پژوهش | مقاله

كاربردهاي گرافيك در توليد و پخش خبر تلويزيون

در عصري زندگي مي كنيم كه سرعت و تخصص دو شاخص مهم آن است. ريزشدن و خرد شدن تخصص‌هاي كلان و روزآمد شدن يافته و بافته‌‌هاي اين روزگار دور از انتظار نيست.

گاه اين تخصص ها چنان هستند كه اصلاً به حساب نمي‌آيند و از اين رو كمتر به آنها پرداخته شده‌اند طراحي گرافيك براي توليد و پخش خبر تلويزيون از جمله اين تخصص‌هاي ظريف و ناپيداست چندان كه گويي اصلاً نيست. پيش از اين گرافيك را در دو حوزه «هنر» و «تبليغات» مي‌دانستند و بالطبع افراد شاغل و فعال در آن را به «هنرمند» و يا «تبليغاتچي» مي‌شناختند اما امروزه با گسترده شده كاربردهاي اين تخصص، تعاريف متفاوتي هم براي آن ساخته و پرداخته شده است. وقتي اين روزها صحبت از «گرافيك خبر»  در هر سه نوع‌اش(چاپي، تلويزيوني و سايبر) مي‌شود،‌ بايستي بدانيم كه گرافيك ديگر صرفاً هنر و يا تبليغات نيست بلكه مفهوم ديگري را هم در برمي‌گيرد و آن رسانه است. لذا گرافيك خبر تركيبي از «هنر» و «رسانه» است تركيبي كه تفكيك ناپذيراست.

در اين پژوهش در ابتدا تعاريفي از خبر و واژه‌هاي مرتبط با آن را ارائه مي نماييم و سپس وارد مقوله گرافيك شده و آنرا در چند پلان معرفي مي كنيم: گرافيك به عنوان يكي از هنرهاي تجسمي، گرافيك در تلويزيون و گرافيك در توليد و پخش خبر تلويزيون. در انتهاي اين تحقيق پيشنهادهايي هم ارائه شده تا بتوان بر اساس آنها مشكلات موجود در گرافيك خبر را مرتفع ساخت.

مجموعه‌اي كه در پيش رو داريد، پايان‌‌نامه‌اي براي اخذ درجه كارشناسي ارتباطات با گرايش خبر راديو و تلويزيون است. عنوان اين پايان‌نامه «كاربردهاي گرافيك در توليد و پخش خبر تلويزيون» مي‌باشد. هر چند اين تحقيق خالي از اشكال و ايراد نيست اما اميداوارم گامي در جهت آشنايي بيشتر بحث گرافيك و خبر براي تمامي عزيزاني كه در بخش خبر كار مي‌كنند باشد.

ماهيت خبر
رسانه‌ها در عملكرد روزانه خود صحنه مناظره بينش‌ها و ميدان منازعه كلمات و معاني هستند، برخلاف آنچه ظاهراً به نظر مي‌رسد، رسانه‌ها در نقش خبري خود آينه‌ي انعكاس رويدادها و واقعيات دنياي اجتماعي و سياسي نيستند، بلكه برعكس آفريندة واقعيتهاي اجتماعي و سياسي هستند و به تصورات ما از دنياي اطرافمان هستي مي‌بخشند اين فرض و پيشنهاد در آغاز عجيب مي نمايد و ممكن است ما را در شناخت محيط اطراف خود دچار ترديد كند. ليكن با اندكي انديشه مي‌توان پي‌برد كه خبر خود واقعيت و خود عينت جهان اطراف ما نيست، بلكه تنها حكايت و روايتي از اين واقعيت است.

اينكه آيا واقعيتي خارج از محدوده كلام وجود دارد يا نه، مورد بحث نيست، بلكه اين شناخت اساسي كه خبر ساخته و پرداخته ذهن بشر است و اين ذهن تنيده در عقايد، آداب و رسوم و هنجارهاي فرهنگي است،‌ كليد گشايش راز خبر است. خبر به ما مي‌گويد كه به چه چيز خبر فكر كنيم و چگونه به آن بينديشيم.

علاوه بر اين، خبر محصول كار سازمان يافته‌اي است كه سلسله مراتب، ارزشها و هنجارهاي توليدي خود را دارد. خبر از دنياي واقعي برمي‌خيزد، بر اساس ارزشها و هنجارهاي فرهنگي و سازمان خبري واقعيت را دگرگون مي‌كند و به صورت روايت و داستان به دنياي واقعي باز مي‌گردد.

در اين فراگرد (مشاهد، بغير، روايت و اشاعه) خبر به ارزشها و هنجارهايي كه از آنها برخاسته است، حكم طبيعي و عيني مي‌بخشد و در گسترها خود آنها را باز توليد كند. به رغم ادعاي روشنگري، خبر از آنجا كه بايد ساده باشد و در سطح تصورات و ذهنيات مخاطبانش قرار گيرد، از‌ آنجا كه بايد به زبان آنان سخن مي‌گويد از ديدگاه ايشان داراي معني باشد، نمي‌تواند فراتر از سطح عمومي مخاطبانش حركت كند . در نتيجه خبر به صورت تأييد كننده و توصيه گر باورهاي بيشتر پرداخته مخاطبان عمل مي‌كند.

تعريف خبر
ارائه تعريفي جامع و مانع بدون تكيه بر تعاريف پيشين و مراحل تهيه و تنظيم خبر، شكل‌ اصلي محققان، روزنامه‌نگاران و استادان دانشگاهها بوده است. مهمترين اشكالهايي را كه مي‌توان راي تعاريف خبر بيان كرد، بدين ترتيب است.

بيشتر تعاريف خبر توصيفي هستند و تنها به وصف يك يا دو خبر اكتفا مي‌كنند، مانند:
«خبر گزارش از واقعيت‌هاست اما هر واقعيتي را نميتوان خبر ناميد» در اين توصيف ابعاد تازگي، مجاورت، شگفتي و … معقول مانده است.

بعضي تعاريف خبر تمثيلي است مانند : (اگر فردي سگي را گاز بگيرد خبر است)، اما بر عكس، اگرسگي فردي را گاز بگيرد، خبر نيست) اين خبر گر چه بعد شگفتي را در خبر روشن مي‌كند اما در برابر مثالي ديگر چون خبر «كشتن يك شير توسط الاغي در باغ وحش تهران) حتي در جنبه‌ تمثيلي‌اش، كاستي‌هاي فراوان دارد.
بعضي تعاريف خبر به صورت تك بعدي به خبر مي‌پردازد، پس از خود جريان غافل مانده اند، پس براي رهايي از اين گونه تعاريف محدود و شكننده لازم است به چشم اندازي كلي‌تر از خبر پرداخت.

نظر شما